لطفا صبرکنید
بازدید
137352
137352
آخرین بروزرسانی:
1394/08/24
کد سایت
fa58315
کد بایگانی
71581
نمایه
وجود شفا در خوردنیهای حرام
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|گوناگون
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا خوردن ادرار شتر که در طب سنتی خاصیت درمانی دارد حرام است؟
پرسش
خوردن ادرار حرام است، آیا خوردن ادرار شتر هم حرام است؟ میگویند در طب سنتی درمان آسم میباشد، از طرفی به فرموده امام صادق(ع) «در حرام، شفا نیست»؛ حال جواب چیست؟
پاسخ اجمالی
ادرار حیواناتی که حلالگوشت هستند، نجس نیست. بنابر این، ادرار شتر نیز پاک است. البته شاید بتوان آنرا جزو خبائث شمرد، ولی در هر صورت، خوردن بول شتر برای درمان بیماری اشکالی ندارد، بلکه در روایات به آن سفارش شده است. اما روایاتی که گفتهاند در حرام شفا وجود ندارد، توانایی مقابله با ادلهای که استفاده از حرام را برای درمان جایز میداند، ندارند؛ از اینرو به این روایات عمل نمیشود.
پاسخ تفصیلی
در مسئله طهارت و نجاست ادرار؛ حیوانات به دو دسته تقسیم میشوند:
گروه اول: حیوانات حرام گوشت که ادرار و دیگر فضولات آنها نجس است. البته درباره پرندگان حرام گوشت اختلاف نظر وجود دارد.
گروه دوم: حیوانات حلالگوشت که ادرار و مدفوع آنها نجس نیست.[1]
شتر از گروه دوم بوده؛ از اینرو ادرار و مدفوع آن پاک است، و اگر آنها را از خبائث(غذاهای چندشآور) ندانیم، حکم اولیه آن است که خوردنشان نیز حرام نباشد. در این صورت با برخی روایات که میگوید: «شفایی در حرام وجود ندارد»،[2] منافات نخواهد داشت؛ لذا چه در حالت عادی و چه برای درمان، استفاده از آن حرام نخواهد بود.
اما اگر ادرار شتر را از خبائث[3] دانسته و به دلیل حرمت خوردن و نوشیدن خبائث[4] قائل به حرمت ادرار شتر شویم، شاید موضوع متفاوت باشد.
در این فرض، خوردن آن در حالت عادی مطمئناً حرام خواهد بود، اما برای درمان ایرادی نخواهد داشت؛ زیرا فقها استفاده از هر خوردنیِ حرام که علاج و درمان بیمار به صورت انحصاری متوقف بر آن باشد را جایز دانستهاند؛[5] زیرا فرد بیماری که تنها راه شفایش استفاده از خوردنی حرام باشد، مضطر و ناچار محسوب شده و چنین شخصی میتواند به مقدار رفع ضرورت از حرام استفاده کند.[6] مستند این حکم، عموم آیهای است که وجود حرج و سختی را نفی نموده[7] و دلیل دیگر، روایاتی است که نفی ضرر میکنند.[8]
همچنین آیهای که مسلمانان را از وقوع در هلاکت نهی کرده، مستندی دیگر برای این حکم است.[9] علمای علم فقه، این عمومات را مقدم بر روایات نفی ضرر کردهاند.
اما در پاسخ به این پرسش که با روایاتی که وجود شفا در حرام را نفی میکنند، چه خواهید کرد؟ جواب آن است که این روایات صلاحیت مقابله با ادله و روایاتی را ندارد که درمان با حرام را جایز میدانند.[10]
با توجه به آنچه گفته شد، با نگاهی دیگر این موضوع را مرور میکنیم.
اولاً: خباثت و چندشآور بودن خوراکیها، در جوامع مختلف متفاوت است. در برخی کشورها، غذاهایی رواج دارد که مردم کشورهای دیگر از خوردنش متنفر هستند. درباره بول شتر نیز برخی گفتهاند: «ادرار شتر، نزد عرب خباثت ندارد».[11] که در این صورت منعی برای استفاده از آن - دست کم برای اعراب آن زمان - وجود ندارد.
ثانیاً: روایاتی که خوردنیهای حرام را فاقد هر نوع اثر درمانی میدانند، یا بیسند بوده و یا سندشان ضعیف است.
به عنوان نمونه، روایتی که از حضرت علی(ع) در باب خوردن مارماهی برای درمان نقل شده است: «خداوند شفا از بیماری را در چیزی که حرام کرده است، قرار نمیدهد»،[12] روایتی فاقد سند است.
در مقابل، روایاتی با سند صحیح اینگونه نقل شده است:
امام کاظم(ع): «ادرار شتر بهتر از شیر آن است...».[13]
امام صادق(ع): «خوردن ادرار گاو، شتر و گوسفند برای درمان بیماری، اشکالی ندارد».[14] بلکه خود ایشان این نوع درمان را به کسی که دچار ورم شدید بود، تجویز میکرد.[15]
در بابهایی دیگر نیز اجازه خوردن اشیاء حرامی همچون خاک ارمنی[16] داده شده است که میتوانند قرائن خوبی برای اثبات این مطلب باشند.
در همین راستا، میتوان برخی از روایاتی که به طور مطلق وجود شفا در حرام را نفی میکند، اشاره به مشروبات حرام دانست و حمل بر روایات تحریم مسکرات نمود؛ چرا که درباره این نوع نوشیدنیها چنین تعابیری وارد شده است؛ امام صادق(ع) در جواب کسی که پرسیده بود، آیا میشود مقدار کمی «نبیذ» برای درمان استفاده کرد، حضرت فرمودند: «خداوند در چیزهایی را که حرام کرده، شفا و درمان قرار نداده است».[17]
یا آنکه برخی از روایات مانعه را میتوان مربوط به شرایطی دانست که داروی حلال و یا راه حلالی برای درمان وجود داشته باشد؛ چرا که برخی از نهیهای مذکور، از همین باب است. در این زمینه نقل شده است؛ امام صادق(ع) شخصی را از خوردن بول که توسط پزشکان برایش تجویز شده نهی میکند و میفرماید: «اگر مضطر باشد و دوای دیگری وجود نداشته باشد، میتواند بنوشد».[18]
گروه اول: حیوانات حرام گوشت که ادرار و دیگر فضولات آنها نجس است. البته درباره پرندگان حرام گوشت اختلاف نظر وجود دارد.
گروه دوم: حیوانات حلالگوشت که ادرار و مدفوع آنها نجس نیست.[1]
شتر از گروه دوم بوده؛ از اینرو ادرار و مدفوع آن پاک است، و اگر آنها را از خبائث(غذاهای چندشآور) ندانیم، حکم اولیه آن است که خوردنشان نیز حرام نباشد. در این صورت با برخی روایات که میگوید: «شفایی در حرام وجود ندارد»،[2] منافات نخواهد داشت؛ لذا چه در حالت عادی و چه برای درمان، استفاده از آن حرام نخواهد بود.
اما اگر ادرار شتر را از خبائث[3] دانسته و به دلیل حرمت خوردن و نوشیدن خبائث[4] قائل به حرمت ادرار شتر شویم، شاید موضوع متفاوت باشد.
در این فرض، خوردن آن در حالت عادی مطمئناً حرام خواهد بود، اما برای درمان ایرادی نخواهد داشت؛ زیرا فقها استفاده از هر خوردنیِ حرام که علاج و درمان بیمار به صورت انحصاری متوقف بر آن باشد را جایز دانستهاند؛[5] زیرا فرد بیماری که تنها راه شفایش استفاده از خوردنی حرام باشد، مضطر و ناچار محسوب شده و چنین شخصی میتواند به مقدار رفع ضرورت از حرام استفاده کند.[6] مستند این حکم، عموم آیهای است که وجود حرج و سختی را نفی نموده[7] و دلیل دیگر، روایاتی است که نفی ضرر میکنند.[8]
همچنین آیهای که مسلمانان را از وقوع در هلاکت نهی کرده، مستندی دیگر برای این حکم است.[9] علمای علم فقه، این عمومات را مقدم بر روایات نفی ضرر کردهاند.
اما در پاسخ به این پرسش که با روایاتی که وجود شفا در حرام را نفی میکنند، چه خواهید کرد؟ جواب آن است که این روایات صلاحیت مقابله با ادله و روایاتی را ندارد که درمان با حرام را جایز میدانند.[10]
با توجه به آنچه گفته شد، با نگاهی دیگر این موضوع را مرور میکنیم.
اولاً: خباثت و چندشآور بودن خوراکیها، در جوامع مختلف متفاوت است. در برخی کشورها، غذاهایی رواج دارد که مردم کشورهای دیگر از خوردنش متنفر هستند. درباره بول شتر نیز برخی گفتهاند: «ادرار شتر، نزد عرب خباثت ندارد».[11] که در این صورت منعی برای استفاده از آن - دست کم برای اعراب آن زمان - وجود ندارد.
ثانیاً: روایاتی که خوردنیهای حرام را فاقد هر نوع اثر درمانی میدانند، یا بیسند بوده و یا سندشان ضعیف است.
به عنوان نمونه، روایتی که از حضرت علی(ع) در باب خوردن مارماهی برای درمان نقل شده است: «خداوند شفا از بیماری را در چیزی که حرام کرده است، قرار نمیدهد»،[12] روایتی فاقد سند است.
در مقابل، روایاتی با سند صحیح اینگونه نقل شده است:
امام کاظم(ع): «ادرار شتر بهتر از شیر آن است...».[13]
امام صادق(ع): «خوردن ادرار گاو، شتر و گوسفند برای درمان بیماری، اشکالی ندارد».[14] بلکه خود ایشان این نوع درمان را به کسی که دچار ورم شدید بود، تجویز میکرد.[15]
در بابهایی دیگر نیز اجازه خوردن اشیاء حرامی همچون خاک ارمنی[16] داده شده است که میتوانند قرائن خوبی برای اثبات این مطلب باشند.
در همین راستا، میتوان برخی از روایاتی که به طور مطلق وجود شفا در حرام را نفی میکند، اشاره به مشروبات حرام دانست و حمل بر روایات تحریم مسکرات نمود؛ چرا که درباره این نوع نوشیدنیها چنین تعابیری وارد شده است؛ امام صادق(ع) در جواب کسی که پرسیده بود، آیا میشود مقدار کمی «نبیذ» برای درمان استفاده کرد، حضرت فرمودند: «خداوند در چیزهایی را که حرام کرده، شفا و درمان قرار نداده است».[17]
یا آنکه برخی از روایات مانعه را میتوان مربوط به شرایطی دانست که داروی حلال و یا راه حلالی برای درمان وجود داشته باشد؛ چرا که برخی از نهیهای مذکور، از همین باب است. در این زمینه نقل شده است؛ امام صادق(ع) شخصی را از خوردن بول که توسط پزشکان برایش تجویز شده نهی میکند و میفرماید: «اگر مضطر باشد و دوای دیگری وجود نداشته باشد، میتواند بنوشد».[18]
[1]. طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، ج 1، ص 116، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ دوم، 1409ق.
[2]. ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیه، عراقی، مجتبی، ج 2، ص 333، دار السید الشهداء، قم، چاپ اول، 1405ق.
[3]. خبائث جمع خبیث است. در تعریف خبیث چنبن گفته شد: هر چیزی که طبع بیشتر شهرنشینان از آن نفرت داشته باشد. برخى دیگر بدون در نظر گرفتن مکان و زمان در تعریف خبیث گفتهاند: هر چه که انسان در ذات و طبع سالم خود از آن متنفر باشد، خبیث است مانند مدفوع انسان. جمعی از پژوهشگران زیر نظر شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق نظر اهل بیت(ع)، ج 3، ص 432، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع)، چاپ اول، 1426ق.
[4]. خمینی، سید روح الله، توضیح المسائل (محشّی)، محقق، بنی هاشمی خمینی، سید محمد حسین، ج 2، ص 598 - 599، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، 1424ق.
[5]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 36، ص 424، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بیتا.
[6]. همان، ص 427.
[7]. حج، 78.
[8]. ر. ک: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 26، ص 14، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[9]. بقره، 195.
[10]. حائری طباطبائی، سید محمد مجاهد، کتاب المناهل، ص 669، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، بیتا.
[11]. جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 22، ص 22.
[12]. سعید بن هبة الله، قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 191، قم، مؤسسه الامام المهدی، چاپ اول، 1409ق.
[13]. کافی، ج 6، ص 338.
[14]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 284، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[15]. ابنا بسطام، عبدالله و حسین، طب الائمه، محقق، مصحح، خرسان، محمد مهدی، ص 103، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1411ق..
[16]. وسائل الشیعه، ج 24، ص 230.
[17]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، غفارى على اکبر، آخوندى، محمد، ج 6، ص 413، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم 1407ق.
[18]. طب الائمه، ص 61.
نظرات