جستجوی پیشرفته
بازدید
2173
آخرین بروزرسانی: 1402/05/18
خلاصه پرسش
با آنکه ابلیس که از طایفه جن بود، بر خدا دروغ بست و این موضوع در آموزه‌های ادیان آمده است، پس چگونه جنیان زمان پیامبر(ص) گفتند که ما هرگز گمان نمی‌کردیم که آدمیان و جنیان به خدا دروغ ببندند؟
پرسش
با عرض سلام؛ چگونه میشود تناقض ظاهری این دو آیه را برطرف کرد؟ قرآن از یک‌سو در آیه 5 سوره جن میفرماید: «وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا»، ولی از سوی دیگر در مورد ابلیس که سرکردۀ جنیان است می‌فرماید: «وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ». ظاهر این آیه نشان می‌دهد که ابلیس به حضرت آدم و حوا دروغ گفت!
پاسخ اجمالی

ابتدا باید گفت گرچه جزئیات زندگی جنیان بر ما روشن نیست، اما بر اساس آیات و روایات، آنان نیز مانند ما موجودی مکلف بوده و در معرض امتحان قرار دارند و از این رو همواره باید مراقب ‌اعتقادات و رفتارهای خود بوده و در مسیر فطرت خود گام برداشته و از تجربه‌های گذشته خود پند گرفته و با اعتماد نابجا دو بار از سوراخی گزیده نشوند.

در همین راستا قرآن کریم در سوره جن، به فرازهایی از سخن جنیان اشاره کرده و به عنوان نمونه از زبان آنان نقل می‌کند که بهانه‌شان برای یکی از عقاید منحرفشان آن بود که گفتند:

«ما گمان می‌کردیم که انس و جن هرگز، دروغ بر خدا نمی‌‏بندند».[1]

مفسران در توضیح این آیه می‌گویند: این آیه اعتراف جنیان نسبت به تصور نادرستشان بود که گمان می‌کردند افراد برجسته انس و جن اگر در مورد چیزی از اعتقادات،‌ نظری را مطرح نمودند، به احتمال زیاد آن نظرشان درست بوده، و هرگز در این زمینه جرأت دروغ‌گفتن را ندارند، در نتیجه وقتى از مشرکان شنیدند که به خدا نسبت زن و فرزند می‌دهند، این دروغ را باور کرده و به آن ایمان آورده، مانند خود آنها مشرک شدند، و همچنان در شرک بودند تا این‌که سخن قرآن را شنیدند، و حقیقت برایشان روشن گردید.

به عبارتی این سخن ممکن است اشاره به تقلید کورکورانه‌‏اى باشد که این گروه قبلا از دیگران داشتند، و براى خدا شریک و شبیه و همسر و فرزند قائل بودند، می‌گویند:

اگر ما این مسائل را از دیگران بدون دلیل پذیرفتیم به دلیل خوش‌‏باورى بود، هرگز خیال نمی‌‏کردیم که انس و جن به خود جرأت دهند که چنین دروغ‌هاى بزرگى به خدا ببندند، ولى اکنون که در مقام تحقیق برآمدیم و حق را دریافتیم و به آن ایمان آوردیم، حالا پى به غلط بودن این تقلید ناروا می‌‏بریم، و به این ترتیب به اشتباه خود و انحراف مشرکان جن اعتراف می‌‏کنیم.

این اعتراف جنیان در حقیقت تکذیب مشرکان انسى و جنى است که فریب آنان را خورده بودند.[2]

 و اعتراف به اینکه فرد سفیهی از آنان بود که سخنان ناحقی را بر زبان می‌آورد[3] که برخی مفسران، آن فرد سفیه را همان شیطان می‌دانند.

اما این سخن آنها که: «ما گمان می‌کردیم که انس و جن هرگز، دروغ بر خدا نمی‌‏بندند»، با اطلاع‌داشتن آنها از سابقه دروغ‌گویی شیطان - که از جنیان بود - منافاتی ندارد؛ زیرا انسان‌ها نیز در زندگی عادی خود گاه بارها فریب افرادی را می‌خورند که خبر از سوء سابقه آنان دارند و بعدها در مقام توجیه برآمده و می‌گویند که ما دیگر گمان نمی‌کردیم که آنها در این مورد نیز به دنبال فریبکاری باشند.


[1]. «وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ کَذِباً». جن، 5.

[2]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 41، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق؛ همان، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 20، ص 64، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش. و نیز ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 298، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[3]. «وَ أَنَّهُ کانَ یَقُولُ سَفیهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً». جن، 4. «شطط» (بر وزن وسط) به معناى خارج شدن از حد، و افراط در دورى است؛ لذا به سخنانى که بسیار دور از حق است، شطط گفته می‌‏شود، و اگر به حاشیه نهرهاى بزرگ «شط» می‌‏گویند برای آن است که از آب فاصله زیاد دارد و دیوارهاى آن بلند است. تفسیر نمونه، ج‏ 12، ص 362.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها