لطفا صبرکنید
77691
- اشتراک گذاری
قرآن مجید کتاب آسمانی مسلمانان، اسامی و صفات زیادی دارد که در مورد تعداد آن بین دانشمندان اختلافات فراوانی به چشم می خورد، و این به جهت اسم دانستن بعضی از صفات قرآن از سوی برخی از آنان است. در این بین بعضی از مفسران؛ مانند مرحوم طبرسی فقط 4 نام و برخی؛ مانند مرحوم ابوالفتوح رازی 43 نام و گروهی دیگر 90 نام را بیان کرده اند.
وجه نام گذاری قرآن به این اسامی را باید در معنای آن اسامی جست و جو کرد. از میان اسامی ذکر شده به اسامی مشهور تر اکتفا کرده و در مورد آنها بحث می کنیم:
1. قرآن: این واژه به معنای، جمع، پیوند و ضمیمه نمودن حروف و کلمات به یک دیگر است؛ و چون جمع کردن و خواندن این کتاب بر عهده ما است و همچنین جامع تمام علوم و حاوى جمیع احکام است، آن را قرآن می نامند.
2. کتاب: به معنای ضمیمه کردن و جمع کردن بعضی حروف بر بعضی دیگر است، به خاطر این ضمیمه کردن و جمع کردن است که به قرآن کتاب می گویند.
3. فرقان: از آن جا که قرآن با دلیلهاى محکمش حق را از باطل جدا می کند و پیروانش را به نجات و خلاص از بدبختی ها می کشاند، به اسم «فرقان» نامیده شده است.
4. ذکر: از آن رو که این کتاب یادآورى خدا است، به بندگان نسبت به فرائض و احکام و همچنین شرف و افتخاری است براى کسى که بدان ایمان آورده، به اسم ذکر نامیده شده است.
قرآن مجید که کتاب آسمانی مسلمانان است، دارای اسامی و صفات زیادی است که بعضی از آنها توسط دانشمندان علوم قرآنی تحقیق و بیان شده است. ذکر نام های فراوان و اوصاف زیاد باعث شده است که بعضی؛ اوصاف این کتاب را با نام های آن اشتباه گیرند، اما از آن جا که هر صفتی می تواند به صورت اسم استفاده شود، می توان اوصاف قرآن را جزء اسامی آن دانست.
از این رو است که در بین علمای تفسیر، اختلافات فراوانی وجود دارد. و هر یک برای قرآن اسمائی آورده اند، [1] چنان که مرحوم طبرسی به ذکر 4 نام برای قرآن اکتفا کرده اند که عبارت اند از: قرآن ،فرقان، کتاب، ذکر. [2]
ابوالفتح رازی 43 نام برای قرآن آورده است، [3] که البته بعضی جنبه وصفی دارد.
فخر رازى در تفسیر کبیر، 40 اسم براى قرآن ذکر نموده است. [4]
کاشفی سبزواری هم م گوید: برای قرآن 66 نام، از خود قرآن و 12 نام از احادیث وجود دارد. [5]
اما بدر الدین زرکشی نقل می کند که «حرالیّ» کتابی در این زمینه نوشته است و بیش از 90 اسم یا وصف برای قرآن ذکر می کند. [6]
صاحب التمهید از قاضی عُزَیزی، 55 نام برای قرآن ذکر می کند که 43 نام آن با نام هایی که مرحوم ابوالفتوح رازی بیان کرده، مشترک است. [7]
این 55 نام (یا وصف) از خود قرآن گرفته شده است.
ما در این جا به این اسامی و به آیاتی که این اسما در آن آمده است، اشاره می کنیم:
1. قرآن (طه، 2 ـ نساء، 82،...)
2. فرقان (انفال 29 ـ آل عمران، 3 و 4 ـ فرقان، 1 و ...)
