لطفا صبرکنید
13024
- اشتراک گذاری
اقتصاد در اسلام ماهیتی مستقل و منحصر به فرد دارد و معیارها و ارزش های آن از قرآن، سنت (حدیث)،اجماع و عقل به دست می آید. اقتصاد اسلامی پایه هایی دارد که مهم ترین آنها شامل میانه روی، عدالت، تولید، گردش سرمایه و ثروت می شود. از میان این موارد عدالت به عنوان یک اصل مهم در اقتصاد اسلامی بشمار می رود که در سطوح تولید، توزیع و مصرف گسترش دارد. کار و تولید هم از ارزش بسزایی برخوردار است و خداوند کارگر را دوست دارد. یکی از اصول اولیه اقتصاد سالم، گردش سرمایه و ثروت و رشد و نمو آن است. -درمورد دلالی باید به مفهوم حقیقی آن که تجارت است توجه کرد که اگر در طریق صحیحش عملی شود می تواند موجب پیشرفت اقتصاد کشور اسلامی گردد.
از قدیم الایام تاکنون، انسان ها برای گذران زندگی خویش، با نیازهای نامحدود و منابع محدود روبه رو بوده اند و همین نابرابری باعث شد که علم اقتصاد به وجود آید.
در اسلام، نظام اقتصادی آن وجوه مشترکی با سایر سیستم های اقتصادی موجود در دنیا دارد ولی علاوه بر آن، اقتصاد در اسلام ماهیتی مستقل و منحصر به فرد داشته و معیارها و ارزش های آن از قرآن، سنت، اجماع و عقل سرچشمه می گیرد؛ از آن طرف، استفاده از اخلاق در تولید، تعادل بازار، تعیین رفتار مصرف کننده و گرفتن مالیات از مهم ترین وجوه افتراق این نظام اقتصادی با سایر نظام ها است.
اقتصاد در آموزه های قرآنی در کنار اصول دین و امور عبادی از مهم ترین مسائلی است که قرآن کریم بدان پرداخته است. به همین دلیل، همواره در کنار نماز مسئله زکات و انفاق به عنوان دو مسئله اقتصادی مورد توجه بوده است .
تعریف اقتصاد:
اقتصاد از کلمه « قصد» به معنای « میانه روی » آمده است.[1]
علم اقتصاد یکی از رشته های علوم اجتماعی است که در باب کیفیت فعالیت های مربوط به دخل و خرج و چگونگی روابط مالی افراد جامعه با یکدیگر و اصول و قوانینی که بر امور مذکور حاکم است، مطالعه می کند.[2] چون میان اقتصاد اسلامی و اعتدال، ارتباط وجود دارد، موجب این شده است تا عنوان « اقتصاد » برای آن به کار گرفته شود. در قرآن کریم نیز کلمه« مقتصد»[3] آمده است که به معنای « میانه روی » است.
در اقتصاد اسلامی رفتارهای اقتصادی انسان مورد بررسی قرار می گیرد و هنگامی می توان به صورت کامل به آن دست یافت که نظام اقتصادی اسلام برای افراد یک جامعه روشن شده و نهادهای اقتصادی آن در جامعه پایه گذاری شود. [4]
پایه های اقتصاد اسلامی:
برای این که جامعه اسلامی در زمینه اقتصاد اسلامی پیشرفت کند و پاسخ گوی نیاز های همه افراد جامعه باشد، باید عواملی را که در این راه نقش دارند اجرا نماید. این عوامل در قرآن مجید بیان شده است که به بعضی از آنها که مهم ترین عوامل می باشند، اشاره می کنیم :
1. میانه روی:
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید : « ای فرزندان آدم زیورهای خود را در مقام عبادت برگیرید و هم از نعمت های خدا بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست نمی دارد»[5] که با اشاره به اصل اساسی میانه روی، هرگونه اسراف را نادرست می داند؛ جامعه ای را برتر می داند که از اسراف به دور بوده و میانه روی را مراعات کند.
2. عدالت :
شکی نیست که بدترین اسارت برای بشریت، فقر است. این اسارت برای انسان لحظه ای آسایش باقی نمی گذارد و زمینه های رشد و تکامل معنوی و مادی او را نابود می سازد. در واقع، فرصتی باقی نمی گذارد تا انسان به مفاهیم برتر زندگی فکر کند و پایگاه انسانی خود را درک کند. یکی از دغدغه های اساسی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله ) و علی ( علیه السلام ) در تمامی دوران زندگی شان، زدودن فقر، نیازمندی ونابرابری از چهره جامعه و افراد آن بود. برای این که این فقر از جامعه پاک شود، یکی از مهم ترین عواملی که باید در یک کشور اسلامی پیاده شود، اجرای عدالت است.
در مکتب اقتصادی اسلام، نسبت به درون جامعه اسلامی باید توجه کرد و عدالت اقتصادی را اجرا نمود؛ چون که عدالت اجتماعی در تمام زمینه ها و از جمله در زمینه اقتصاد، هدف شریعت اسلامی می باشد.[6] قرآن کریم از عدالت، به عنوان اصل مهمی در اقتصاد اسلامی یاد کرده و می فرماید که در معاملات و یا تبادل های ارزی و اقتصادی از ربا پرهیزکنید؛ زیرا ربا، به عنوان خروج از مرزهای عدالت بوده و ظلم و ستم به افراد نیازمند در یک جامعه است: « پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاسته اید و اگر پشیمان گشتید اصل مال شما برای خودتان، به کسی ستمی نکرده و ستم نکشیده اید».[7]
مرحوم سید محمد باقر صدر می فرمایند: این عدالت اقتصادی متوقف بر دو امر است: 1. رفاه عمومی 2. تعدیل ثروت.[8] مراد از رفاه عمومی این است که وضعیت اقتصادی جامعه اسلامی طوری باشد که تمامی افراد جامعه از امکانات زندگی برخوردار باشند. و در سطوح تولید، توزیع و مصرف باید این عدالت گسترش داده شود تا همه افراد جامعه دارای رفاه بوده و فقر رفع گردد.
تعدیل ثروت که یکی از عناصر عدالت اقتصادی است، عبارت است از این که افراد یک جامعه اسلامی از مواهب مادی برخوردار باشند و تفاوتی بین افراد در امور مادی نباشد.
خدای متعال مسئله تعدیل ثروت را در آیاتی مورد توجه قرار داده است که به یک مورد اشاره می شود: «شما هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید.»[9] همانطور که می بینیم در این آیه شریفه رسیدن به مقام نیکوکاری مشروط به هزینه کردن آنچه که انسان به آن وابسته است، شده، در واقع با زبانی اخلاقی تشویق به انفاق می کند. از آنجا که دیدگاه اسلام در اقتصاد، این است که باید دو جنبه مادی و معنوی را در نظر داشت، اجرای عدالت، هدفی نهایی دارد، این هدف آن است که: هر شخص آزاد باشد تا به طور خلاقانه، در کارهای نامحدود و بی شمار فراتر از اقتصاد و مربوط به ذهن و روح درگیر شود؛ چون در دوران رفاه اقتصادی و رفع همه نیازها، انسان از این فقر رهایی می یابد و از بند مشکلات آزاد می شود و به مسائل متعالی می اندیشد.
3. کار و تولید:
از دیگر اصول اساسی اقتصاد اسلامی، تولید است که موجب برآورده شدن نیازهای اقتصادی افراد جامعه است .خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: « او خدایی است که شما را از خاک آفرید و برای آبادی زمین بر گماشت».[10]بنابراین، انسان برای کسب و کار در زمین آفریده شده است. منظور آیه شریفه، هر کاری است که دارای ارزش و اعتبار باشد و به هدف عمران و آبادانی بینجامد. مطلب دیگر این که، اصلا راه درمان فقر، کار و تولید است. حضرت علی ( علیه السلام ) از راه های گوناگونی به کار و تولید توجه داشتند که به چند مورد اشاره می شود:
1. در جوانی شتری داشت که با آن، باغستان های مردم را آبیاری می کرد و أجرت می گرفت.
2. کشاورزی را بسیار دوست می داشت.
3. درختکاری و باغداری را دوست داشت.
4. چاه حفر می نمودند، وقتی برخی از چاه ها، آب آن فواره می زد، آن را وقف مسافران و حجّاج بیت الله می کرد.[11] حضرت امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید: « امیرالمومنین ( علیه السلام ) همیشه در نامه به کارگزاران حکومتی، سفارش کشاورزان را می کرد.[12] پس کار و تولید همواره ارزش دارد و خداوند کارگر را دوست دارد.
4. سرمایه و ثروت:
یکی از اصول اولیه اقتصاد سالم، حیات و قابلیت رشد و نمو ثروت است.
در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است؛ بلکه به تولید، مبادله و مصرف آن، توصیه کرده، و برای آنها شرایط و موازینی مقرر نموده است. البته باید توجه داشت اگر انسان فدای ثروت شود اسلام مخالف است و سخت مبارزه کرده است؛ و به عبارت دیگر اگر انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره کردن و اندوختن بخواهد اسلام با آن مخالف است: « کسانی که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره می کنند و در راه خدا انفاق نمی کنند آنها را به عذاب دردناک بشارت ده» [13]
پس اسلام پول پرستی را محکوم کرده است ولی پول و ثروت را محکوم نکرده است چون:
الف: تولید ثروت از راه کشاورزی، دامداری و غیره توصیه شده است
ب: تجارت و داد و ستد توصیه شده است
ج: ثروت در حدود احتیاجات فردی و خالی از هر نوع تجمّل و اسراف باید مصرف شود. [14]
البته این ثروت و سرمایه نباید در انحصار ثروتمندان و یا گروه خاصی باشد؛ بلکه باید به گردش در آورده شود. قرآن کریم هر گونه انحصار طلبی و تمرکز اموال و سرمایه را در دست ثروتمندان به عنوان یک عامل ضد اقتصادی شمرده و ممنوع می داند : « و آنچه که خدا از اموال کافران، به رسول خدا غنیمت داد، متعلق به خدا و رسول و خویشاوندان رسول و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است، این حکم برای آن است که غنایم، دولت توانگران را نیفزاید.» [15]پس ثروت باید بطور آزاد در جامعه جریان داشته باشد.
5. تجارت:
در معنی و مفهوم کلمه « دلالی » در فرهنگ ایرانی مغالطه صورت گرفته و این عبارت با « رانت خواری » مترادف شده است. این حرفه به دلیل مورد سوء استفاده قرارگرفتن به وسیله گروهی از افراد کلاه بردار، جایگاه اجتماعی خود را از دست داده است ولی این نباید موجب شود که در کل از اقتصاد یک کشور اسلامی کنار گذاشته شود؛ زیرا دلالی در لغت یک نوع « راهنمایی » و در واقع عمل بسیار پسندیده ای است و واسطه میان خریدار و فروشنده است.[16] اگر یک بررسی اجمالی شود ملاحظه می گردد که اسلام به تجارت و دلالی صحیح اهمیت زیادی داده است. شاهد این مطلب آن است که پیامبرگرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله ) تاجر بوده و بارها در تاریخ شنیده ایم که ایشان در این زمینه فعالیت داشته اند و میان شام و مکه به تجارت می پرداختند و ازآن سو، تجارت هم محرک تولید است ولی تولید نمی تواند مولد بازار باشد و بسیار دیده ایم که افرادی بدون مطالعه تولید کرده اند ولی تولیدات آنها بر روی دستشان باقی مانده است. پس دلالی و تجارت یک حرفه درستی است ولی باید آن را در طریق صحیح خود، برای پیشبرد اقتصاد، استفاده نمود و به معنی و مفهوم واقعی اش توجه کرد.
[1] . الرائد ، ج 1 ، ص 227 ، جبران مسعود ، با ترجمه دکتر رضا اترابی نژاد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1376 ، چاپ دوم .
[2] . همان .
[3] لقمان، 32؛ مائده، 66
[4] . با استفاده از کتاب « مکتب و نظام اقتصادی در اسلام»، ص 50 ، استاد هادوی تهرانی ، چاپ نینوا، سال 1383 .
[5] . اعراف ، 31 .
[6] . با استفاده از کتاب « مکتب و نظام اقتصادی اسلام » ، صص 55 - 58 .
[7] . بقره ، 279 .
[8] . اقتصادنا ، ص 303 ، سید محمد باقر صدر ، چاپ بیروت، دارا لتعارف المطبوعات ، چاپ اول ، 1402 ه . ق .
[9] . آل عمران ، 92 .
[10] . هود ، 61 .
[11] . ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی ، محب الدین احمد بن عبدالله الطبری ، ص 49 ، ناشر : دارالمعرفه ، بیروت ، 1356 هجری قمری .
[12] . وسائل الشیعه ، الشیخ محمد بن الحسن الحر العاملی ، ج 13 ، ص 216 .
[13] . توبه ، 34 .
[14] . با استفاده از کتاب « نظری به نظام اقتصادی در اسلام » ، شهید مطهری ، انتشارات صدرا ، چاپ اول ، بهار 1368 ، صص 17 - 20 .
[15] . حشر ، 7 .
[16] . الرائد ، ج 1 ، ص 227.