لطفا صبرکنید
3152
- اشتراک گذاری
آنچه در پرسش بدان اشاره شد، یک گزارش است که در برخی از منابع تاریخی آمده است:
یکی از بردگان طلحه به نام ابو حبیبه گفت: پس از پایان جنگ جمل، عمران پسر طلحه نزد امام علی(ع) آمد. امام(ع) به او خوشامد گفت و سپس فرمود: امیدوارم خداوند من و پدرت را از آنانی قرار دهد که خداوند در قرآن در وصفشان فرمود: «وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ»؛[1] و آنچه کینه در سینههای آنان است از دلشان خارج میکنیم و آنان برادرانه بر تختهایی روبروی یکدیگر نشستهاند.
دو مرد که در گوشهای نشسته بودند، با شنیدن این سخنان گفتند: خداوند عادلتر از آن است که چنین کند! دیروز آنان را میکشتی، اما انتظار داری در بهشت به آنها ملحق شوی و بر تختهای روبروی آنها بنشینی؟!
امام(ع) فرمود: برخیزید و بروید. اگر من و طلحه مستحق این لطف نباشیم، پس چه کسی شایسته آن است؟![2]
این گزارش و مشابه آن از نظر شیعه قابل پذیرش نبوده و با آیات قرآن و روایات معتبر سازگار نیست. افرادی که عامدانه و به ناحق، هزاران نفر را به کشتن دادند، نمیتوانند همنشین پیامبران و صدیقان و شهدا باشند.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً»؛[3] و هر کسی، حتی اگر یک فرد باایمان را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن میماند؛ و خداوند بر او غضب میکند؛ و او را از رحمتش دور میسازد؛ و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.
و همچنین میفرماید: «کتَبْنا عَلی بَنی إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً...»؛[4] بر بنیاسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است ...».
رسول خدا(ص) نیز در این زمینه فرمود: «به خداوندی که مرا به حق برانگیخت، اگر اهل آسمان و زمین در قتل مسلمانی شریک شوند و به آن راضی باشند، خداوند آنها را با بینی (و یا با صورت) در آتش میکوبد».[5]
همچنین آنحضرت(ص) فرمود: «اولین چیزی که در روز قیامت بین مردم قضاوت میشود، خون است».[6]
صرف نظر از تمام آنچه گفته شد، گزارش معتبری وجود ندارد که طلحه قبل از کشتهشدن از اشتباه بزرگی که مرتکب شده بود، پشیمان شده و توبه کرده باشد تا این احتمال را بدهیم که رحمت خدا شامل حال توبهکنندگان خواهد شد.
[2]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 3، ص 168، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 7، ص 272 – 273، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الأخبار( کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، محقق، مصحح، حسینی أرموی( محدث)، جلالالدین، ص 69، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1361ش.