جستجوی پیشرفته
بازدید
10011
آخرین بروزرسانی: 1397/02/08
خلاصه پرسش
فرق «افق مبین» و «افق اعلی» از نظر مفسران و عارفان چیست؟
پرسش
«افق مبین» و «افق اعلی» که از هر دو در قرآن کریم یاد شده، تفاوتشان از دیدگاه مفسران و اهل عرفان چیست؟
پاسخ اجمالی
بسیاری از مفسران معتقدند که «افق مبین» و «افق اعلی» دو اصطلاح‌اند که در حقیقت بیانگر یک واقعیت‌اند. افق مبین(افق روشن) به معناى ناحیه‌ی ظاهر است، اما ظاهراً اشاره به «بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‏»؛ یعنی بلندترین افق دارد.
معنای «افق مبین» این است که رسول خدا(ص)، جبرئیل را به صورت اصلی‌اش در آن سمتی که خورشید طلوع می‌‏کند که همان «افق اعلى» است، دیده بود.
بنابر این «بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‏» یعنى افق مشرق، و منظور از اعلى سمت مشرق در روى زمین است.
برخی از مفسران معتقدند؛ منظور از «افق اعلی» ممکن است مشاهده به چشم دل، و «افق مبین» ذهن سرشار پیامبر(ص) باشد که مثل آئینه درخشان است و جبرئیل بر قلب مطهرش نازل ‌شده او را می‌بیند و وحى الهى را درک می‌کند.
در تفسیری عرفانی از این آیات نیز گفته شده است که «افق مبین» نهایت تکمیل نفس است در علوم نظرى و ملکات علمى، در تطور(تکامل) قلبى به نوعى که دل عارف هم مرآت اسرار غیب باشد، و هم تماشاگه عالم شهادت.
اما «افق اعلى» عبارت از نهایت مقام روح است که آن‌را مقام واحدیّت و حضرت الهیّت و الوهیّت می‌نامند.
پاسخ تفصیلی
حضرت جبرئیل امین(ع) هنگام ابلاغ وحی معمولاً به صورت انسانى خوش‌چهره بر پیامبر اسلام(ص) ظاهر می‌شد، و پیام الهى را به ‌حضرتشان ابلاغ می‌نمود، اما در دو آیه از قرآن دو تعبیر «افق مبین» و «افق اعلی» آمده است که بیشتر مفسران معتقدند این تعابیر بیانگر آن است که جبرئیل دوبار بر پیامبر(ص) در چهره اصلی‌اش ظاهر گشت.
در این تفسیر، دو اصطلاح «افق مبین» و «افق اعلی» در حقیقت بیانگر یک واقعیت‌اند.
کلمه «افق مبین»[1](افق روشن) به معناى ناحیه‌ی ظاهر است، و ظاهراً اشاره به آیه «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‏»؛[2] یعنی بلندترین افق دارد.
معنایش این است که پیامبر(ص) جبرئیل را که در افق مبین، و ناحیه‌ی ظاهر قرار داشت دید، و آن همان افق اعلى است، افقى که بلندتر از سایر افق‌‏ها است. البته بلندى به معنایى که مناسب با عالم ملائکه است.[3]
بنابر این «بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‏» یعنى افق مشرق، و منظور از اعلى سمت مشرق است در روى زمین بوده و سمت مشرق بالاتر از سمت مغرب است.[4] چون خورشید از این افق صعود می‌کند.
