جستجوی پیشرفته
بازدید
2458
آخرین بروزرسانی: 1401/03/04
خلاصه پرسش
در قرآن کریم هر دو تعبیر «علم الکتاب» و «علم من الکتاب» وجود دارد. این دو تعبیر چه تفاوتی با یکدیگر دارند و چه افرادی دارای این دانش‌ها می‌باشند؟
پرسش
با سلام؛ فرق علم الکتاب با علم من الکتاب از لحاظ روایت چیست؟
پاسخ اجمالی

برخی روایات گویای آن است که تفاوت این دو نوع دانش، مانند تفاوت قطره در برابر دریا است؛ و گویا «علم من الکتاب» قطره‌ای است در برابر دریای «علم الکتاب». چنان‌که مصداق علم من الکتاب را «آصف بن برخیا» و مصداق علم الکتاب را نیز «امام علی(ع)» تعیین کرده‌اند.

پاسخ تفصیلی

قرآن کریم در داستان حضرت سلیمان(ع) و دستور وی به حاضر کردن تخت ملکه سبأ می‌فرماید:

«قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا ءَاتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُک».[1]

«کسى که دانشی از کتاب داشت (خطاب به سلیمان) گفت: پیش از آن‌که چشم برهم زنى، آن‌ تخت را نزد تو خواهم آورد!

 همچنین در بیان گفت‌وگوی پیامبر اسلام(ص) با کفّار قریش می‌فرماید:

«وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ».[2]

«آنها که کافر شدند می‌گویند: تو پیامبر نیستى! با آنان بگو: این‌که خداوند، و کسى که علم کتاب نزد او است، میان من و شما گواه باشند، برایم کافی است.

روایاتی که به تفسیر این دو آیه پرداخته‌اند به تفاوت معنایی میان آنها اشاره‌ کرده‌اند که بر اساس برخی از آنها دانشی که از آن با عنوان «علم من الکتاب» یاد شده است، در برابر دانشی که برای معرفی آن از عبارت «علم الکتاب» استفاده شده است، مانند قطره‌ای در برابر دریا است.[3]

از نظر ادبی نیز می‌توان گفت:

«عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَاب»، علم جزئی است، ولی «عِلْمُ الْکِتاب» علم کلی است؛ زیرا ظاهرا «مِن» در «عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَاب» به معنای «بعض» است؛ بنابراین علم من الکتاب به معنای علم به بخشی از کتاب است؛ اما ظاهر «عِلْمُ الْکِتاب»، علم به کل کتاب می‌باشد.

به هر حال، مفسران در تعیین مصداق افرادی که از این نوع دانش‌ها برخوردارند، نظرات متفاوتی مطرح کرده‌اند.

در مورد مصداق فردی که دارای «عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ» بود، بیشتر روایات به ویژه روایاتى که از ائمه(ع) در این‌باره نقل شده، ناظر به آن است که شخص دارای این دانش، «آصف بن برخیا»، وزیر و وصى حضرت سلیمان(ع) می‌باشد.[4] البته مصادیق دیگری نیز برای این آیه در تفاسیر مطرح شده است.[5]

اما نظرات در تعیین مصداق آیه‌ی «عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ» نیز متفاوت است که جهت اختصار، بیشتر از یک تفسیر نقل می‌کنیم که در آن تا حدودی به اختلاف دیدگاه‌ها نیز اشاره شده است:

کفار قریش، منکر آسمانی و نشانه‌ی الهى بودن قرآن بودند؛ از این‌رو از رسول خدا(ص) درخواست نشانه‌‌ای غیر از قرآن می‌کردند، و هنگامی که از آمدن نشانه‌‌ای غیر از قرآن ناامید شدند، ناگزیر اصل رسالت را انکار کردند، و گفتند: تو اساسا پیامبر نیستى: «لَسْتَ مُرْسَلًا».

و جمله‌ی: «قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ» پاسخی برای این انکار است‏. و خداوند با این جمله به پیامبر خود تلقین می‌‏کند که علیه کفار اقامه‌ی حجت کند، و این جمله حجتى قطعی است، نه خطابى، و نه حواله به چیزى که راهى برای تحصیل علم به آن نباشد.

در جمله‌ی اوّل «قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ»، استشهاد به خود خداى متعال است که خود، ولى امر رسالت است. و شهادت در این‌جا به معنای تحمل شهادت، یعنی مشاهده‌ی صحنه جهت گواهی‌دادن در آینده نیست؛ بلکه به معنای ادای شهادت، و گواهی‌دادن است؛ و خداوند با اعمال اعجاز در قرآن، در واقع به صورت عملی، گواهی به رسالت پیامبر(ص) داده است.

اما شهادت به معناى تحمل در این‌جا معنا ندارد؛ زیرا نمی‌توان صدق رسالت پیامبر(ص) را به علم خدا ارجاع داد و علم خدا را حجت علیه طرف مقابل بدانیم؛ زیرا طرف مقابل راهى به علم خدا ندارد تا بفهمد آیا رسول خدا(ص) در ادعاى خود درست می‌گوید و یا به خدا افتراء و دروغ می‌بندد.

با این مقدمه در مورد جمله‌ی «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ» نیز به باید گفت، منظور این است که برای گواهی‌دادن به رسالت پیامبر(ص) کسانى که علم کتاب دارند کافی هستند. بر این اساس، نادرستی برخی از تفاسیر را نیز می‌‌توان فهمید: 

الف) برخی گفته‌‌اند که منظور از «من عنده علم الکتاب»، «خداوند متعال» است؛ زیرا مقصود از کتاب «لوح محفوظ» است، و روشن است که فقط خداوند است که به لوح محفوظ علم دارد.

این تفسیر را نمی‌‌توان پذیرفت؛ چون خلاف ظاهر عطف است؛ زیرا شهادت خدا یک‌بار ذکر شده بود و تکرار آن معنا ندارد.

ب) عده‏‌اى دیگر گفته‏‌اند: منظور از کتاب تورات و انجیل، و یا فقط تورات است. معنایش این است که علماى اهل کتاب براى شهادت بین من(پیامبر) و شما کافی هستند؛ زیرا ایشان از بشارت‌هایى که در مورد من در کتابشان آمده خبر دارند، و اوصاف مرا در کتاب خود خوانده‌‏اند.

این تفسیر نیز صحیح نیست؛ زیرا در آیه‌ی شریفه، سخن از ادای شهادت به پیامبری حضرتشان است، و نه تنها علم و دانش به آن! از سوى دیگر، این سوره در مکه نازل شده و تا آن زمان هیچ فردی از علماى اهل کتاب ایمان نیاورده به رسالت آن‌حضرت شهادت نداده بود، و در چنین وضعیتی معنا ندارد که احتجاج، مستند به شهادتى شود که هنوز احدى آن‌را اقامه نکرده است.

ج) برخی هم گفته‌‏اند: منظور، آن عده از علماى اهل کتاب‌اند که اسلام آورده‌‏اند؛ مانند عبداللَّه بن سلام، تمیم دارى، جارود و سلمان فارسى و بعضى هم گفته‌‌اند: مراد تنها عبداللَّه بن سلام است.

پاسخ این سخن هم این است که سوره مورد نظر در مکه نازل شده، و نامبردگان در مدینه مسلمان شدند.

د) بعضى دیگر معتقدند، منظور از کتاب در این آیه، همان کتاب مقدس قرآن است، و معناى آیه این خواهد بود که هر کس قرآن را فراگرفته و در آن تخصص یافته باشد، گواه خواهد بود ‌که این کتاب از ناحیه‌ی خدا است، و من(پیامبر) هم که آورنده آن هستم فرستاده خدایم.

مشکل این تفسیر این است که در این‌صورت جا داشت که آیه صریحا متعرض قرآن شده و بفرماید: قرآن بزرگ‌ترین نشانه بر رسالت است، در حالی که چنین نفرمود، بلکه فرمود: «شهادت کسی که علم به کتاب دارد کافی است».

از مجموع مباحث و با توضیحاتی که ارائه شد که مقصود شهادت ادائی است، نه تحمل شهادت، و نیز این‌که آیه در مکه نازل شده است، می‌توان گفت تنها احتمالی که با محتوای آیه تطابق دارد، همان تفسیری است که در روایات اهل‌بیت(ع) بیان شده است که مقصود از «من عنده علم الکتاب» امام علی بن ابی‌طالب(ع) می‌باشد.[6]

در همین راستا امام صادق‌(ع) فرمود: کسی ‌که علم الکتاب نزد او است امیرالمؤمنین(ع) است.[7]

و نیز در روایت دیگری فرمود: آنچه در اختیار سلیمان(ع) قرار گرفته بود، تنها یک حرف از حروف اسم اعظم بود، و امام علی(ع) و دیگر ائمه(ع) به تمام آن آگاهند.[8]

روایات اهل‌بیت(ع) در این زمینه متعدد و بسیار است.[9]

گفتنی است علاوه بر منابع شیعی، تعدادی از مفسران اهل‌سنت نیز به این موضوع پرداخته‌اند که منظور از «من عنده علم الکتاب»، امام علی(ع) است.[10]

از مجموع آنچه بیان شد، اگر جمله‌ی «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب»، به کسى از گروندگان به رسول خدا(ص) منطبق گردد، به یقین به على(ع) منطبق خواهد شد؛ زیرا تنها او بود که به شهادت روایات صحیح و بسیار، از تمامى امت مسلمان به کتاب خدا داناتر بود.[11] حدیث ثقلین[12] که هم از طرق شیعه و هم از طرق اهل‌ سنت به ما رسیده در اثبات این مدعا کافى است؛ زیرا پیامبر(ص) در آن حدیث فرمود:

«در میان شما دو چیز بس بزرگ می‌‏گذارم، یکى کتاب خدا، و دیگری عترت و اهل‌بیتم! این دو هرگز از هم جدا نمی‌‏شوند تا کنار حوض نزد من آیند، و شما بعد از من تا زمانی که از این دو پیروی کنید، هرگز گمراه نخواهید شد».[13]


[1]. نمل، 40.

[2]. رعد، 43.

[3]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ الَّذِی‏ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ‏ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ سُئِلَ عَنِ‏ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ‏ مِنَ‏ الْکِتابِ‏ أَعْلَمُ- أَمِ الَّذِی‏ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ‏ فَقَالَ مَا کَانَ عِلْمُ‏ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ‏ مِنَ‏ الْکِتابِ‏ عِنْدَ الَّذِی‏ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ‏ إِلَّا بِقَدْرِ مَا تَأْخُذُ الْبَعُوضَةُ بِجَنَاحِهَا مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ، فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَلَا إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ جَمِیعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِیُّونَ إِلَى خَاتَمِ النَّبِیِّینَ فِی عِتْرَةِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ ص»‏. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 2، ص  237، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، ج 1، ص 213، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.

[4]. ر. ک: ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 478، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق/ 1363ق. طباطبائى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 15، ص 363، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1417ق؛ قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 204، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.

[5]. ر. ک: المیزان فى تفسیر القرآن، ج ‏15، ص 363.

[6]. ر. ک: همان، ص 383 – 387.

[7]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ الَّذِی‏ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ‏ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع»‏. تفسیر القمی، ج 1، ص 367.

[8]. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ کُنْتُ عِنْدَهُ فَذَکَرُوا سُلَیْمَانَ وَ مَا أُعْطِیَ مِنَ الْعِلْمِ وَ مَا أُوتِیَ مِنَ الْمُلْکِ فَقَالَ لِی وَ مَا أُعْطِیَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ وَ صَاحِبُکُمُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ‏ قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ‏ الْکِتابِ‏  وَ کَانَ وَ اللَّهِ عِنْدَ عَلِیٍّ ع عِلْمُ‏ الْکِتَابِ‏ فَقُلْتُ صَدَقْتَ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ». بصائر الدرجات، ج 1، ص212.

[9]. ر. ک: همان، ج 1، ص 216- 212؛ عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج 2، ص 220، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.

[10]. ر. ک: الجامع لأحکام القرآن، ج‏10، ص، 336. «و قیل هو على بن ابی‌طالب(ع)». میبدى، رشیدالدین احمد بن ابى سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج ‏5، ص 217، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.

[11]. بصائر الدرجات، ج ‏1، ص 295.

[12]. ر. ک: «الفاظ حدیث ثقلین در منابع اهل سنت و شیعه»، 17344؛ «معنای «عترت» در حدیث ثقلین»، 34140.

[13]. تفسیر القمی، ج 1، ص 173.

 

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها