جستجوی پیشرفته
بازدید
21208
آخرین بروزرسانی: 1396/07/26
خلاصه پرسش
صفت رحمانیت و رحیمیت خداوند به چه معنا است؟ امروزه که ظلم فراگیر شده و عذابی شامل حال ستمگران نمی‌شود، آیا سنت الهی انتقام‌ از ظالمان، تحت الشعاع رحمانیت پروردگار قرار گرفته است؟!
پرسش
سلام؛ در مورد اسم الهی «الرحمن» می‌خواستم حقیقت این اسم را بدانم که به تعبیری علم حضوری و وجدانی است، نه اکتسابی و نظری و ارتباط این اسم الهی با مورد زیر: ما شاهدیم که خدای مهربان به تمام موجودات عالم لطف و مرحمت دارد، حتی کسانی که با او به ستیز برخاسته‌اند و مریدان شیطان هستند از بالاترین امکانات دنیوی(بظاهر) برخوردارند. در حالی‌که ما خواندیم که سنت الهی برنابودی ستم‌گران و جباران است و خداوند در قرآن کریم بارها نحوه گوشمالی آنها را بیان فرموده است. اما سؤالی که دارم این است که آیا این سنت الهی برای جباران و متکبران در این مقطع زمانی به دلیل رحمانیت الهی تحت الشعاع قرار گرفته است؟ هر چند که ایمان به تحقق وعده الهی دارم بی‌چون و چرا.
پاسخ اجمالی
مشهور در میان گروهى از مفسران این است که صفت «رحمان»، اشاره به رحمت عام خدا است که شامل دوست و دشمن، مؤمن و کافر و نیکوکار و بدکار می‌باشد؛ زیرا می‌دانیم «باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده» و همه بندگان از مواهب گوناگون حیات بهره‌‏مندند، و روزى خویش را از سفره گسترده نعمت‌هاى بی‌پایانش بر می‌گیرند، این همان رحمت عام او است که پهنه هستى را در بر گرفته و همگان در دریاى آن غوطه‌‏ورند. ولى «رحیم» اشاره به رحمت خاص پروردگار است که ویژه بندگان مطیع و صالح و فرمانبردار است؛ زیرا آنها به حکم ایمان و عمل صالح، شایستگى این را یافته‌‏اند که از رحمت و بخشش و احسان خاصى که آلودگان و تبه‌کاران از آن سهمى ندارند، بهره‌‏مند گردند.[1]
برای این مطلب - عام بودن صفت رحمان- چند شاهد می‌توان بیان کرد: این‌که «رحمان» در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده است که نشانه عمومیت آن‌ است، در حالی‌که «رحیم» گاهى به صورت مقید ذکر شده که دلیل بر خصوصیت آن است «خداوند نسبت به مؤمنان رحیم است»؛[2] و گاه به صورت مطلق مانند سوره حمد.
علاوه بر این در روایتى از امام صادق(ع) می‌خوانیم: خداوند معبود همه چیز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان، و نسبت به خصوص مؤمنان رحیم  است.[3]
از سویى دیگر «رحمان» را صیغه مبالغه دانسته‏‌اند که خود دلیل دیگرى بر عمومیت رحمت او است، و «رحیم» را صفت مشبهه که نشانه ثبات و دوام است و این ویژه مؤمنان می‌باشد.
شاهد دیگر این‌که «رحمان» از اسمای مختص خداوند است و در مورد غیر او به کار نمی‌رود، در حالی‌که «رحیم» صفتى است که هم در مورد خدا و هم در مورد بندگان استعمال می‌شود، چنان‌که درباره پیامبر(ص) در قرآن می‌خوانیم: «ناراحتی‌هاى شما بر پیامبر گران است، و نسبت به هدایت شما سخت علاقه‌مند است، و نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم می‌باشد».[4]
لذا در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) نقل شده است: رحمان اسم خاص است، اما صفت عام دارد (نامى است مخصوص خدا ولى مفهوم رحمتش همگان را در بر می‌گیرد) ولى رحیم اسم عام است به صفت خاص (نامى است که بر خدا و خلق هر دو گفته می‌شود، اما اشاره به رحمت ویژه مؤمنان دارد).[5]
از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده است: خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد که یکى از آن‌را به زمین نازل کرده است، و در میان مخلوقاتش تقسیم نموده و تمام عاطفه و محبتى که در میان مردم است، از پرتو همان است، ولى 99 قسمت را براى خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن می‌سازد.[6]
نتیجه این‌که سنت خداوند در این دنیا این است که صفت رحمتش عام باشد و شامل حال کافران و فاسقان نیز گردد؛ بلکه باید گفت چه بسا سنت الهی بر این است که وضعیت مادی و معیشتی کافران و فاسقان در دنیا بهتر از مؤمنان و صالحان باشد: «و اگر بیم آن بود که مردمان همه یک امت می‌گشتند- همه دنیاجو می‌شدند یا به کفر می‌گراییدند- هر آینه کسانى را که به خداى رحمان کافر می‌شوند براى خانه‌‏هاشان سقف‌‌هایى از نقره می‌ساختیم و نیز نردبان‌‌هایى [از نقره‏] که بر آنها بالا روند».[7]
اما این مطلب که سنت الهی بر نابودی ستم‌گران و جباران است، باید بگوییم: در مورد نابودی ستم‌گران تعبیرات قرآن در برخی موارد به گونه‌ای است که اختصاص به ستم‌گران ندارد، بلکه به صورت کلی به همه‌ی انسان‌ها اعم صالح و فاسق گوشزد می‌کند که از بین رفتن و پایان یافتن زندگی دنیا باید درس عبرتی باشد که به فکر ساختن زندگی بی‌پایان آخرت باشند و دل به زندگی زودگذر دنیا ندهند.[8] برخی تعبیرات نیز اگرچه اختصاص به ستم‌گران دارد،[9] ولی مقصود این نیست که خداوند هر ستم‌گر و یا نظام ظالمانه‌‌ای را به مجرد ظلم و ستم فوراً از بین می‌برد؛ بلکه سنت الهی در این زمینه بر مهلت دادن به ظالمان است.[10] البته پس از پایان یافتن اجل و مهلت، دچار هلاکت و نابودی خواهند شد.[11]
بنابراین نباید گفت گویا این سنت الهی برای جباران و متکبران در این مقطع زمانی به دلیل رحمانیت الهی تحت الشعاع قرار گرفته است؛ بلکه این از باب مهلت دادن است، چنان‌‌که خداوند در زمان‌های قدیم نیز به کافران و ظالمان مهلت می‌داد. مثلاً: به قوم نوح بیش از 950 سال فرصت داده است،[12]یا به دولت‌ ظالمانه بنی‌امیه حدود نود سال و به بنی‌عباس بیش از دویست سال مهلت داده است!

[1]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 23 به بعد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[2]. «وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً». احزاب، 43.
[3]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج1، ص 28، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[4]. «عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ». توبه، 128.
[5]. کفعمى، ابراهیم بن على عاملى، المصباح للکفعمی(جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 317، قم، دار الرضی(زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق.
[6]. طبرسى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 94، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[7]. زخرف، 33.
[8]. «أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ». یس، 31. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْیا». مریم، 74. «وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدیداً کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُورا». اسراء، 58.
[9]. «وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمینَ». یونس، 13. «أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرین». انعام، 6.
[10]. «فَمَهِّلِ الْکافِرینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً». طارق، 17. شاید فلسفه مهلت دادن این باشد که تا هم ظالمان فرصت توبه و بازگشت داشته باشند و در اثر استفاده نکردن عذاب آنها دو چندان گردد؛  «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ». آل عمران، 178. «و هم مؤمنان و صالحان ایمان خود و استقامت خود را در مشکلات و سختی نشان داده باشند».
[11]. «وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ إِلاَّ وَ لَها کِتابٌ مَعْلُوم». حجر، 4.
[12]. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ». عنکبوت، 14.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • چرا خداوند در قرآن مسائلی را بیان می کند و بعد هم خود خدا می‌فرماید علم آن نزد من است و کسی نمی‌فهمد!؟
    8554 تفسیر 1391/06/15
    بیان این‌گونه مطالب اگر چه به صورت مشروح و مبسوط در قرآن نیامده است، اما همین مقدار هم در مجموع آثار و فوایدی دارد؛ مانند: 1. بیان اصل وجود روح: این آیه وجود روح را تأیید می‌کند و انسان را-در مقابل مادی‌گرایان که منکر چنین ...
  • واجب شدن نفقه‌ی همسر بر شوهر چه شرایطی دارد؟
    16389 نفقه 1386/03/26
    نفقه‌ی همسر با شرایط زیر بر شوهر واجب می‌شود:عقد دایم باشد.همسر قابلیت برای امور زناشویی داشته باشد.(همسری که در سنین کودکی است و قابلیت برای امور زناشویی نداشته باشد نفقه‌اش واجب نیست).زن در مواردی که اطاعت از مرد واجب است (مثل تمکین در مسائل زناشویی)، مطیع ...
  • «اصالة اللزوم» یا «قاعده لزوم» چیست و در چه مواردی کاربرد دارد؟
    1106 1402/06/12
    اصالة اللزوم(قاعده لزوم) قاعده‌ای از قواعد فقهى است که در معاملات و «هنگام شک در لزوم یا جواز عقد» مورد استفاده قرار می‌‏گیرد. این اصل یا قاعده فقهى، کمتر در کلمات فقها به صورت مستقل مورد بحث و بررسى قرار گرفته، ولى معمولا در ابتداى بحث معاملات - به خصوص ...
  • انصار چه کسانی بودند؟
    38247 تاريخ بزرگان 1388/12/03
    "انصار" جمع ناصر، از ریشه "نصر" به معنای یاوران است. در صدر اسلام به ساکنانمسلمانمدینهو اطرافآن، به ویژه افراد دو قبیلهاوسوخزرج،انصار گفته می‌شد؛ چرا که آنان به یاریپیامبر اسلام (ص)ومسلمانان مهاجر مکیو نقاط دیگر پرداختهبودند و در نشر ...
  • آیا انجام عمل حج با غسل مستحب جایز است؟
    9973 Laws and Jurisprudence 1388/08/03
    در ابتدا باید متذکر شد؛ هر طهارتی (وضو، تیمم، غسل مستحب،..) که برای نماز کفایت کند، برای اعمالی از حج که باید همراه طهارت باشد کفایت می کند. بنابراین ابتداءً باید چند بحث را مطرح کرد: 1- آیا با غسل واجب می توان اعمالی مانند نماز یا اعمال حج ...
  • چرا نیروهای یزید در همان لحظات اول امام حسین(ع) را شهید نکردند؟
    13695 حوادث روز عاشورا 1391/02/28
    1. اگرچه در جنگ‌ها معمولاً نیروهای مهاجم برای ضربه زدن به طرف مقابل، از هر حیله و وسیله‌ای کمک می‌گیرند، تا دشمن را از پای در آورند، اما در تمام زمان‌ها حتی در بدوی ترین قبیله‌ها که بویی از تمدن و فرهنگ نبرده بودند، جنگ و نبرد دارای ...
  • آیا «أصالة»(به فتح) صحیح است یا «إصالة»(به کسر)؟ تفاوت میان اصالة الحقیقه با تبادر چیست؟
    9721 مبانی فقهی و اصولی 1393/06/04
    «أصالة» -به فتح- مصدر ثلاثی مجرّد از ماده «أصُلَ»، «یَأصُل» است.[1] اما کلمه «إصالة» -به کسر- که در سخن فارسی‌زبانان شایع است، در لغت عرب وجود ندارد. بنابراین، تعبیر «أصالة الحقیقة» -با حرکت فتحه-، صحیح است. أصالة الحقیقة قاعده «أصالة الحقیقة» در اصطلاح یکی ...
  • «تأنّی» در آموزه‌های اسلامی به چه معنا است؟
    10811 آرامش و اطمینان 1392/04/24
    «تأنّی» در لغت به معنای درنگ کردن و آهستگی در انجام عمل، نیز وقار و متانت آمده است.[1] در زبان دین هم احادیثی که در آنها واژۀ «تأنّی» و مشتقات آن آمده، همین معنا را می‌رساند؛ مانند: ۱. «التَّأَنِّی‏ حَزْمٌ»؛ تأنّى در کارها دور ...
  • علت حسادت قابیل به هابیل چه بوده است؟
    56657 تفسیر 1391/02/28
    داستان هابیل و قابیل؛ پسران آدم (ع) از جمله داستان های معروف در نزد پیروان ادیان الاهی است. این داستان در تورات و قرآن کریم ذکر شده است که هر کدام قسمت هایی از این داستان را نقل کرده اند. آنچه را ...
  • حکم پرورش قورباغه و جلبک و فروش آن به غیر مسلمانان چیست؟
    21481 Laws and Jurisprudence 1388/01/17
    سؤال شما به دفاتر مراجع ارسال گردید و تا کنون جواب های زیر دریافت گردید:دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):فی نفسه اشکال ندارد ولی فروش آنها برای استفاده های غذایی انسان، جایز نیست هرچند خریدار خوردن آن را حلال بداند.دفتر حضرت آیت الله العظمی ...

پربازدیدترین ها