3. کتاب (فاطر، 29 ـ نساء، 105)
4. ذکر (آل عمران، 58 ـ حجر، 9)
5. تنزیل (شعراء 192ـ انسان 23)
6. حدیث ( زمر، 23، کهف، 6)
7. موعظه (یونس، 57)
8. تذکره ( حاقه، 48)
9. ذکری ( هود، 120)
10. بیان (آل عمران، 138)
11. هدی (بقره، 2)
12. شفاء (فصلت، 44)
13. حکم (رعد، 37)
14. حکمت ( احزاب، 34)
15. حکیم (آل عمران، 58)
16. مهیمن ( مائده، 48)
17. هادی ( جن، 1 و 2) [8]
18. نور (اعراف، 157)
19. رحمت (نمل، 77)
20. عصمت ( آل عمران، 103) [9]
21. نعمت ( ضحی، 11)
22. حق ( حاقه، 51)
23. تبیان ( نحل، 89)
24. بصائر ( قصص، 43)
25. مبارک ( انبیاء، 50)
26. مجید ( ق، 1)
27. عزیز ( فصلت، 87)
28. عظیم (حجر 87)
29. کریم (واقعه، 77)
30. سراج ( احزاب، 46) [10]
31. منیر ( احزاب، 46)
32. بشیر ( فصلت، 3 و 4)
33. نذیر ( فصلت، 4)
34. صراط ( حمد، 6)
35. حبل ( آل عمران، 106)
36. روح ( شوری، 52)
37. قصص ( یوسف، 3)
38. فصل ( طارق، 13)
39. نجوم ( واقعه، 75 ) [11]
40. عجب ( جن، 1)
41. قیّم ( کهف، 1 و 2)
42. مبین ( یوسف، 1)
43. علیّ (زخرف، 4)
44. کلام ( توبه، 6)
45. قول (قصص، 51)
46. بلاغ (ابراهیم، 52)
47. متشابه ( زمر، 23)
48. عربی ( زمر، 28)
49. بشری ( نمل، 2)
50. عدل ( انعام، 115)
51. امر ( طلاق، 5)
52. ایمان ( آل عمران، 193)
53. نباء (نباء، 1 و 2 )
54. وحی ( انبیاء، 45)
55. علم ( رعد، 37) [12]
ولی از آن جا که ذکر چهار نام تقریبا بین کلمات همه مفسران دیده می شود، به همین اسامی چهار گانه اکتفا کرده و در مورد علت نام گذاری قرآن به این اسامی بحث می کنیم:
1. قرآن: این واژه یا از "قَرْن" و یا از "قرأ" به معنای، جمع، پیوند و ضمیمه نمودن حروف و کلمات به یک دیگر در هنگام ترتیل است. [13]
کتاب آسمانی حضرت محمد (ص) را قرآن می نامند؛ چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ما است. [14] همچنین به اعتبار آن که جامع تمام علوم و حاوى جمیع احکام است، آن را قرآن می نامند.
2. کتاب: به معنای ضمیمه کردن و جمع کردن بعضی حروف بر بعضی دیگر به واسطه نوشتن است. البته گاهی به ضمیمه کردن حروف به یکدیگر به صورت لفظی نیز کتاب میگویند؛ و به همین دلیل به آیات و کلام خدا کتاب گفته می شود، و لو نوشته نشود. [15] به جهت این ضمیمه کردن و جمع کردن است که به قرآن کتاب می گویند.
3. فرقان: از آن جا که قرآن با دلیلهاى محکمش حق را از باطل جدا می کند، به اسم «فرقان» نامیده شده است. یزید بن سلام از پیامبر اکرم (ص) سؤال کرد؛ چرا قرآن را فرقان نامیدهاند، فرمود: "زیرا آیات و سورههاى آن متفرق است و به صورت الواح نازل نشده، ولى سایر کتب از قبیل صحف و تورات و انجیل و زبور تمام آنها در الواح و اوراق نازل شده است. [16]
همچنین چون قرآن پیروانش را به نجات و خلاص از بدبختی ها می کشاند، به او فرقان گفتهاند همچنان که در آیه کریمه به آن اشاره شده است: "اگر پرهیزکار شوید براى شما فرج و گشایشى خواهد بود". [17]
4. ذکر: تعبیر از قرآن به «ذکر» ممکن است به چند جهت باشد:
1. این عنوان، به معنای یادآوری قلبی و زبانی است. [18] این کتاب یادآورى خدا است، به بندگان نسبت به فرائض و احکام، تا مال، منال، جاه و جلال دنیوى آنها را مغرور نسازد و از سعادت ابدى و نعمت اخروى محروم نشوند.
