لطفا صبرکنید
4788
- اشتراک گذاری
طبیعت تمام حیوانات - از جمله عقرب - بر آن قرار گرفته که در رفتارهای طبیعی خود میان انسانها در خوب و بد بودن و دیندار و کافر بودن آنان تفاوتی از خود نشان ندهند، مگر آنکه مانند ماجرای اصحاب فیل،[1] و یا زندهماندن حضرت یونس(ع) در شکم ماهی توصیهی خاصی - آن هم در موارد خاص - از سوی خدا به آنان شده باشد. همانگونه که امام صادق(ع) فرمود: «همانا خداوند استخوانهای ما را بر زمین حرام گردانید، و گوشتهای بدن ما را بر کرم حرام ساخته است تا چیزی از آن نخورد».[2]
از این جهت، حیوانات وحشی و موذی به مقتضای طبیعت خود به همه آسیب رسانده و همه را میگزند. و به گفته شاعر:
«نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش این است».
در همین راستا امام باقر(ع) فرمود: «عقربی رسول خدا(ص) را نیش زد. پیامبر(ص) (به عقرب) گفت: خدا تو را لعنت کند که اهمیت نمیدهی مؤمنی را اذیت میکنی یا کافری را! سپس نمک خواست و آنرا به موضع زخم مالید تا آرام شد».[3]
این روایت از نظر سند حسن است.[4]
البته در روایت دیگری امام باقر(ع) فرمود: «عقربی در حال نماز رسول خدا(ص) را گزید و آنحضرت با کفشهای خود به آن عقرب زد و بعد از اتمام نماز فرمود: خدا تو را لعنت کند که اهمیت نمیدهی مؤمنی را اذیت میکنی یا کافری را. سپس نمک جریش(نمکی که هنوز پاک نشده است[5] و برای خوردن آماده نشده است و در درمان گزیدگی مفید است).[6] را بر آن موضع قرار داد».[7]
با فرض پذیرش این احادیث، شاید این رخداد و این سخن و رفتار پیامبر(ص) به این دلیل بود که مسلمانان در مبارزه با بلایای طبیعی و حیوانات وحشی، علاوه بر توکل به خدا، جانب احتیاط را نیز داشته و گمان نکنند که چون دیندارند، از هر حادثهی طبیعی مصون خواهند ماند.
[1]. «اصحاب فیل معجزه بتها یا صاحب کعبه»، 25063؛ «ورود مار به مسجد کوفه و گفتگوی او با امام علی(ع)»، 94654 ؛ «به سخن آمدن اشیاء در نزد امامان(ع)، 112465.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 191، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 327، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 7، ص 538، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق.
[5]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 6، ص 273، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 59، ص 207، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 590، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.