لطفا صبرکنید
26809
- اشتراک گذاری
حجّ خانه خدا در تمام عمر، تنها برای یک بار بر همه کسانى که داراى شرایط آن باشند واجب است و تخلف از این واجب نیز، چون دیگر واجبات به هیچ بهانه ای مجاز نیست. اما در ارتباط با تمام اعمال مستحبی، از جمله حج و عمره مستحب، یک اصل کلی وجود دارد مبنی بر این که هر عملی از اخلاص بیشتری برخوردار باشد، ثواب بیشتری را به دنبال خواهد داشت و معیارهای کلی دیگری نیز در ارتباط با موضوع حج وجود دارد، از جمله این که خانه خدا، نباید به هیچ بهانه ای، حتی صدقه و خیرات به دیگران، تعطیل و یا کم رونق شود و نیز آن که تداوم حج و عمره برای انسان ها، معنویتی را برایشان به دنبال خواهد آورد که حصول آن از راه های دیگر، ناممکن و یا بسیار دشوار خواهد بود. بر همین اساس، نمی توان پاسخی کلی ارائه نمود، بلکه هر انسان مکلفی باید در هر مورد، با استفاده از عقل و دانش خود، مشخص نماید که کدام رفتار مستحبی او به اخلاص نزدیک تر و از ریا و خودنمایی و هوای نفس دورتر است. اگر شما منصفانه، نتیجه به دست آمده را مراعات نمایید، عملی را که انجام می دهید، چه حج خودتان باشد و چه فرستادن دیگران به حج و چه صرف هزینه حج در کارهای خیر دیگر، شما را بیشتر از دیگر اعمال به خداوند نزدیک نموده و طبیعتا پاداش مناسب تری دریافت خواهید نمود.
حجّ یعنى زیارت خانه خدا و انجام اعمالى که آنها را مناسک حجّ مىنامند و در تمام عمر یک بار بر همه کسانى که داراى شرایط زیر باشند واجب است:
1- بالغ باشند.
2 - عاقل باشند.
3 - با انجام حجّ، عمل واجب دیگرى را که مهمتر از حجّ است ترک ننمایند یا کار حرامى که اهمیتش در شرع بیشتر است را بجا نیاورند.
4 - استطاعت داشته باشند که آن، به چند چیز حاصل مىشود: الف: داشتن زاد و توشه راه و آنچه در سفرش به آن محتاج است و مرکب سوارى مورد نیاز، یا مالى که بتواند به وسیله آن، اینها را به دست آورد. ب: نبودن مانعى در راه و عدم وجود ترس از خطر و ضرر بر جان و عِرض و مال خویش، که اگر راه بسته است یا ترس از خطرى وجود دارد حجّ بر او واجب نیست، ولى اگر راه دیگرى دارد هر چند دورتر است لازم است از آن راه به حجّ رود. ج : توانایى جسمانى بر انجامِ مناسک حجّ. د: داشتنِ وقتِ کافى براى رسیدن به مکه و انجام مناسک. ه. داشتنِ مخارجِ کسانى که خرج آنها بر او شرعاً یا عرفاً لازم است. و: داشتنِ مال یا کسب و کارى که بعد از بازگشت بتواند با آن زندگى کند.
بنابر این کسانی که دارای شرایط بالا باشند حج تمتع بر آنها واجب است حتماً باید شخصاً حج به جا بیاورند و با صرف پول در راه های خیر یا اعزام دیگران به حج، این واجب از آنها برداشته نمی شود.
اما نسبت به سفر های حج و عمره مستحبی و سایر کارهای غیر واجب، باید در نظر داشت که اسلام، اصول و معیارهایی کلی نسبت به این گونه اعمال مشخص نموده و هر انسان مسلمان، باید همواره با بینش و بصیرت، اهمیت کارهای خیری را که می تواند انجام دهد را در نظر بگیرد و اعمالی را انتخاب کند که از درجه بالاتری از اهمیت برخوردار است.
