لطفا صبرکنید
بازدید
12803
12803
آخرین بروزرسانی:
1393/01/23
کد سایت
fa39078
کد بایگانی
47548
نمایه
منظور از «عاد الاولی» در قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
حضرت هود (ع)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|پیامبران
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
منظور از «عاد نخستین» در آیه شریفه «وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولى»، چیست؟ آیا دو تا قوم عاد داشتیم؟!
پرسش
در آیه شریفه «وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولى»، منظور از نخستین چیست؟ آیا دو تا قوم عاد داشتیم؟
پاسخ اجمالی
در این آیه شریفه میخوانیم: «آیا انسان خبر ندارد که خداوند قوم عاد نخستین را هلاک کرد؟!».[1]
درباره توصیف قوم «عاد» به «الاولى» (نخستین) چند دلیل بیان شده است:
1. به جهت قدمت این قوم است؛ یعنی آنان اولین اقوام پس از هلاکت بشریت با طوفانى بود که در زمان نوح پیغمبر(ع) اتفاق افتاد.[2] و قوم دیگر، قوم ثمود است که «عاد الآخرة» نامیده میشود.[3] همچنانکه در مثلهای عرب نیز به قوم ثمود، عاد گفتهاند.[4]
2. به جهت آن است که در تاریخ، دو قوم «عاد» وجود داشتهاند و قوم معروف که پیامبرشان حضرت هود(ع) بود همان عاد نخستین است.[5]
3. قومى دیگر از عاد که «بنو لقیم» نام داشتند و در وقت هلاک قوم عاد، در مکه مقیم بودند بعد از ایشان ظهور کردند و ایشان را «عاد اخرى» نام نهادند که قوم إرَم ایشانند.[6]
درباره توصیف قوم «عاد» به «الاولى» (نخستین) چند دلیل بیان شده است:
1. به جهت قدمت این قوم است؛ یعنی آنان اولین اقوام پس از هلاکت بشریت با طوفانى بود که در زمان نوح پیغمبر(ع) اتفاق افتاد.[2] و قوم دیگر، قوم ثمود است که «عاد الآخرة» نامیده میشود.[3] همچنانکه در مثلهای عرب نیز به قوم ثمود، عاد گفتهاند.[4]
2. به جهت آن است که در تاریخ، دو قوم «عاد» وجود داشتهاند و قوم معروف که پیامبرشان حضرت هود(ع) بود همان عاد نخستین است.[5]
3. قومى دیگر از عاد که «بنو لقیم» نام داشتند و در وقت هلاک قوم عاد، در مکه مقیم بودند بعد از ایشان ظهور کردند و ایشان را «عاد اخرى» نام نهادند که قوم إرَم ایشانند.[6]
[1]. نجم، 50.
[2]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 18، ص 120، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق: مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 162، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق.
[3]. بغدادی، عبد القادر بن عمر، خزانة الأدب و لب لباب لسان العرب، ج 3، ص 13، مکتبة الخانجی، قاهرة، چاپ چهارم، 1418ق؛ مدنی شیرازی، علی خان بن أحمد، الطراز الاول و الکناز لما علیه من لغة العرب المعول، ج 7، ص 333، مؤسسة آل البیت(ع)، مشهد، چاپ اول، 1384ش.
[4]. «أَشْأَمُ مِنْ أَحْمَرِ عَادٍ»؛ الطراز الاول و الکناز لما علیه من لغة العرب المعول، ج 7، ص 332؛ میدانی نیشابوری، أبو الفضل أحمد بن محمد، مجمع الأمثال، ج 1، ص 379، دار المعرفة، بیروت، بیتا.
[5]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 186، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 4، ص 308، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 50، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق: مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 162، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق.
[6]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 9، ص 90، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، 1336ش؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 12، ص 358، انتشارات میقات، تهران، چاپ اول، 1363ش؛ ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق: معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج 5، ص 332، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 14، ص 69، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
نظرات