2. در کتب لغت ذکر به معنای شرف هم آمده است، [19] و قرآن شرف و افتخاری است براى کسى که بدان ایمان آورد و تصدیق می کند مفاد این آیه را: «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ». [20]
3. آیاتى که راجع به حفظ قرآن از زوال و تحریف بحث مىکند، نام ذکر را برای قرآن آورده که مىفرماید: "قرآن کریم از این جهت که ذکر است باطل بر آن غلبه نمىکند، نه روز نزولش و نه در زمان آینده، نه باطل در آن رخنه مىکند و نه نسخ و تغییر و تحریفى که خاصیت ذکر بودنش را از بین ببرد [21] . [22]
نکته پایانی این که سه عنوان کتاب، ذکر و فرقان، برای کتابهای آسمانی دیگر نیز ذکر گردیده و تنها عنوان قرآن، به صورت اسم خاص برای این کتاب آسمانی مطرح اس ت.
[1] ر.ک: جوان آراسته، حسین ، درسنامة علوم قرآنی، ص 36ـ 55، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
[2] مترجمان، ترجمه، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 24، چاپ اول، نشر فراهانى، تهران، 1360 ش،
[3] رازی، ابوالفتوح، تفسیر روح الجنان، ج 1 ص 5، چاپ اسلامیه.
[4] حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 1، ص 16، چاپ اول، نشرمیقات، تهران، 1363 ش
[5] کاشفى سبزوارى، حسین، جواهر التفسیر، ص 144، دفتر نشر میراث مکتوب، تهران.
[6] معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص50، چاپ سوم، نشر یاران، قم، 1385 ش
[7] همان، ص 50.
[8] دراین آیه "ادی" بکار برده نشده است و این اسم برگرفته از کلمه یهدی موجود در آیه است.
[9] در ذکر این نام ، از آیه «و اعتصموا» استفاده شده؛ زیرا لفظ عصمت در آیه ذکر نشده است.
[10] بنابر تفسیری که مراد از سراج منیر، قرآن باشد.
[11] بنابر این که نجوم به معنای نزول تدریجی قرآن باشد.
[12] اقتباس از پاسخ 554 (سایت: 604).
[13] "قرن الشئ بالشئ"، پیوند دادن چیزی به چیزی."؛ "قرأ المأ فی الحوض"، آب را در حوض جمع کرد .
[14] "إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُو وَ قُرْءَانَهُو فَإِذَا قَرَأْنَـَهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُو ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَه".(قیامة، 17ـ 19) چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهدة ما است. پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن، سپس بیان (و توضیح) آن (نیز) بر عهدة ما است".(مفردات راغب اصفهانی، ص 413ـ 414، مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان؛ مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 27، ص 295ـ 299، دارالکتب الاسلامیة).
[15] راغب اصفهانی، مفردات، ص 440.
[16] خسروى، موسى، احتجاجات، ترجمه جلد چهارم بحار الانوار، ج 1، ص 301، چاپ اول، نشر اسلامیه، تهران،1379 ش
[17] "إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً". انفال، 29.
[18] راغب اصفهانی، مفردات، ص 181.
[19] العَلَاءُ و الشَّرَفُ، نک: مصباح المنیر، المتن، ص 209.
[20] مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 24.
[21] " إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أَ فَمَنْ یُلْقى فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ". فصلت، 42.
[22] موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 153، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش.