لطفا صبرکنید
47341
- اشتراک گذاری
مفسران در مورد حشر حیوانات نظریات مختلف مطرح کردهاند.
برخی میگویند قیامت و رستاخیز براى حیوانات مطرح نیست و حشر هر حیوانى مرگ آن است؛ زیرا که حیوانات مکلّف نیستند، در حالیکه حساب و سؤال و جواب مخصوص مکلّفان است.
در مقابل، گروهی قائلاند براى حیوانات نیز مانند انسانها رستاخیز است و در قیامت محشور میشوند؛ چون همه حیوانات صاحب شعورند و نسبت به درک و شعورشان مورد بازخواست قرار میگیرند.
علاوه بر آیات و روایات زیادى که دلالت بر شعور و علم حیوانات میکنند، تجارب و علم روز انسانى نیز مؤید این ادعا است. بنابراین، همانگونه که درک و شعور، ملاک حشر و بازگشت انسان به سوى خدا است، میتوان حشر حیوانات را هم توجیه نمود.
قرآن کریم در مورد یکی از نشانههای برپایی قیامت میفرماید: «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَت»؛[1] و در آن هنگام که حیوانات وحشى محشور شوند.
«حشر» در لغت به معناى جمع کردن است.[2] و در اصطلاح شرع، عبارت است از: جمعآورى خداوند خلایق را در قیامت، جهت محاسبه و سؤال و جواب: «از خدا بترسید و بدانید که [روزگارى] به حضور او گرد میآیید».[3]
وُحُوش جمع «وحش» به معناى حیوانات وحشى در مقابل اهلى است.[4] و حیواناتى که با انسان اُنس ندارند وحشى خوانده میشوند.[5]
رستاخیز حیوانات
حشر حیوانات از مسائل اختلافى متکلمان و مفسران است، و نظریات مختلفی از سوی آنان در این زمینه ارائه شده است. بعضى معتقدند، از آنجا که حساب و کتاب، خاص مکلّفان است و چون حیوانات مکلّف نیستند، پس رستاخیزى براى حیوانات نیست، و حشر هر حیوانى، مرگ آن است. غیر از جن و انس که به قیامت موکول میگردد.
در مقابل، اکثر دانشمندان میگویند همه حیوانات داراى شعورند و در قیامت محشور میشوند و به نسبت درک و شعورشان مورد بازخواست قرار میگیرند.
شعور و علم حیوانات
آیات و روایات زیادى وجود دارد که دلالت بر شعور و علم حیوانات میکند. ضمن آنکه تجارب و علم روز انسانى نیز مؤید همین ادعا است. از میان آیات قرآن کریم میتوان به داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان،[6] داستان آمدن هدهد به منطقه «سبا در یمن» و آوردن خبرهاى هیجان انگیز براى سلیمان،[7] شرکت پرندگان در مانور حضرت سلیمان،[8] و حرف زدن پرندگان با یکدیگر و افتخار سلیمان به اینکه خداوند زبان پرندگان را به او آموخته است،[9] اشاره کرد که همگى دلالت بر شعورى بالاتر از غریزه براى حیوانات دارند. همچنین قرآن میگوید: «همه موجودات، تسبیحگوى خدایند ولى شما نمیفهمید».[10]
برخی معتقدند، این آیه بهترین دلیل است بر اینکه منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشى از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مُراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمیفهمید.[11] در برخى روایات، براى بعضى حیوانات مقاماتى بیان شده، مثل شترى که سه بار به مکه رفته باشد، اهل بهشت است.[12] و یا امام سجّاد(ع) فرمود: «شترى که هفت سال در صحراى عرفه باشد، از حیوانات بهشتى است».[13] اینگونه روایات نیز دلالت بر شعور و درک حیوانات دارد، و گرنه اعطاى مقام و منزلت براى آنان معنا و مفهومى نخواهد داشت و از حیث تجربى و علمى مشاهده میکنیم که عموم حیوانات به سود و زیان خود آگاه اند، و دوست و دشمن خویش را میشناسند، و از خطر میگریزند و به منافع خود روى میآورند و یا تعلیمپذیر و مستعد براى انجام مأموریتهاى گوناگوناند.
حشر حیوانات و شباهت آن با حشر انسان
از آیات و روایات به روشنى استفاده میشود که حیوانات نیز مانند انسان چون داراى درک و شعوراند، اگرچه در مرتبه پایینتر و به اندازه خود، پس به همین ملاک که ملاک حشر و بازگشت انسان به سوى خدا است، آنها نیز داراى حشر و بازگشتشان به سوى خدا است. از جمله آیاتى که مورد استدلال واقع شده، همین آیه شریفه «و اذا الوحوش حُشِرت»[14] است که گفتهاند: مُراد از آن، جمع شدن حیوانات در روز قیامت است. اگرچه بعضى گفتهاند: این آیه، راجع به مقدمات قیامت و ابتداى فناى عالم است،[15] ولى بسیارى از مفسران با توجه به آیه شریفهاى که میگوید: «هیچ جنبندهاى در زمین نیست و نه هیچ پرندهاى که با دو بال خود پرواز میکند، مگر اینکه آنها هم اُمّتهایى چون شمایند. ما در این کتاب، هیچ چیز را فروگذار نکردیم، سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور میگردند».[16] قول حشر حیوانات در قیامت را تقویت میکنند. گرچه در همین آیه در مورد تشبیه حیوانات به انسان، (أُممٌ أمثالُکمُ)، برخى بر این باورند که منظور این است که آنان(حیوانات) بسان شما آفریده خداى یکتا هستند و هر کدامشان نشان و دلیل بر قدرت و عظمت و علم و حکمت آفریدگار خویشاند.[17]
به باور برخى دیگر، منظور این است که آنها نیز بسان شما انسانها در موضوع تغذیه، پوشش، خواب و بیدارى و راه یابى به چگونه زیستن، نیازمند تدبیرگرى فرزانهاند تا خطوط زندگى شایسته و بایسته را براى آنان ترسیم نماید.[18] عدّه بسیارى با توجه به ادامه آیه، «ثم الى ربهم یُحشرون»، میگویند: منظور این است که آنها(حیوانات) بسان شما میمیرند و پس از مرگ دگر باره برانگیخته میشوند و به سوى پروردگارشان محشور خواهند شد.[19] همین معنا مورد تأیید روایات نیز قرار گرفته است. از جمله از ابوذر نقل شده است: «ما خدمت پیامبر اکرم(ص) بودیم که در پیش روى ما دو بز به یکدیگر شاخ زدند، پیغمبر(ص) فرمود: میدانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر(ص) فرمود: ولى خدا میداند چرا، و به زودى در میان آنها داورى خواهد کرد».[20]
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 4، ص 190، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[4]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 189، واژه «وحش».
[5]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «وحش».
[7]. همان، 21.
[8]. همان، 17.
[9]. همان، 16.
[11]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 381، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[12]. عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 715، قم، اسماعیلیان، 1373ش.
[13]. همان.
[14]. تکویر، 5.
[15]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 173 – 174، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[17]. طبرسى، تفسیر مجمع البیان، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 461، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[18]. همان.
[19]. همان.
[20]. همان.