جستجوی پیشرفته
بازدید
13299
آخرین بروزرسانی: 1393/07/10
خلاصه پرسش
اختیار انسان چگونه است؟
پرسش
با توجه به اینکه هر موجودی ممکن است مگر خداوند که وجودش از خودش است و هر غیر واجبی را علتی است که تخطی معلول از آن محال است و هم چنین به این خاطر که اراده آدمی موجود است و گرنه منشا اثر نمی شد پس نتیجه می گیریم اراده انسان نیز با واسطه یا بی واسطه از طریق علل و معلول ها به خداوند می رسد و قابل تخطی نیست پس چگونه اختیار ممکن است؟
پاسخ اجمالی

استناد وجود افعال اختیاری انسان به خدا منافاتی با استناد آنها به خود وی ندارد، زیرا این استنادها در طول یکدیگرند و تزاحمی با هم ندارند.

 

به بیانی دیگر، استناد فعل به فاعل انسانی در یک سطح است و استناد وجود آن به خدای متعال در سطح بالاتری است که در آن سطح، وجود خود انسان و وجود ماده ای که کارش را روی آن انجام می دهد و وجود ابزارهایی که کار را به وسیله آنها انجام می دهد، همگی مستند به اوست. پس تأثیر اراده انسان به عنوان "جزء اخیر از علت تامه" در کار خودش منافاتی با استناد وجود همه اجزای علت تامه به خدای متعال ندارد. این خداوند است که وجود جهان، انسان و همه شؤون وجودی او را در ید قدرت خود دارد و همواره به آنها وجود می بخشد و نو به نو آنها را می آفریند و هیچ موجودی در هیچ حالی و در هیچ زمانی بی نیاز از او نیست.

 

پاسخ تفصیلی

مقدمتاً می گوییم:

 

در صدر اسلام در خصوص افعال انسان دو مذهب مشهور وجود داشت گروهى از این روى که افعال انسان متعلق اراده غیر قابل تخلف خدا است، انسان را در افعال خود مجبور مى‏دانستند و ارزشى براى اختیار و اراده انسان نمى‏دیدند، و گروهى انسان را در فعل خود مستقل مى‏دانستند و آن را متعلق اراده خدا نمی دانستند [1] .

 

فعلى که انسان انجام مى‏دهد، یکى از پدیده‏هاى جهان آفرینش است و پیدایش آن مانند سایر پدیده‏هاى جهان، بستگى کامل به علت دارد و نظر به این که انسان جزء جهان آفرینش بوده و ارتباط وجودى با اجزاى دیگر جهان دارد، اجزاى دیگر در فعل وى بى اثر نخواهند بود.

 

حال خداى بزرگ که صاحب و مالک همه ماست اراده کرده است که انسان در کارهاى اختیاریش با اراده خود منشاء اثر باشد؛ یعنى اگر براى تحقق یک حادثه مثلاً پنج شرط و علت نیازمند باشد، یکى از آن علت‏ها اختیار و اراده انسان است،  مثلا براى روشن شدن یک چراغ باید تمام وسایل لازم، سالم و مهیا باشد از جمله: کلید، سیم، لامپ، کنتور برق، اتصال سیم به کارخانه و منبع تولید برق و جریان برق در سیم‏ها. حال یکى از علت‏هاى روشن شدن چراغ، فشار دادن کلید برق است که در این مثال در کارهاى اختیارى ما وقتى همه شروط مهیا است، زدن کلید همان اختیار ماست و خداوند خواسته است که تا انسان با اختیار خودش کلید برق حادثه‏اى را نزند، چراغ آن واقعه روشن نگردد (در کارهاى اختیارى)، و ضرورى بودن فعل نسبت به مجموع اجزاى علت تامه منافات با این ندارد که نسبت به انسان که یکى از اجزاى علت تامه است نسبت امکان باشد، در مثال قبل درست است که اگر تمام علل و شرایط محقق شود چراغ روشن مى‏گردد، اما آیا فشار دادن کلید برق توسط انسان نیز ضرورى است و یا این که ممکن است؟ پاسخ، واضح و روشن است که در صورت تمایل فرد نسبت به فشار دادن کلید برق، تمام علت‏ها مجتمع گشته و ضرورتاً چراغ روشن مى‏گردد و همین میل یا عدم تمایل فرد نسبت به این کار، نسبت امکان را آشکار مى‏سازد، و لذا انسان، امکان؛ یعنى اختیار فعل را دارد و ضرورى بودن نسبت فعل به مجموع اجزاى علت، موجب ضرورى بودن نسبت فعل به برخى از اجزاى آن که انسان است نمى‏باشد.

 

درک ساده و بى آلایش انسان نیز این نظر را تأیید مى‏کند؛ زیرا ما مى‏بینیم مردم با نهاد خدادادى خود میان أمثال خوردن و نوشیدن و رفتن و آمدن و میان صحت و مرض و بزرگى و کوچکى قامت فرق مى‏گذارند و قسم اوّل را که با خواست و اراده انسان ارتباط مستقیم دارد در اختیار شخص دانسته و مورد امر و نهى و ستایش و نکوهش قرار مى‏دهند، بر خلاف قسم دوم که در آنها تکلیفى متوجه انسان نیست [2] .

 

نظر صحیح درباره افعال انسان:

 

به حسب تعالیم اهل بیت پیامبر (ص) که همان تعلیم قرآن است ، انسان در فعل خود مختار است، ولى مستقل نیست بلکه خداى متعال از راه اختیار فعل را خواسته است.

 

 به عبارت دیگر خداى متعال از راه مجموع اجزاى علت تامه که یکى از آنها اراده و اختیار انسان است فعل را خواسته و ضرورت داده است که در نتیجه، فعل، ضرورى و انسان نیز در آن مختار مى‏باشد؛ یعنى فعل نسبت به مجموع اجزاى علت خود ضرورى و نسبت به یکى از اجزاى که انسان باشد اختیارى و ممکن است [3] .

 

 نتیجه اینکه: استناد وجود افعال اختیاری انسان به خدا منافاتی با استناد آنها به خود وی ندارد، زیرا این استنادها در طول یکدیگرند و تزاحمی با هم ندارند.

 

بنابر این، کارهای اختیاری انسان بی نیاز از خدای متعال و خارج از قلمرو اراده او نخواهد بود و چنان نیست که یا باید مستند به اراده انسان باشند یا مستند به اراده خدا؛ زیرا این دو اراده در عرض یکدیگر و مانعة الجمع نیستند و تأثیر آنها در تحقق کارها، علی البدل، انجام نمی گیرد، بلکه اراده انسان مانند اصل وجودش وابسته به اراده الاهی است و اراده خدای متعال برای تحقق آن ضرورت دارد. [4]

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها