لطفا صبرکنید
23518
- اشتراک گذاری
باز در جای دیگر می فرماید: "قطعا در باره آنچه که انجام می دهید مورد سوال واقع خواهید شد". (نحل 93) راجع به این دو آیه دو سوال مهم به نظر می رسد:
1. از آیات فوق فهمیده می شود که سوال در روز قیامت عمومی است و شامل پیامبران هم می شود. اگر چنین است پس آیات و احادیثی که دلالت بر ورود برخی به بهشت و یا جهنم بدون حساب دارد، را باید چگونه معنا نمود؟
2. اگر برخی از مؤمنان بدون حساب به بهشت می روند. آیا در این جهت پیامبران از آنها پایین ترند؟
یکی از مسائلی که درباره روز رستاخیز در متون دینی مطرح شده است، سؤال و جواب در این روز است. آنچه از مجموع آیات و روایات به دست می آید، این است که این سؤال و جواب عمومی و فراگیر است و حتی پیامبران الاهی نیز از آن استثنا نیستند. بی تردید این استفهام های خدا حقیقی و برای کشف حقیقت نیست؛ زیرا هیچ چیز بر خداوند عالم پنهان نیست، بلکه مقصود از این پرسش ها، اغراض دیگری؛ چون تهدید و ملامت و تعظیم و ... است. مواقف و مراحل روز رستاخیز مختلف است و تنها در برخی از این مراحل سؤال و جواب است، ولی در برخی از مواقف دیگر هیچ سؤالی پرسیده نمی شود و برخی از آیات قرآن کریم ناظر به همین مراحل است. سؤال خداوند از پیامبران در قیامت، برای تعظیم آنها، یا درباره به انجام رساندن رسالت است.
یکی از ویژگی های روز رستاخیز که در منابع دینی از آن یاد شده است، سؤال و جواب در آن روز است. آیاتی که در این زمینه وجود دارد را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1. آیاتی که به عمومی و فراگیر بودن سؤال در روز قیامت می پردازند. که در این باره می توان از آیات زیر یاد کرد:
« به یقین از کسانی که پیامبران به ایشان فرستاده شدند و از پیامبران سؤال خواهیم کرد».[1] «سوگند به پروردگارت بی تردید از همه آنها از آنچه انجام می دهند سؤال خواهیم کرد».[2]
2. آیاتی که می گوید از گناه گناهکاران سؤال نمی شود. خداوند می فرماید: «در آن روز از هیچ انس و جنی درباره گناهش پرسیده نمی شود».[3]
درباره این دو دسته از آیات دو پرسش مهم وجود دارد:
1. تعارض و ناسازگاری میان این دو دسته از آیات چگونه مرتفع می شود؟
2. سؤال از پیامبران به چه معنا است؟
پیش از پرداختن به پاسخ این دو پرسش مقدمهای بیان می گردد. در یک تقسیم بندی، استفهام یا سؤال بر دو قسم تقسیم شده است:
الف. حقیقی: گاهی استفهام حقیقی است؛ یعنی سؤال کننده مطلبی را نمی داند و به غرض فهمیدن می پرسد؛ مانند سؤالی که ساحران از فرعون پرسیدند: «اگر ما بر موسی پیروز شدیم، آیا برای ما پاداشی خواهد بود»؟[4]
ب. مجازی: گاهی استفهام مجازی است؛ یعنی پرسش کننده به علت فهمیدن نمی پرسد، بلکه اغراض دیگری؛ چون تهدید یا ملامت یا مسخره کردن یا تعظیم و ... دارد، ولی ظاهر سخنش سؤالی است. چه بسا جواب پرسش خود را نیز بداند؛ مانند آن جایی که خداوند به غرض ملامت کردن بت پرستان می فرماید: «آیا به دروغ خدایانی غیر از الله را می پرستید».[5]
استفهام های خدا از قسم دوم است؛ چون هیچ چیز از خدا پنهان نیست و او بر هر چیزی آگاه است از این رو هیچ وقت برای فهمیدن نمی پرسد: «هیچ ذره ای در همه زمین و آسمان از خدای تو پنهان نیست».[6]
هر چند همه سؤال های خداوند مجازی است، ولی همه آنها از یک سنخ نیستند و دارای اقسام مختلفی هستند. گاهی برای اقرار گرفتن می پرسد، گاهی برای نفی و گاهی به غرض ملامت و سرزنش کردن و گاه به عللی دیگر سؤال می کند.
سؤال در روز رستاخیز عمومی است، ولی نوع سؤالها متفاوت است؛ هر چند که همه سؤال های خداوند مجازی است و برای فهمیدن نمی پرسد، در عین حال پرسشهای مجازی نیز انواع مختلفی دارد. سؤال از مردم برای کسب اطلاع و کشف حقیقت نیست؛ زیرا خداوند می فرماید: «افراد مجرم به سیمای خود شناخته می شوند»،[7] بلکه سؤال خداوند از گناهکاران، سؤال توبیخی و به علت ملامت کردن آنها است، که چرا با وجود این همه آیات و بینات باز نافرمانی و معصیت کردید.
فراگیر بودن سؤال و جواب در قیامت:
این که در برخی از آیات آمده است که خداوند برخی را بدون حساب و سؤال و جواب به بهشت و یا جهنم می برد، ولی در برخی دیگر؛ مانند آیه 6 سوره اعراف می فرماید که از همه سؤال می شود و حتی انبیای خود را نیز استثنا نمی کند. در ظاهر این دو دسته از آیات باهم تنافی و تعارض دارند. برای رفع این تعارض ظاهری پاسخ هایی داده شده است که در زیر به دو نمونه از این جوابها پرداخته می شود:
1. هر جا گفته شده است که خداوند سؤال نمی کند، منظور سؤال حقیقی بوده است؛ یعنی خداوند برای فهمیدن گناهکار بودن یا نیکوکار بودن بندگان از آنها سؤال نمی کند؛ زیرا خداوند به هر چیزی آگاه است.[8] در مواردی هم که خداوند می فرماید همه مسئول هستند و همه باز خواست می شوند، مقصود استفهام مجازی است.
2. در قیامت مواقف و مراحل مختلفی وجود دارد در برخی از این مراحل به هیچ کس حق صحبت کردن داده نمی شود و هیچ سؤال و جوابی نیست که برخی از آیات به این مراحل اشاره دارد؛ ولی در بعضی از مواقف و مراحل دیگر سؤال و جواب مطرح است که برخی از آیات نیز ناظر به این مواقف است.
سؤال از انبیای الاهی
در این که مقصود خداوند از سؤال از پیامبران چیست، نظریات مختلفی وجود دارد:
1. برخی معتقدند این سؤالات به منظور توبیخ پیامبران نیست، بلکه به منظور توبیخ کفار است.[9] می خواهد به کفار بفهماند که با وجود این که پیامبران آنها را از عواقب نافرمانی و طغیان ترساندند و آنچه از سوی خدا به پیامبران واگذار شده بود به نحو احسن به انجام رساندند، چرا باز عصیان کردید؟!
2. برخی نیز گفتهاند که منظور از سؤال از پیامبر این است که پیامبر شهادت بدهد که مردم در برابر تبلیغ پیام الاهی به آنها چه واکنشی نشان دادند؟ و چه پاسخی به فرستاده خدا گفتند و با او چگونه رفتار نمودند؟[10] در حدیثی از حضرت علی (ع) نقل شده است که حضرت فرمود: «در روز قیامت از انبیا درباره به انجام رساندن رسالتشان می پرسند، پیامبران پاسخ میدهند که پیام و رسالت الاهی را به امٌت ها رساندند و از امت ها نیز درباره رسالت پیامبران می پرسند و آنها انکار میکنند و می گویند: بشارت دهنده و انذار کننده ای پیش ما نیامد و از رسول اکرم (ص) می پرسند و حضرت به راستگویی پیامبران و دروغ انکار کنندگان گواهی می دهد».[11]
3. برخی نیز گفتهاند که تعظیم و تشریف پیامبران سبب این سؤال است.[12]با این سؤال، شرافت و عظمت انبیا برای دیگران بیان می گردد. گاهی از کسی در حضور دیگران پرسشی می شود نه به هدف فهمیدن، بلکه به این نیت که برتری او را نشان داده شود.
4. گاهی نیز سؤال از پیامبران برای اقرار گرفتن از پیامبر در برابر امتش، و محکومیت گناهکاران است همچنان که خداوند از حضرت عیسی (ع) سؤال می کند: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را به عنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او مىگوید: «منزهى تو! ... .[13]
[1]. اعراف، 6.
[2]. حجر، 92و 93.
[3]. رحمان، 39.
[4]. شعراء، 41.
[5]. صافات، 86.
[6]. یونس، 61.
[7]. رحمان، 39.
[8]. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 4 ، ص 334، چاپ اول، مکتب الاعلام الاسلامی، 1409 هـ ق.
[9]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 4، ص 218، مؤسسة الاعلمی، بیروت، 1415 هـ ق.
[10]. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج1، ص 641، چاپ اول، مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1418 ه.ق.
[11]. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج 2، ص 180 و ج1، ص: 452 ، چاپ دوم، مکتبة الصدر، تهران، 1374ه.ش.
[12]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 4، ص 5، چاپ دوم، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، 1344 ه.ش.
[13]مائده، 116.