لطفا صبرکنید
24113
- اشتراک گذاری
«العلم علمان علم الادیان و علم الابدان»؛ (علم و دانش، دو نوع است: یکی دانش ادیان و آئینها، دیگری علم بررسیکننده بدنها و جسمها).
این عبارت در برخی منابع تألیفشده در قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم نه به عنوان روایت، بلکه سخنی از شافعی مشاهده شده است که توضیحاتی نیز ذیل آن آمده و شافعی برای گفتن چنین سخنی مورد تجلیل قرار گرفته است.[1]
کتابهای یاد شده، تألیفات روایی نبوده و بیشتر در صدد نقل و تفسیر کلمات عارفان و صوفیان میباشد.
اما در ارتباط با استناد این سخن به پیامبر اسلام(ص) باید گفت؛ اولین منبعی که در این زمینه مشاهده کردیم، کتابی از نویسنده شیعی در قرن پنجم است که آنرا به عنوان حدیثی مرسل از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است:
«علم دو بخش است، علم ادیان که متعلّق به دین و مذهب است و علم ابدان است که متعلّق به جسم میباشد».[2]
همان نویسنده در کتابی دیگر، روایت را با کمی تغییر به پیامبر(ص) استناد میدهد:
«علم بر دو قسم است، یکی علم ابدان که متعلّق به جسم است و دیگری علم ادیان که متعلّق به دین و مذهب است».[3]
همچنین گزارش شده است که هارون الرشید، پزشک نصرانی زبردستی داشت که روزی به علی بن حسین بن واقد گفت: در کتاب شما «قرآن کریم» از دانش پزشکی چیزی وجود ندارد؛ در حالی که علم و دانش منحصر در دو علم است، یکی علم آئینها و دیگری علم بدنها! علی بن حسین بن واقد در جواب وی گفت: خدا همهی دانش طب را در نصف آیه از کتابش جمع نمود و فرمود: «کلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»؛[4] بخورید و بیاشامید و زیادهروی نکنید.[5]
در این گزارش نیز تقسیمبندی دانش به علوم دینی و پزشکی به پیامبر(ص) استناد داده نشده است، بلکه تنها سخنی از طبیبی نصرانی است.
در جمعبندی نهایی میتوان گفت: از آنجا که این کلام یکبار به صورت قطعی به فردی غیر معصوم یعنی شافعی نسبت داده شده، و بار دیگر بدون ذکر سند و به صورت مرسل به عنوان سخنی از پیامبر(ص) نقل شده است و نیز از آنجا که این سخن در منابع معتبر و اصلی روایی شیعه و اهلسنت از پیامبر اسلام(ص) و یا یکی از معصومان(ع) نقل نشده است، نمیتوان آنرا به عنوان حدیثی صحیح در نظر گرفته و بر اساس آن، دیگر دانشهای مفیدی که بشر بدان دست یافته را به عنوان دانشهای کمارزش معرفی نمود و حتی اگر این عبارت را روایتی از رسول خدا(ص) بدانیم، تنها ناظر به اهمیت بیشتر این دو دانش خواهد بود و نه انحصار دانش در آنها.
[1]. مکی، ابوطالب، علم القلوب، محقق، مصحح، احمد عطا، عبد القادر، ص 70، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1424ق؛ سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن حسین، طبقات الصوفیة(السلمی)، محقق، مصحح، مصطفی عبد القادر عطا، ص 359، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1424ق. (برخی نسبت به انتساب کتاب علم القلوب به ابوطالب مکی تردید کردهاند).
[2]. کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، محقق، مصحح، نعمة، عبدالله، ج 2، ص 107، قم، دارالذخائر، چاپ اول، 1410ق.
[3]. کراجکی، محمد بن علی، معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، محقق، مصحح، حسینی، احمد، ص 25، تهران، المکتبة المرتضویة، تهران، چاپ دوم، 1353ش.
[4]. اعراف، 31.
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 63، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.