می‌گویند: جبرئیل همیشه به صورت انسان‌ بر پیامبر(ص) نازل می‌شد، حضرت از او خواست که به صورت اصلى خودش بر او نازل شود. جبرئیل نیز دوبار خودش را به صورت اصلى نشان داد، یک‌بار در زمین و بار دیگر در آسمان، هنگامى که حضرت در غار حراء بود جبرئیل از طرف مشرق و در افق اعلی بر حضرت ظاهر شد، و تمام سطح افق تا مغرب را پوشاند که پیامبر بر اثر آن غش کرد و افتاد، آن‌گاه جبرئیل به صورت انسانى ظاهر شد و حضرت را در آغوش کشید.[5]
برخی نیز می‌گویند؛ دفعه دوم در آسمان در شب معراج نزدیک «سدرة المنتهى» بود، در حالی‌که جبرائیل در افق بالاترى قرار داشت.[6]
برخی از مفسران، با ذوق عرفانی به این مسئله نگریسته و معتقدند؛ منظور از «افق اعلی» ممکن است مشاهده به چشم دل باشد، و «افق مبین» ذهن سرشار پیامبر(ص) باشد که مثل آئینه درخشان است و جبرئیل بر قلب مطهرش نازل ‌شد او را می‌بیند و وحى الهى را درک می‌کند.
دلیل بر این معنا آیه شریفه: «قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا  لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِکَ‏».[7] و آیه «إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ»،[8] است.[9]
این افق مبین نمی‌‏تواند هیچ‌یک از آفاق زمین و فضاى جهان که آفتاب و ستارگان در آن طلوع و غروب می‌نمایند باشد؛ زیرا این آفاق دریابنده و منعکس کننده انوار حسى است که خود آنها شعاع‌هایى از عقل و اراده برتر می‌باشند؛ برتر و وسیع‌تر از این آفاق، افق ذهن انسان است که در آن هزارها خورشید و ستارگان با حساب و دقت و بررسی‌‏هاى علمى، می‌درخشد، و این فروغ‌هاى ذهن، شعاع و پرتوى از حضرت جبرئیل است که به صورت الهام و کشف بر اذهان مستعد و ناآلوده می‌تابد.
افق ذهنى، می‌تواند دریافت کننده و تاباننده جوهر عقل و علم باشد که هیچ‌گونه ناهنجارى در قواى ادراکى، و اختلالى در اقشار بدنى و عصبى و نفسانی‌اش نباشد و پرده‌‏هاى تقالید و اوهام ذهنش را تیره نساخته باشد: «وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ». و حجاب‌‏هاى اصطلاحات و معارف محدود آن‌را نپوشانده و برتر از همه آنان باشد: «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى»، تا آن حقیقت اعلى را بنگرد و آن‌را بنمایاند: «وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ».
توضیح این‌که: در میان اذهان بشر، ذهن‌هاى سالمى که دچار اختلال‌ها و پوشش‌هاى اوهام و تقالید و آثار محیط نباشد، بس اندک است. آن ذهن‌‏هاى پاک و درخشان و درّاک نیز در میان دیوار معلومات اکتسابى محدود می‌گردد و در پرده مفاهیم و اصطلاحات و عناوینى که نمایاننده جزئى از اسرار و مظاهر وجود است، پوشیده می‌شود.
معلومات محدود، مانند چراغى در فضاى وسیع است که پیرامون چراغ دار را اندکى روشن می‌دارد، ولى خود حجاب ماوراء است. مفاهیم و اصطلاحات که نمایاننده حد ادراک است، حقیقت و عظمت ادراک شده را چنان محدود می‌نماید که آن‌را دگرگون می‌‏نمایاند. مگر عنوان‌ها و نام‌هاى متعارف مانند: انسان، عقل، حیوان، گیاه، آسمان، زمین، خورشید و ... نشان دهنده وجود واقعى آنها است؟! مگر اصطلاحات علمى مانند: وجود، ماهیت، ماده، طبیعت، فضا، نور، قوه، و ... نمایاننده حقایق وجود آنها می‌باشد؟!
این اصطلاحات و عناوین نشان‌گر ادراک محدود علمى است که واقعیات و حقایق و جلال و جلوه‌‏هاى عالم را محدود می‌سازد و پرده‌‌اى بر روى ذهن فطرى می‌کشد که چشم باطن به تماشاى داخل آن سرگرم و از دیدن وراء آن ناتوان می‌شود. آفاق این‌گونه اذهان که گرفتار پوشش‌ها، یا نوعى «جنون» است؛ چون عالى و مبین نیست، جوهر عقل و علم به صورت اصلى در آن طلوع نمی‌‏نماید. افق عالى و مبین آن ذهن وسیع و درخشانی است که انواع حجاب‌ها را از میان برداشته و از سطح عالى نفسى برآمده است که از ریشه‌‏ها و مواریث فضیلت و تقوا و قواى موزون درونى تکوین یافته، و بدنى سالم و قوى آن قواى سالم را در برگرفته باشد. حکمت و رحمت پروردگار این شرایط روحى و جسمى را در وجود محمد(ص) و دیگر پیامبران(ع) با درجات مختلف پدید آورد، تا در مرتبه اول، وحى خداوند را صریح و روشن بشنوند و ابلاغ نمایند، و در مرتبه برتر فرشته وحى را به صورت تمثل یافته‏‌اى بنگرند. انجذاب شدیدتر آن‌حضرت به سوى افق اعلى و تسلط آن بر حواس و خیال و همه قوا و لوازم بدنی‌اش، تا آن‌جا رسید که با چشم عقلى آن مبدأ وحى و جوهر عقل را به صورت اصلی‌اش دید. انجذاب به این افق مبین و اعلى، و دیدن مبدأ وحى و شدید القوى، به صورت اصلى، مخصوص کمال نبوت و ختم آن بود.
لذا این رؤیت و مشاهده نمی‌تواند با چشم ظاهر باشد؛ زیرا چشم ظاهر قابلیت و توانایى دیدن حقیقت عقلى و روحانى را ندارد. آنچه چشم ظاهر می‌‏بیند انعکاس صورت موجود به وسیله نور در بینایی است، نه عین صورت خارجى آن، پس از انعکاس اولى، هر گاه بیننده بخواهد همان صورت را بدون واسطه بینایى و تقابل با صورت خارجى در ذهن، می‌نگرد و هر چه قدرت ذهن بیشتر باشد صورت‌هاى محسوس در آن آشکارتر و مشهودتر می‌شود. صورت‌هاى عقلى چون برتر از مقدار، حدود و نور محض است دیدن آنها مانند محسوسات مشروط به تقابل حسى و انعکاس نور نیست.
صورت عقلى را چشم عقلى و بصیرت و ضمیر بینا مشاهده می‌نماید، در این‌گونه مشاهده اشتباه و انحراف و کج‌بینى راه ندارد: «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‏، ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى»،[10] چون در میان شاهد و مشهود فاصله دور و نزدیک و انعکاس و انکسار و لغزش و انحراف شعاع نیست و بیننده در افق مبین است.[11]
عارفان اما معتقدند که «افق مبین» نهایت تکمیل نفس[12] است، در علوم نظرى و ملکات علمى، در تطور(تکامل) قلبى به نوعى که دل عارف هم مرآت اسرار غیب باشد، و هم تماشاگه عالم شهادت.[13]
اما «افق اعلى» عبارت از: نهایت مقام روح است که آن‌را مقام واحدیّت[14] و حضرت الهیّت و الوهیّت[15] می‌نامند.[16]
 

[1]. تکویر، 23. «وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبین».
[2]. نجم، 7.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 219، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏9، ص 262، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. همان.
[6]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت‏، علی اصغر، ج ‏9، ص 356، تهران، امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، 1371ش؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏13، ص 372، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[7]. بقره، 79.
[8]. شعراء، 192 – 194.
[9]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏14، ص 13- 14، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[10]. نجم، 11 و 17.
[11]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج ‏3، ص 200- 203، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.          
[12]. ر. ک: 25150؛ 37385؛42520؛ 33954.
[13]. اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، محقق، مصحح، سلیمانى، مرضیه،‏ متن، ص 36، تهران، علمى فرهنگى، چاپ اول، 1388ش.‏
[14]. ر. ک: 31818
[15]. ر. ک: 90225
[16]. کاشانی، عبد الرزاق، اصطلاحات الصوفیة، ص 53، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1426ق.
 
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها