لطفا صبرکنید
129075
- اشتراک گذاری
راست گویى و مبارزه با کذب و دروغ از اهمیت فوق العاده ای در تعلیمات اسلامی برخوردار است به حدی که در موارد زیادی دروغ پلید تر از شراب، تعبیر شده است، اما با این وجود هر گاه عدم ارتکاب دروغ موجب ضرری شدیدتری از قبح دروغ شود مثل قتل انسانی بی گناه، یا حمله دشمن به کیان اسلام، اختلاف و دشمنی بین مؤمنین و...، دروغ گفتن جایز می شود. البته اگر انسان بتواند با انجام "توریه" مرتکب دروغ گفتن نشود، لازم است توریه کند.
راست گویى و مبارزه با کذب و دروغ از اهمیت فوق العاده ای در تعلیمات اسلامی برخوردار است. امام صادق (ع) مىفرماید: "نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آن را ترک کنند ناراحت شوند، ولى نگاه به راست گویى و امانت داری آنها کنید"[1]؛ یعنی راست گویى و امانت ملاکِِ خوبی و ایمان افراد است.
در حدیثى از امام باقر (ع) آمده است: "خداوند متعال براى شر و بدى، قفل هایى قرار داده که کلید آن قفل ها شراب است (چرا که مانع اصلى زشتی ها و بدی ها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار مىاندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است[2]
رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که انسان گناهکار هرگز نمىتواند، راستگو باشد، چرا که راستگویى موجب رسوایى او است، و براى پوشاندن آثار گناه معمولا باید متوسل به دروغ شود. به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مىکند، و راستگویى محدود.[3]
یکی از ضررهای بزرگ دروغ این است که نابود کننده سرمایه اطمینان است. مىدانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى مىکشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگویى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است، ولی با این حال در موارد و شرایطی که اضطرار (احتیاج شدید) به دروغ گفتن در کار باشد گفتن دروغ جایز شمرده شده است، اما این جواز به مقدار اضطرار تا زمانی است که اضطرار وجود داشته باشد نه بیشتر. مقصود از اضطرار در اینجا، احتیاج شدید به ارتکاب دروغ برای جلو گیری از ضرر های بزرگی همچون به خطر افتادن جان انسان یا سلامتی او و یا جلوگیری از تهاجم دشمن به سرزمین اسلام و یا جلو گیری از اختلاف بین برادران مسلمان و به طور کلی تمام مواردی که اهمیتش از قبح دروغ بیشتر باشد.
این نکته را باید متذکر شد که اگر چه دروغ گفتن از دید شرع در موارد اضطرار و براى دفع ضررهای بزرگ و غیر قابل تحمل جایز است، اما چنانچه راهى وجود داشته باشد که بدون ارتکاب دروغ، ضرر را دفع کند باید آن راه بر گزیده شود. یکی از این راهها روش «توریه» است. توریه یعنی کلامى که از آن دو معنا فهمیده شود: یکى معناى ظاهر و آشکار که ذهن شنونده به سرعت به آن منتقل مىشود، و دیگرى معناى نهانى و ناپیدا که مقصود اصلى گوینده است و ذهن شنونده به آن منتقل نمىشود. اگر انسان براى برطرف کردن زیان از خود یا مسلمانى دیگر ناچار به استفاده از توریه یا دروغ شود، لازم است «توریه» کند.
در موارد اضطرار به ارتکاب دروغ، فرقی نیست که ضرر متوجه خود انسان باشد یا متوجه دیگر مومنین.
حضرت رضا (ع) فرمود: همانا شخصى در حق برادر مسلمانش سخن راستى مىگوید که با این گفتار، او را گرفتار مى کند؛ پس نزد خدا از دروغگویان است و همانا شخصى در حق برادر مسلمانش دروغى مىگوید که با آن دروغ، از او دفع ضرر مىکند؛ پس نزد خدا از راستگویان است.[4]
امام صادق (ع) فرمودند: در روز قیامت، از هر دروغى بازخواست مىشود، مگر از سه مورد: یکى این که شخصى که در حال جنگ، [ دشمن را ] فریب دهد، این دروغ از او برداشته مىشود؛ دوم هنگامى که دروغ باعث «اصلاح ذات البین» (حل اختلاف و ایجاد صلح و آشتى بین دو مسلمان) شود و....[5]
پیامبر اکرم (ص) به حضرت على(ع) وصیت فرمود: همانا خداوند دروغ به مصلحت و خیر را دوست دارد و از راستى که فساد در پىداشته باشد، متنفر است[6].
البته رعایت مقدار و میزان دروغ لازم براى ایجاد صلاح، ضرورت دارد و نباید از حد لازم تجاوز کرد؛ چرا که تجاوز از حد لازم، انسان را به خوى دروغگویى مبتلا مىکند و حضرت صادق (ع) مىفرماید: اصلاح گر سرشت دروغگویى ندارد.[7] آنچه از روایت پیشین مىتوان فهمید این است که انسان به بهانه اصلاح جامعه، و ایجاد صلح و آشتى بین دو مسلمان، مجاز به دروغگویى بىجا و بىاندازه نیست؛ بلکه باید میزان لازم را رعایت کند.[8]
[1]سفینة البحار ماده" صدق" ؛ الکافی، ج 2، ص 104، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هجرى شمسى.
[2]اصول کافى ج 2 ص 339. ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب.
[3]تفسیر نمونه، ج 11، ص 413.
[4] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 12، ص 255 ح 16238.
[5]کلینى، کافى، ج 2، ص 342، ح 18. قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ کُلُّ کَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ یَوْماً إِلَّا کَذِباً فِی ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ کَائِدٌ فِی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلْقَى هَذَا بِغَیْرِ مَا یَلْقَى بِهِ هَذَا یُرِیدُ بِذَلِکَ الْإِصْلَاحَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَیْئاً وَ هُوَ لَا یُرِیدُ أَنْ یُتِمَّ لَهُمْ.
[6]ان الله احب الکذب فی الصلاح و ابغض الصدق فىالفساد. حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 12، ص 252، ح 16229.
[7]المصلح لیس بکذاب. کلینى، کافى، ج 2، ص 210، ح 7
[8]نک: تهرانی، مجتبی، سایت بلاغ.