لطفا صبرکنید
بازدید
18200
18200
آخرین بروزرسانی:
1397/07/13
کد سایت
fa64333
کد بایگانی
78899
نمایه
سختی مرگ و زنده شدن مردگان
طبقه بندی موضوعی
حقانیت مرگ|عیسی
اصطلاحات
مرگ ، موت
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
گزارشی از یک فرد زنده شده توسط حضرت عیسی(ع) وجود دارد که تصور وحشتناکی از مرگ را ارائه میکند، اما افرادی وجود دارند که مرگ را تجربه کرده و آنرا بسیار لذّتبخش توصیف کردهاند؛ آیا این دو موضوع با هم ناهمخوان نیستند؟
پرسش
بسیار از کسانی که مرگ را تجربه کردهاند چه مؤمن و چه غیر مؤمن، آنرا بسیار لذّتبخش و به دور از هرگونه رنج و اضطرابی توصیف کردهاند و این حقیقت آن قدر برایشان شیرین بود که دیگر هیچ هراسی از مرگ نداشته و حتی آرزوی دوباره آنرا میکنند. تجربه این افراد که تعدادشان هم کم نیست بسیار با اطلاعات علمای دینی ما و احادیث مربوطه مثلاً در مورد عذاب قبر و سؤالات نکیر و منکر و دیدن حضرت علی(ع) برای هر انسانی هنگام مرگ و... بسیار متفاوت است. بسیاری از این افراد نه عذابی دیدند و نه معصومان را رؤیت کردهاند. این تضاد چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
پاسخ اجمالی
1. مواردی که در پرسش ادعا شده است - حتی در صورت پذیرش - تجربه مرگ نیست، بلکه تجربه مراحل نزدیک به مرگ است[1] و دلیلی نداریم که تمام اتفاقات مرتبط با مرگ، در این مراحل نیز رُخ دهد؛ زیرا بعد از مرگ، هیچگاه انسان به دنیا برنمیگردد جز با اعجاز که آنهم به صورت اندک تحقق پیدا میکند.
بر این اساس، گزارشهای موجود در واقع، گزارشی از مرگ نیستند تا بتوان آنها را در تقابل با گزارشهایی دانست که در منابع اسلامی بدان اشاره شده است.
2. با توجه به اینکه زندهشدن بعد از مرگ قطعی، تنها با اعجاز امکانپذیر است ما تنها مواردی از گزارشهای مرگ را میپذیریم که در همین راستا باشد. در روایتی آمده است: حضرت عیسى بن مریم(ع) بر محلی عبور کرد که مردم و پرندگان و حیوانات آن عموماً مُرده بودند، پس [به حواریون] فرمود: «اینان نمردهاند مگر به غضب خدا [زیرا] اگر به غیر این طریق مرده بودند البته بدنهایشان دفن میگردید [یعنى دفعتاً به نزول عذاب همگى با هم مردهاند، و چنانچه فاصلهاى بین مرگ آنها بود زندگان اموات را دفن مینمودند] حواریون گفتند: یا روح الله! خدا را بخوان تا مردگان اینجا را براى [عبرت] ما زنده کند و از اعمال [و کردار] خود آگاهمان سازند تا دورى کنیم از افعال هلاک کننده؛ عیسى(ع) خدا را خواند، پس از فضاى آسمان ندا آمد: بخوان ایشان را، عیسى(ع) شب در محل بلندى از زمین قرار گرفت و گفت: «اى اهل این قریه!» شخصى در پاسخ آنحضرت گفت: لبیک یا روح الله و کلمته، عیسى(ع) فرمود: «واى بر شما چه بوده اعمال شما؟» گفت: بندگى [و پرستش] طاغوت و دوستى دنیا در حالى که چندان ترسى [از خدا] نداشتیم و آرزوى زیاد داشتیم [که در دلها پرورانده بودیم] و غافل محض در لهو و لعب [در زندگى] بودیم، عیسى(ع) فرمود: «چگونه دنیا را دوست میداشتید؟» گفت: چون دوستى کودک نسبت به مادرش، هنگامى که [دنیا] بر ما رو میکرد، خوشحال و مسرور بودیم، و چون بر ما پشت مینمود [و با ناکامیها روبهرو میشدیم] گریان و محزون میگردیدیم، حضرت عیسى فرمود: «چگونه طاغوت را عبادت مینمودید؟» گفت: از اهل معصیت فرمانبرى مینمودیم، عیسى(ع) فرمود: «سرانجام کار شما چگونه شد؟» گفت: شب را در عافیت خوابیدیم و روز خود را در هاویه دیدیم، عیسی فرمود: «هاویه چیست؟» گفت: سجین، فرمود: «سجین چیست؟» گفت: کوههایى از آتش گداخته که [جایگاه ما] تا روز قیامت است، فرمود: «پس [از عذاب] چه گفتید و به شما چه گفتند؟...».[2]
بر این اساس، گزارشهای موجود در واقع، گزارشی از مرگ نیستند تا بتوان آنها را در تقابل با گزارشهایی دانست که در منابع اسلامی بدان اشاره شده است.
2. با توجه به اینکه زندهشدن بعد از مرگ قطعی، تنها با اعجاز امکانپذیر است ما تنها مواردی از گزارشهای مرگ را میپذیریم که در همین راستا باشد. در روایتی آمده است: حضرت عیسى بن مریم(ع) بر محلی عبور کرد که مردم و پرندگان و حیوانات آن عموماً مُرده بودند، پس [به حواریون] فرمود: «اینان نمردهاند مگر به غضب خدا [زیرا] اگر به غیر این طریق مرده بودند البته بدنهایشان دفن میگردید [یعنى دفعتاً به نزول عذاب همگى با هم مردهاند، و چنانچه فاصلهاى بین مرگ آنها بود زندگان اموات را دفن مینمودند] حواریون گفتند: یا روح الله! خدا را بخوان تا مردگان اینجا را براى [عبرت] ما زنده کند و از اعمال [و کردار] خود آگاهمان سازند تا دورى کنیم از افعال هلاک کننده؛ عیسى(ع) خدا را خواند، پس از فضاى آسمان ندا آمد: بخوان ایشان را، عیسى(ع) شب در محل بلندى از زمین قرار گرفت و گفت: «اى اهل این قریه!» شخصى در پاسخ آنحضرت گفت: لبیک یا روح الله و کلمته، عیسى(ع) فرمود: «واى بر شما چه بوده اعمال شما؟» گفت: بندگى [و پرستش] طاغوت و دوستى دنیا در حالى که چندان ترسى [از خدا] نداشتیم و آرزوى زیاد داشتیم [که در دلها پرورانده بودیم] و غافل محض در لهو و لعب [در زندگى] بودیم، عیسى(ع) فرمود: «چگونه دنیا را دوست میداشتید؟» گفت: چون دوستى کودک نسبت به مادرش، هنگامى که [دنیا] بر ما رو میکرد، خوشحال و مسرور بودیم، و چون بر ما پشت مینمود [و با ناکامیها روبهرو میشدیم] گریان و محزون میگردیدیم، حضرت عیسى فرمود: «چگونه طاغوت را عبادت مینمودید؟» گفت: از اهل معصیت فرمانبرى مینمودیم، عیسى(ع) فرمود: «سرانجام کار شما چگونه شد؟» گفت: شب را در عافیت خوابیدیم و روز خود را در هاویه دیدیم، عیسی فرمود: «هاویه چیست؟» گفت: سجین، فرمود: «سجین چیست؟» گفت: کوههایى از آتش گداخته که [جایگاه ما] تا روز قیامت است، فرمود: «پس [از عذاب] چه گفتید و به شما چه گفتند؟...».[2]
نظرات