لطفا صبرکنید
بازدید
16524
16524
آخرین بروزرسانی:
1393/08/20
کد سایت
fa46434
کد بایگانی
55686
نمایه
کوههای در آسمان از نگاه مفسران
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
جبل ، راسیة ، کوه ، طور|باران ، غیث ، مطر
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
منظور از کوههای در آسمان که باران و تگرگ از آنها فرو میریزند و در سوره نور بدان اشاره شده، چیست؟
پرسش
در آیه 43 سوره نور میفرماید؛ از کوههای در آسمان تگرگی فرو میریزد. این جمله چه مفهومی میتواند داشته باشد؟
پاسخ اجمالی
آیه 43 سوره نور یکى از آثار عظمت نظام آفرینش جهان را توضیح میدهد و دلیل محکمی بر توحید و نفوذ اراده حق تعالى در اداره جهان است. در این آیه میفرماید؛ از جمله آثار عظمت کبریایى آن است که از ابرهاى باردار و سنگین -چنانچه مشیت خداوند تعلق گیرد- قطرات باران سودبخش به دورترین نقاط زمین و سرزمینها میریزد و سبب حیات و رشد زمین میشود. همین طور چنانچه مشیت او تعلق یابد، در اثر تماس ابرهاى سنگین با آتمسفر سرد و نزول و فرو ریختن قطعات یخ، سبب از بین رفتن مزارع، کشتزارها، احشام، چهارپایان و نباتات میگردد.
مفسران در باره این موضوع که منظور از کوههای در آسمان چیست که تگرگها از آن فرو میریزند، نظریات مختلفى دارند:
بعضى گفتهاند کوهها در اینجا جنبه کنایى دارد، و منظور آیه این است که در واقع کوهى و توده عظیمى از تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود میآید.
عدهای دیگر معتقدند منظور از کوهها، تودههاى عظیم ابر است که در عظمت و بزرگى مانند کوه است.
برخی نیز برآنند که تودههاى ابر در وسط آسمان براستى شبیه کوهها هستند، اگر چه از طرف پایین به آنها مینگریم صافاند. ولی در حقیقت سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست، و مانند سطح زمین داراى ناهمواریهاى فراوان است، و از این نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است.
مفسران در باره این موضوع که منظور از کوههای در آسمان چیست که تگرگها از آن فرو میریزند، نظریات مختلفى دارند:
بعضى گفتهاند کوهها در اینجا جنبه کنایى دارد، و منظور آیه این است که در واقع کوهى و توده عظیمى از تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود میآید.
عدهای دیگر معتقدند منظور از کوهها، تودههاى عظیم ابر است که در عظمت و بزرگى مانند کوه است.
برخی نیز برآنند که تودههاى ابر در وسط آسمان براستى شبیه کوهها هستند، اگر چه از طرف پایین به آنها مینگریم صافاند. ولی در حقیقت سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست، و مانند سطح زمین داراى ناهمواریهاى فراوان است، و از این نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است.
پاسخ تفصیلی
قرآن کریم در ارتباط با یکی از آثار عظمت نظام آفرینش میفرماید: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فیها مِنْ بَرَدٍ فَیُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ»؛[1] آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى میراند، سپس میان آنها پیوند میدهد، و بعد آنرا متراکم میسازد؟! در این حال، دانههاى باران را میبینى که از درون آن خارج میشود و از آسمان - از کوههایى که در آن است [ابرهایى که همچون کوهها انباشته شدهاند]- دانههاى تگرگ نازل میکند، و هر کس را بخواهد به وسیله آن زیان میرساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف میکند نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد!
این آیه یکى از آثار عظمت نظام آفرینش جهان را توضیح میدهد، و دلیل محکمی بر توحید و نفوذ اراده حق تعالى در اداره جهان است.[2]
خداوند در این آیه خطاب به رسول(ص) خود یکى از قدرتهاى الهى را بیان میکند. البته پیامبر به عنوان یک شنونده و در حقیقت خطاب به هر شنوندهاى است.
