جستجوی پیشرفته
بازدید
17674
آخرین بروزرسانی: 1392/09/12
خلاصه پرسش
چه مصلحتی باعث آن شده که حق حضانت مادر نسبت به فرزند پسر از دو سال به هفت سال افزایش یابد؟
پرسش
سلام. می‌خواستم بدانم که مصلحت در حضانت و نگه‌داری فرزند چیست؟ چرا در بعضی سنین مثلاً در سن دو سالگی حضانت کودک با مادر و در سن 7 سالگی حضانت با پدر می‌باشد؟ و چرا جدیداً سن واگذاری حضانت دختر و پسر به مادرشان هفت سال شده؟ یعنی بفرمائید قبلاً چه مصلحتی داشت که دو سال بود و حالا چه مصلحتی دارد که در هر دو مورد(دختر و پسر) هفت سال شده. لطفاً جواب پرسش حقیر را با ذکر سند به صورت تفصیلی بیان فرمائید؟ در ضمن اگر جواب تکمیلی دیگری هم در مورد مابقی کسانی که مسئولیت حضانت و سرپرستی کودکان و نوجوانان به آنها واگذار می‌شود دارید، لطفاً با ذکر سند بنویسید که چه مصلحتی در واگذاری مسئولیت حضانت به این اشخاص وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
حضانت در اصطلاح حقوقی، پرورش و نگه‌داری مادی و معنوی طفل است و شامل ولایت نمی‌‌شود؛ از این جهت سپردن حضانت کودک به هر یک از پدر یا مادر، به معنای سپردن سایر امور طفل به خصوص امور حقوقی به شخص نمی‌‌باشد. همچنین بچه‌ای که تحت حضانت و سرپرستی مادر است از تحت ولایت پدر یا جد پدری خارج نمی‌‌شود. در صورتی که پدر و مادر، جدای از یکدیگر زندگی می‌‌کنند، در ماده 1169 قانون مدنی سابق، حق حضانت فرزند پسر تا دو سالگی و دختر تا هفت سالگی به مادر و پس از آن به پدر واگذار شده بود، که پس از اجرایی شدن آن، به جهت تغییر شرایط زندگی کنونی و دور شدن پدر و مادر پس از جدایی از یکدیگر و قطع ارتباط کامل فیزیکی و دیداری بین فرزند و مادر به دلیل گستردگی و دور شدن محل زندگی افراد حتی در برخی از اوقات از یک شهر یا استان به شهر و استان دیگر، دو مشکل بزرگ و ناخوشایند دامن‌گیر مادر و فرزند پسری که تحت حضانت او بوده گردیده؛ یکی این‌که برای مادر که کانون احساس و عواطف مادرانه است بسیار ناخوشایند بوده فرزند خرد سالش را در سن دو سالگی از دست بدهد، ای بسا مادرانی که مجبور می‌‌شدند برای از دست ندادن فرزندان خود از حق و حقوق مسلم خود در برابر پدران، صرف نظر کنند تا هم‌‌چنان بعد از دو سال فرزندشان را زیر چتر حمایتی عاطفی خویش نگه‌دارند. دیگر این‌که از نظر اجتماعی، فرهنگی و نیاز شدید عاطفی و مراقبتی طفل به مادر، ایجاب می‌‌کرد فرزند خرد سال دو ساله در کنار مادر و تحت حمایت عاطفی و فیزیکی او باشد؛ زیرا پدر نمی‌‌تواند بدون مادر به نحو شایسته فرزند را مورد تربیت و پرورش قرار دهد، بویژه از نظر عاطفی او را درست تغذیه نماید؛ زیرا از نظر روحی و اجتماعی و زندگی ماشینی امروزی موقعیت این کار را ندارد.
با برخورد به این دو مشکل، قانون‌گذاران در صدد اصلاح آن بر آمدند که در اصلاحیه جدید، حضانت فرزند چه پسر چه دختر تا سن هفت سالگی به مادر و پس از آن به پدر واگذار شده است.
 
پاسخ تفصیلی
حضانت در لغت به معنای ولایت و سرپرستی بر طفل و مجنون است برای تربیت و اموری که مربوط به تربیت است.[1]
اما آنچه از مجموع قوانین باب حضانت به دست می‌‌آید؛ این است که حضانت در اصطلاح حقوقی، پرورش و نگه‌داری مادی و معنوی طفل است و محدوده آن فراتر از این نیست؛ لذا سپردن حضانت کودک به هر یک از پدر یا مادر، به معنای سپردن سایر امور طفل بویژه امور حقوقی[2] به شخص نمی‌‌باشد.
بنابراین بچه‌ای که تحت حضانت و سرپرستی مادر است، از تحت ولایت پدر یا جد پدری خارج نمی‌‌شود و پدر یا جد پدری می‌‌توانند در همان زمانی که فرزند تحت حضانت مادر است اموری مانند ازدواج طفل یا معاملاتی از اموال طفل با رعایت مصلحت و...، را برای طفل انجام دهند.
به موجب ماده 1168 قانون مدنی: «نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف پدر و مادر است».[3] از این جهت تا زمانی که پدر و مادر با یکدیگر زندگی می‌‌کنند نگه‌داری بر عهده هر دوی آنها است؛ چرا که حضانت حق پدر و مادر است. و نمی‌توان حق نگه‌داری و تربیت فرزند را بدون دلیل موجه و حکم دادگاه از آنان سلب کرد. همچنین به دلیل تکلیف بودن حضانت برای پدر و مادر، آنان نمی‌‌توانند از نگه‌داری و تربیت فرزند خویش خودداری نمایند.
بنابراین ماده 1175 قانون مدنی، می‌‌گوید: «طفل را نمی‌‌توان از ابوین و یا از پدر و یا از مادری که حضانت با او است گرفت، مگر در صورت وجود علت قانونی».[4]
ماده 1173 قانون مدنی، علت قانونی[5] برای سلب حضانت را بیان نموده و مقرر داشته در صورت احراز یکی از آنها، دادگاه از آنان سلب حق حضانت می‌‌نماید و بر حسب مقتضی و مصلحت کودک، حکم صادر و در موضوع حق حضانت تصمیم‌گیری می‌‌نماید.[6]
اما در صورتی که پدر و مادر، جدای از یکدیگر زندگی می‌‌کنند در ماده 1169 قانون مدنی سابق، حق حضانت فرزند پسر تا دو سالگی و دختر تا هفت سالگی به مادر و پس از آن به پدر واگذار شده بود که این ماده مشکل چندانی نداشت تا آنکه به جهت تغییر شرایط زندگی ماشینی کنونی و دور شدن پدر و مادر پس از جدایی از یکدیگر و قطع ارتباط کامل فیزیکی و دیداری بین فرزند و مادر به دلیل گستردگی و دور شدن محل زندگی افراد حتی در برخی از اوقات از یک شهر یا استان به شهر و استان دیگر، دو مشکل بزرگ و ناخوشایند دامن‌گیر مادر و فرزند پسری که تحت حضانت او بوده گردیده؛ یکی این‌‌که برای مادر که کانون احساس و عواطف مادرانه است بسیار ناخوشایند بوده که فرزند خرد سالش را در سن دو سالگی به محض گرفتن از شیر از دست بدهد، ای بسا مادرانی که مجبور می‌‌شدند برای از دست ندادن فرزندان خود از حق و حقوق مسلم خود در برابر شوهران خود صرف نظر کنند تا همچنان بعد از دو سال فرزندشان را زیر چتر حمایتی عاطفی خویش نگه‌دارند. و دیگر این‌‌که از نظر اجتماعی، فرهنگی و نیاز شدید عاطفی و مراقبتی طفل به مادر، ایجاب می‌‌کرد فرزند خردسال دو ساله در کنار مادر و تحت حمایت عاطفی و فیزیکی او باشد؛ زیرا پدر نمی‌‌تواند بدون مادر به نحو شایسته فرزند را مورد تربیت و پرورش قرار دهد، بویژه از نظر عاطفی او را درست تغذیه نماید؛ چرا که از نظر روحی و اجتماعی و زندگی ماشینی امروزی موقعیت این کار را ندارد.
با برخورد به این دو مشکل، قانون‌‌گذاران در صدد اصلاح آن بر آمدند و در تاریخ 6 / 5/ ۱۳۸۲ مجلس شورای اسلامی اصلاحیه‌ای جدید بر ماده 1169 نوشته و در تاریخ 8 / 9 / ۱۳۸۲ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام، مورد تأیید و به تصویب رسیده که در آن حضانت فرزند چه پسر چه دختر تا سن هفت سالگی به مادر و پس از آن به پدر واگذار شده است.[7]
اما متأسفانه در قانون مشخص نشده حضانت تا چه سنی ادامه دارد. ولی رویه قضایی و فتوای برخی از فقها،[8] بر این است که حضانت فقط تا سن بلوغ[9] ادامه دارد، ولی پس از آن، فرزندان، حق انتخاب ادامه زندگی نزد یکی از والدین را خواهند داشت که البته در هر صورت تأمین مخارج زندگی با پدر خواهد بود.
پس حق حضانت و سرپرستی با پدر و مادر است و حتی در صورت فوت یکی از ابوین، حضانت طفل (صغیر یا محجور) با آن‌که زنده است خواهد بود هر چند متوفی، پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده ‌باشد.[10] مثلاً با فوت پدر، هم‌چنان حضانت طفل با مادر است، به پدر بزرگ طفل یا کسی که پدر به عنوان قیم برای طفل معین کرده نمی‌رسد.
 

[1] . طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، محقق، حسینی، سید احمد، ج 6، ص 237، کتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ سوم، 1375ش.
[2]. مانند انجام معاملات برای طفل از اموال او، یا نکاح برای طفل و...
[3]. قانون مدنی، کمالان، سید مهدی، هندبوک کاربردی قوانین و مقررات حقوقی، ص187، نشر کمالان، تهران، چاپ سوم، 1389ش.
[4]. همان، ص 188.
[5]. 1.اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر و قمار، 2. اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء، 3. ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشکی قانونی، 4. سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء و تکدی گری و قاچاق؛ 5. تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف.
[6]. هندبوک کاربردی قوانین و مقررات حقوقی، ص 187.
[7]. همان، ص 187.
[8]. بهجت، محمد تقى، جامع المسائل، ج 4، ص 105، دفتر معظم‌له، قم، چاپ دوم، 1426ق.
[9]. در پسر 15 سال تمام قمری و در دختر 9 سال تمام قمری.
[10]. ماده 1171 ق.م، هندبوک کاربردی قوانین و مقررات حقوقی، ص 187.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • آیا «اخلاق فضیلت» ارتباطی با «فضیلت‌مندی» به معنای دینی آن دارد؟
    5977 انسان شناسی 1396/11/03
    اخلاق فضیلت، به عنوان شاخه‌ای از اخلاق هنجاری،[1] بر رفتار فضیلت‌مندانه با دیدگاهی غایت‌اندیشانه و کمال‌طلبانه تأکید دارد و در آن تلاش می‌شود مبنایی عقلانی و کامل برای گزاره‌ها و کنش‌های رفتاری وضع شود که مبتنی بر سعادت‌محوری با توجه به «خیر» است.
  • «ضروری دین» و «ضروری مذهب» یعنی چه؟
    1467 1402/06/21
    در پاسخ به این پرسش، توضیح مختصری در مورد این دو اصطلاح که کاربرد فراوانی در متون اسلامی دارد، ارائه می‌کنیم:ضروری دین: آنچه تمام فرقه‌ها و گروه‌های اسلامى آن‌‏را جزو آموزه‌های قطعی و تردیدناپذیر دین اسلام می‌دانند؛ ضروری دین نامیده می‌شود. اموری مانند توحید و یگانگی پروردگار، ...
  • فلسفه انفاق به فقیران چیست؟
    17933 تفسیر 1389/03/05
    گاهی گفته می‌شود: اگر فلانى فقیر است لابد کارى کرده که خدا می‌خواهد فقیر بماند، و اگر ما غنى هستیم لابد عملى انجام داده‌ایم که مشمول لطف خدا شده‌ایم، بنابراین نه فقر آنها و نه غناى ما هیچ‌کدام بی‌حکمت نیست! در حالی که دستور الهی به انفاق به ...
  • آیا ارتباط جنسی جن‌ها برای زاد و ولد مثل انسان‌ها است؟
    89185 تفسیر 1391/11/03
    از آیات متعدد قرآن کریم، استفاده می‌شود که، جنّیان چون انسان‌ها با یکدیگر سخن می‌گویند و یکدیگر را به نیکوکارى دعوت کرده و از عذاب خدا می‌ترسانند. همچنین همانند انسان‌ها تکلیف، زندگی، مرگ و عقاب و ثواب دارند. اما این‌که تکثیر و زاد و ولد جنّیان چگونه است ...
  • آیا دعای نوری که بر روی کفن می‌نویسند، دارای سند معتبر است؟
    32609 درایه الحدیث 1392/06/14
    آنچه با عنوان «دعای نور» در برخی سایت‌های اینترنتی آمده، در منابع حدیثی و ادعیه یافت نشد، بلکه آنچه سفارش شده که بر روی کفن نوشته شود، «دعای جوشن کبیر» است که سید ابن طاوس و دیگران از پیامبر اکرم(ص) و امام کاظم(ع) نقل کرده‌اند و فقها نیز ...
  • آیا علت انکار خدا نارسائی در دلایل اثبات خداست؟
    14477 Islamic Philosophy 1390/09/05
    این حقیقت که انبیای الاهی با همه حکمت و براهین قاطع خود، باز هم مورد انکار افراد کافر در زمان خود قرار گرفته اند، نشانگر عناد منکران است؛ چرا که نمی خواهند حق را تصدیق کنند، نه این که دلایل کافی ارائه نشده، یا دلایل منکران همگی رد نشده ...
  • آیا باید در ازدواج موقت عده نگه داشت؟ آیا زنان فاحشه هم باید عده نگه بدارند؟
    62475 Laws and Jurisprudence 1387/04/30
    زن (غیر باکره) که به خاطر طلاق یا مرگ همسر، از او جدا شد، حتما باید عدّه نگه دارد (مگر این که یائسه باشد) و در زمان عده، نمی تواند به عقد دیگری در آید. حال اگر زن بگوید عدّه‏ام تمام شده است، با دو شرط از او قبول مى‏شود:
  • کسی که نمی دانسته سیگار روزه را باطل می کند، روزه هایی که با کشیدن سیگار گرفته، علاوه بر قضا کفاره هم دارد یا نه؟
    66938 Laws and Jurisprudence 1387/06/23
    نظرحضرت امام خمینی (ره) و سایر مراجع معظم تقلید این است که:"اگر (روزه دار) به واسطه ندانستن مسئله کارى انجام دهد که روزه را باطل مى‏کند، چنانچه مى‏توانسته مسئله را یاد بگیرد، بنابر احتیاط واجب کفاره بر او ثابت مى‏شود و اگر نمى‏توانسته مسئله را یاد بگیرد، یا اصلًا ملتفت ...
  • آیا با وجود فقیر، می‌توان زکات فطره را جهت سایر موارد پرداخت کرد؟
    13847 زکات فطره 1393/05/06
    فطریه را می‌توان در یکی از هشت موردی که در بحث زکات مال بیان می‌شود مصرف نمود (که جهت اطلاع از آن می‌توانید به نمایه 6221 (موارد مصرف زکات) مراجعه نمایید)، ولى احتیاط مستحبّ[1] آن است که فقط به فقراى شیعه پرداخت شود.
  • «العلّة تعمّم و تخصص» به چه معنا است؟
    12958 مبانی فقهی و اصولی 1392/08/21
    عبارت «العلة تعمم و تخصص»؛ اصطلاحی مرتبط با علم اصول فقه است؛ اگرچه در دیگر علوم و حتی در بیانات عرفی نیز به کار گرفته می‌شود. اگر حکمی بیان شود که علت واقعی نیز در آن آمده باشد، می‌توان با توجه به علت ذکر شده، موارد مشابهی که ...

پربازدیدترین ها