معنای آیه این است که آیا تو و هر بیننده دیگر نمیبینید که خدا با بادها، ابرهاى متفرق و جدا از هم را میراند، و آنها را با هم جمع میکند، و سپس روى هم انباشته میسازد، پس میبینى که باران از خلال و شکاف آنها بیرون میآید و به زمین میریزد؟!
کلمه «سماء» در آیه به معناى بالا و علو است. و «جبال» جمع جبل (کوه) است. کلمه «برد» قطعات یخى (تگرگ) است که از آسمان میآید، و اگر آنرا جبال در آسمان خوانده کنایه است از بسیارى و تراکم آن.
معناى آن این است که آیا نمیبینى که خدا از آسمان تگرگ متراکم و انبوه نازل میکند، به هر سرزمینى که بخواهد میفرستد، و زراعتها و باغها را از بین میبرد، و چه بسا نفوس و حیوانات را هم هلاک مینماید.[3] و از هر کس بخواهد بر میگرداند، و در نتیجه از شر آن ایمن میشود.
این آیه همچنین استدلالی است بر آیه 35 همین سوره «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ». یعنى همانطور که ابرها را متراکم کرده و از آنها باران میفرستد و تگرگ نازل میکند به هر کس بخواهد میرساند و از هر کس بخواهد بر میگرداند، خواست و مشیت خاص خدا است، همچنین در هدایت به نور خود مشیت مخصوص او است.[4]
به عبارت دیگر، همانگونه که خداوند نور خود را به مؤمنان اختصاص میداد، این مسئله نیز منوط به مشیت خداى تعالى است؛ یعنی او است که اگر بخواهد از آسمان بارانى میفرستد که در آن منافعى براى خود مردم، حیوانات، زراعتها و باغهای آنها است. و چون بخواهد تگرگى میفرستد که زراعتها و باغها را از بین میبرد.[5] چون تگرگها معمولاً یک نوع آفتى مخرب و نابود کننده میوهجات و زراعت و دیگر اشیاء هستند؛ لذا خداى توانا زراعت و محصولات هر کسى را که صلاح بداند به وسیله آن نابود میکند، تا براى انسان، عبرتى باشد: «فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ». ولى هر کسى صلاح پروردگار در نزول چنین بلاء و عقوبتى برای او نباشد این بلاء و خسارت را از او برطرف مینماید: «وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ».
آرى همان ابرى که خودش از ذرات آب تشکیل میشود. همان ابرى که مولّد و حامل باران است. همان ابرى که حاوى آب حیات است، در عین حال که محموله آن ابر، آب است، در عین حال آنچنان رعد و برقى و نور و درخشندگى از آن مشاهده میشود که چشم انسان این قدرت را ندارد به آن نگاه کند. قدرت نگاه کردن که ندارد به جاى خود، بلکه ممکن است شعاع و برق آن، چشمهاى بینندگان را کور کند.[6]
البته شاید در این آیه اشاره به حقیقتى باشد که دانشمندان میگویند که طریقه تشکیل یافتن تگرگ این است که قطره آب از ابرها فرو میچکد، سپس از طبقات بسیار سرد میگذرد و منجمد میشود، آنگاه بادهاى سخت آنرا از نو به بالا میبرند، و میان کوهها و ابرها بالا و پایان میرود، هر بار ابرى بگذرد مقدارى بیشتر از آب را با خود میبرند، و باز فرو میریزد و دیگر بار ابرها آنرا به بالا میبرند تا آنکه سنگین میشود و به زمین فرود میآید. گاه دانههاى تگرگ به اندازه تخم مرغى فرو افتاده است.[7]
به هر حال، از جمله آثار عظمت پروردگار آن است که از ابرهاى باردار و سنگین -چنانچه مشیت خداوند تعلق گیرد- قطرات باران سودبخش به دورترین نقاط زمین و سرزمینها میریزد و سبب حیات و رشد زمین میشود. همین طور چنانچه مشیت او تعلق یابد، در اثر تماس ابرهاى سنگین با آتمسفر سرد و نزول و فرو ریختن قطعات یخ، سبب از بین رفتن مزارع، کشتزارها، احشام، چهارپایان و نباتات میگردد.[8]
مفسران در باره این موضوع که منظور از کوههای در آسمان چیست که تگرگها از آن فرو میریزند، نظریات مختلفى دارند:
بعضى گفتهاند جبال (کوهها) در اینجا جنبه کنایى دارد.[9] همانگونه که میگوییم کوهى از غذا، یا کوهى از علم، بنابر این مفاد آیه فوق این است که در واقع کوهى و توده عظیمى از تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود میآید، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بیابان فرو میریزد، و حتى کسانى مورد اصابت آن قرار میگیرند.[10]
بعضى دیگر گفتهاند منظور از کوهها، تودههاى عظیم ابر است که در عظمت و بزرگى مانند کوه است.[11]
عدهای نیز برآنند که تودههاى ابر در وسط آسمان براستى شبیه کوهها هستند، اگر چه از طرف پایین به آنها نگاه میکنیم صافاند. اما کسانى که بر فراز ابرها حرکت کردهاند غالباً با چشم خود این منظره را دیدهاند که ابرها از آن سو به کوهها و درهها و پستیها و بلندیهایى میمانند که در روى زمین است. [12]
به تعبیر دیگر، سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست، بلکه مانند سطح زمین داراى ناهمواریهاى فراوان است؛ لذا از این جهت اطلاق نام کوهها بر آنها مناسب است.
این آیه یکى از آثار عظمت نظام آفرینش جهان را توضیح میدهد، و دلیل محکمی بر توحید و نفوذ اراده حق تعالى در اداره جهان است.[2]
خداوند در این آیه خطاب به رسول(ص) خود یکى از قدرتهاى الهى را بیان میکند. البته پیامبر به عنوان یک شنونده و در حقیقت خطاب به هر شنوندهاى است.
معنای آیه این است که آیا تو و هر بیننده دیگر نمیبینید که خدا با بادها، ابرهاى متفرق و جدا از هم را میراند، و آنها را با هم جمع میکند، و سپس روى هم انباشته میسازد، پس میبینى که باران از خلال و شکاف آنها بیرون میآید و به زمین میریزد؟!
کلمه «سماء» در آیه به معناى بالا و علو است. و «جبال» جمع جبل (کوه) است. کلمه «برد» قطعات یخى (تگرگ) است که از آسمان میآید، و اگر آنرا جبال در آسمان خوانده کنایه است از بسیارى و تراکم آن.
معناى آن این است که آیا نمیبینى که خدا از آسمان تگرگ متراکم و انبوه نازل میکند، به هر سرزمینى که بخواهد میفرستد، و زراعتها و باغها را از بین میبرد، و چه بسا نفوس و حیوانات را هم هلاک مینماید.[3] و از هر کس بخواهد بر میگرداند، و در نتیجه از شر آن ایمن میشود.
این آیه همچنین استدلالی است بر آیه 35 همین سوره «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ». یعنى همانطور که ابرها را متراکم کرده و از آنها باران میفرستد و تگرگ نازل میکند به هر کس بخواهد میرساند و از هر کس بخواهد بر میگرداند، خواست و مشیت خاص خدا است، همچنین در هدایت به نور خود مشیت مخصوص او است.[4]
به عبارت دیگر، همانگونه که خداوند نور خود را به مؤمنان اختصاص میداد، این مسئله نیز منوط به مشیت خداى تعالى است؛ یعنی او است که اگر بخواهد از آسمان بارانى میفرستد که در آن منافعى براى خود مردم، حیوانات، زراعتها و باغهای آنها است. و چون بخواهد تگرگى میفرستد که زراعتها و باغها را از بین میبرد.[5] چون تگرگها معمولاً یک نوع آفتى مخرب و نابود کننده میوهجات و زراعت و دیگر اشیاء هستند؛ لذا خداى توانا زراعت و محصولات هر کسى را که صلاح بداند به وسیله آن نابود میکند، تا براى انسان، عبرتى باشد: «فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ». ولى هر کسى صلاح پروردگار در نزول چنین بلاء و عقوبتى برای او نباشد این بلاء و خسارت را از او برطرف مینماید: «وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ».
آرى همان ابرى که خودش از ذرات آب تشکیل میشود. همان ابرى که مولّد و حامل باران است. همان ابرى که حاوى آب حیات است، در عین حال که محموله آن ابر، آب است، در عین حال آنچنان رعد و برقى و نور و درخشندگى از آن مشاهده میشود که چشم انسان این قدرت را ندارد به آن نگاه کند. قدرت نگاه کردن که ندارد به جاى خود، بلکه ممکن است شعاع و برق آن، چشمهاى بینندگان را کور کند.[6]
البته شاید در این آیه اشاره به حقیقتى باشد که دانشمندان میگویند که طریقه تشکیل یافتن تگرگ این است که قطره آب از ابرها فرو میچکد، سپس از طبقات بسیار سرد میگذرد و منجمد میشود، آنگاه بادهاى سخت آنرا از نو به بالا میبرند، و میان کوهها و ابرها بالا و پایان میرود، هر بار ابرى بگذرد مقدارى بیشتر از آب را با خود میبرند، و باز فرو میریزد و دیگر بار ابرها آنرا به بالا میبرند تا آنکه سنگین میشود و به زمین فرود میآید. گاه دانههاى تگرگ به اندازه تخم مرغى فرو افتاده است.[7]
به هر حال، از جمله آثار عظمت پروردگار آن است که از ابرهاى باردار و سنگین -چنانچه مشیت خداوند تعلق گیرد- قطرات باران سودبخش به دورترین نقاط زمین و سرزمینها میریزد و سبب حیات و رشد زمین میشود. همین طور چنانچه مشیت او تعلق یابد، در اثر تماس ابرهاى سنگین با آتمسفر سرد و نزول و فرو ریختن قطعات یخ، سبب از بین رفتن مزارع، کشتزارها، احشام، چهارپایان و نباتات میگردد.[8]
مفسران در باره این موضوع که منظور از کوههای در آسمان چیست که تگرگها از آن فرو میریزند، نظریات مختلفى دارند:
بعضى گفتهاند جبال (کوهها) در اینجا جنبه کنایى دارد.[9] همانگونه که میگوییم کوهى از غذا، یا کوهى از علم، بنابر این مفاد آیه فوق این است که در واقع کوهى و توده عظیمى از تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود میآید، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بیابان فرو میریزد، و حتى کسانى مورد اصابت آن قرار میگیرند.[10]
بعضى دیگر گفتهاند منظور از کوهها، تودههاى عظیم ابر است که در عظمت و بزرگى مانند کوه است.[11]
عدهای نیز برآنند که تودههاى ابر در وسط آسمان براستى شبیه کوهها هستند، اگر چه از طرف پایین به آنها نگاه میکنیم صافاند. اما کسانى که بر فراز ابرها حرکت کردهاند غالباً با چشم خود این منظره را دیدهاند که ابرها از آن سو به کوهها و درهها و پستیها و بلندیهایى میمانند که در روى زمین است. [12]
به تعبیر دیگر، سطح بالاى ابرها هرگز صاف نیست، بلکه مانند سطح زمین داراى ناهمواریهاى فراوان است؛ لذا از این جهت اطلاق نام کوهها بر آنها مناسب است.
[1]. نور، 43.
[2]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج 7، ص 231، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377ش.
[3]. ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 136- 137، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. تفسیر أحسن الحدیث، ج 7، ص 231.
.[5] المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص ۱۳۷.
[6]. ر. ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج 14، ص 117- 118، تهران، اسلامیة، چاپ اول، 1398ق.
[7]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج 8، ص 330، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[8]. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 11، ص 389، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق.
[9]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص ۱۳۷.
[10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 505، تهران، دار اکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش.
[11]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 9، ص 133، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[12]. شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ظلال القرآن، ج 4، ص 2522، بیروت، قاهره، دارالشروق، چاپ هفدهم، 1412ق.
نظرات