در این زمینه، به نکات ذیل توجه فرمایید:
1. هر فردی، اعمال مستحب (و حتی واجب) خود را می تواند با انگیزه های متفاوتی انجام دهد. حج و عمره گاهی بدین جهت است که در میان مردم، به عنوان انسانی متدین شناخته شود، یا اینکه در جمع افراد مذهبی، حرفی برای گفتن داشته باشد، یا حتی با آنها، در تعداد چنین سفرهایی به رقابت برخیزد! و یا برای تفریح و تفرج و تجارت باشد! یقینا، چنین حجی، مورد پذیرش نخواهد بود و پیشوایان دینی ما نیز به این نکته اشاره فرموده اند که تنها حجی قبول است که برای نزدیک شدن به خداوند انجام شود[1].
صدقه نیز ممکن است با انگیزه های غیر الاهی، چون شناخته شدن به سخاوت، بدهکار نمودن طرف مقابل به قصد استفاده از او در فرصتهای دیگر، جلب احترام دیگران و ... انجام شود. چنین صدقه ای نیز از پاداش اخروی برخوردار نخواهد بود.[2] البته، هر دوی صدقه و حج می تواند برای خدا باشد که پاداش بزرگی برای عاملان آنها به دنبال خواهد داشت.
2. زیارت خانه خدا مانند بسیاری از دیگر اعمال، به خودی خود، از ارزش ویژه ای برخوردار بوده و در موقعیت عادی، نباید به دنبال مقایسه آن با دیگر اعمال بود، همانگونه که ما در حالت عادی نباید به دنبال مقایسه احترام به والدین با تهجد و نماز شب باشیم، چون هر دوی آنها دارای ارزش مستقلی می باشند.
البته، ممکن است انسان در طول زندگی خود با موقعیتهایی مواجه شود که تنها یکی از دو کردار نیک، برای او ممکن بوده و بخواهد بداند که عمل به کدام یک از آنها، ارزش بیشتری دارد؟
در این ارتباط، ابتدا باید بدانیم که عقل و دانش هر انسانی، اگر منصفانه به کار گرفته شود، بهترین کمک را در برطرف نمودن این تردیدها خواهد نمود و اصولا بر اساس تعالیم پیشوایان دینی، رفتاری که در انطباق با عقل و دانش باشد، پذیرفته خواهد شد وگرنه، نه حج، نه صدقه و نه هیچ کردار به ظاهر نیک دیگری که پشتوانه عقلی نداشته باشد، فایده ای نخواهد داشت.[3]
بعد از این مقدمه، باید گفت که حج از جمله دستورات اسلامی است که دو ویژگی فردی و اجتماعی مهم را به دنبال دارد:
الف: ویژگی فردی آن، ایجاد نوعی رشد معنوی در انسانهاست که به سختی می توان آن را در رفتارهای مستحب دیگر جستجو نمود[4]. البته طبیعی است که هر شخصی به اندازه توانایی های خود، خواهد توانست بهره های لازم را از این عبادت بزرگ الاهی دریافت نماید[5].
ب: ویژگی اجتماعی حج، برقرار ماندن مرکزیت واحدی برای تمام مسلمانان است، بگونه ای که این مرکز الاهی، هیچگاه نباید تعطیل و یا تضعیف شود.
اکنون، اگر مسلمانی، حج واجب خود را انجام داده و بین انجام مجدد حج و یا توصیه دینی دیگری، مردد باشد، می توان برای چنین تردیدی، فروض مختلفی را در نظر گرفت:
اول: بین حج و عمره مستحب، با عمل واجبی چون نفقه بر افراد واجب النفقه و یا نجات بیمارانی از مرگ، مردد شود که در حیطه سرپرستی او می باشند. بدیهی است نباید واجبات را به بهانه مستحبات ترک نموده و می دانیم که حتی نماز واجبی که ستون دین است را می توان در موقعیت های خاصی که با واجب دیگری در تعارض است، ترک نموده و یا به شیوه دیگری بجا آورد.
دوم: مردد باشد که خود به حج برود، یا دیگری را که مشتاق حج است، با هزینه خود به آن مکان مقدس اعزام نماید که در این مورد، می توان گفت که چون در هر دو صورت، جنبه اجتماعی حج بر جای خود باقی بوده و بر جمعیت موجود در مناسک حج، تأثیری نخواهد گذاشت، اعزام فرد دیگر از این جنبه ایرادی نخواهد داشت، اما در ارتباط با جنبه های فردی آن نیز باید گفت که هر چند فرد اعزام کننده، نتوانسته مناسک را بجا آورده و از معنویات آن بهره برد، اما ایثاری انجام داده که شاید ثواب آن کمتر از مورد قبل نباشد. روایاتی نیز وجود دارند که میان رفتن خود فرد به مکه و اعزام شخص دیگر، تفاوتی نمی گذارند.[6]
سوم: مردد باشد که حج و عمره مستحبی انجام داده و یا این که مبلغ آن را در خیرات دیگری، چون صدقه مصرف نماید.
این مورد ، از مواردی است که بیشترین ابهام و پرسش را در بین افراد با ایمان به وجود می آورد و نیاز به بررسی دقیقتری دارد:
در این زمینه، آنچه از سخنان معصومان(ع) برداشت می شود، این است که اگر نرفتن به حج و عمره مستحب، موجبات تضعیف حج را به وجود آورده، کعبه را خالی از جمعیت نموده و به جنبه اجتماعی حج، آسیب رساند، هیچ کار خیر دیگری نمی تواند جایگزین حج به شمار آمده و با هیچ بهانه ای نباید از آن، شانه خالی نمود.[7]
در غیر این صورت و حتی اگر جمعیت لازم نیز در حج وجود داشته باشند، توصیه پیشوایان ما این است که با صرفه جویی در مخارج حج و جلوگیری از هزینه های غیر ضروری، هم حج مستحب را انجام داده و هم مبلغ صرفه جویی شده (که متأسفانه، امروزه در برخی موارد، از هزینه خود حج بیشتر می شود) را به صدقات و خیرات اختصاص داد، تا بدینوسیله، هم به معنویت موجود در مناسک حج دست یافته و هم به دیگر الزامات اجتماعی، چون کمک به دیگران، عمل نمود.[8]
در این زمینه، افرادی که از تمکن مالی مناسبی برخوردارند، می توانند با صرفه جویی در هزینه های زائد زندگی و حتی رعایت تعادل در مخارج حج، به هر دو ثواب حج و صدقه دست یابند.
اما در هر حال، هر انسانی به حال خود آگاه تر از دیگران است[9] و باید با استفاده از عقل و دانش خود، ملاحظه نماید که کدام رفتار مستحب، از ریا و هوای نفس او دورتر بوده و جنبه های معنوی را در او تقویت نموده و او را به خدا نزدیک تر می نماید و سپس به یافته های عقلی خود در این زمینه عمل نماید. مطمئنا هر عملی که از ریا دورتر و به اخلاص نزدیکتر باشد، ثواب بیشتری را به دنبال خواهد داشت و توصیه های متفاوتی که پیشوایان معصوم(ع) می نمودند، بگونه ای که یک بار حج را توصیه نموده[10] و بار دیگر، صدقه را مناسب می دانستند[11]، به احتمال زیاد، برگرفته از همین اصل کلی و با در نظر گرفتن شرایط مخاطبان بوده است.
در نهایت، باید مراقب وسوسه های شیطان بود، چون او گام به گام، انسانها را از مسیر رضایت خداوند، دور نموده و به آنچه خود می خواهد، نزدیک می نماید! به عنوان نمونه، او هیچ گاه، حج را در مقایسه با تجملات زاید زندگی قرار نمی دهد که مثلا آیا حج بهتر است و یا تعویض فرش های منزل؟! بلکه، ابتدا به ذهن افراد با ایمان، متبادر می نماید که صدقه بهتر از حج است و در مرحله بعد، او را از دادن صدقه نیز منصرف نموده و وانمود می نماید که "چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است!"، سپس، حتی او را از هزینه های مناسب برای خانواده خود نیز بازداشته و صفت بخل را در او ایجاد نموده و در نهایت، گاهی او را به این سرانجام خواهد رساند که پولی را که آن فرد قصد داشت در راه حج هزینه نماید، نه تنها در حج خرج نکرده، بلکه در راه حرام و یا بیهوده ای مصرف نماید!. به همین دلیل، فرد با ایمان، اگر در موردی به این نتیجه رسید که صدقه را بر حج مستحب ترجیح دهد، باید بلافاصله به تصمیم خود عمل نموده و صدقه را به مستحق آن برساند، وگرنه ممکن است از هر دو ثواب باز ماند.
[1] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 219، ح 2221، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 ه ق.
[2] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 7، ص 30، ح 1، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ه ش.
[3] همان، ج 1، ص 24، ح 19، "عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ لِی جَاراً کَثِیرَ الصَّلَاةِ کَثِیرَ الصَّدَقَةِ کَثِیرَ الْحَجِّ لَا بَأْسَ بِهِ قَالَ فَقَالَ یَا إِسْحَاقُ کَیْفَ عَقْلُهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَیْسَ لَهُ عَقْلٌ قَالَ فَقَالَ لَا یَرْتَفِعُ بِذَلِکَ مِنْه".
[4] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 11، ص 113، ح 14385، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ه ق،"... َ أَنَّى لَکَ أَنْ تَبْلُغَ مَا یَبْلُغُ الْحَاج..."
[5] کافی، ج 4، ص 253، ح 6، "قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْحُجَّاجُ یَصْدُرُونَ عَلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٌ یُعْتَقُ مِنَ النَّارِ وَ صِنْفٌ یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ وَ صِنْفٌ یُحْفَظُ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَذَاکَ أَدْنَى مَا یَرْجِعُ بِهِ الْحَاج".
[6] همان،حدیث 5، "قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی قَدْ وَطَّنْتُ نَفْسِی عَلَى لُزُومِ الْحَجِّ کُلَّ عَامٍ بِنَفْسِی أَوْ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی بِمَالِی فَقَالَ وَ قَدْ عَزَمْتَ عَلَى ذَلِکَ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ إِنْ فَعَلْتَ فَأَبْشِرْ بِکَثْرَةِ الْمَالِ".
[7] وسائل الشیعة، ج 11، ص 22، ح 14145، "قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ نَاساً مِنْ هَؤُلَاءِ الْقُصَّاصِ یَقُولُونَ إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ حَجَّةً ثُمَّ تَصَدَّقَ وَ وَصَلَ کَانَ خَیْراً لَهُ فَقَالَ کَذَبُوا لَوْ فَعَلَ هَذَا النَّاسُ لَعُطِّلَ هَذَا الْبَیْتُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ هَذَا الْبَیْتَ قِیَاماً لِلنَّاس".
[8] همان، ج 11، ص 115، ح 14390،"عَنْ سَعِیدٍ السَّمَّانِ أَنَّهُ قَالَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ الْحَجُّ أَوِ الصَّدَقَةُ فَقَالَ مَا أَحْسَنَ الصَّدَقَةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ قُلْتُ أَجَلْ فَأَیُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ مِنْ أَنْ یَحُجَّ وَ یَتَصَدَّقَ قَالَ قُلْتُ مَا یَبْلُغُ مَالُهُ ذَلِکَ وَ لَا یَتَّسِعُ قَالَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یُنْفِقَ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ فِی شَیْءٍ مِنْ سَبَبِ الْحَجِّ أَنْفَقَ خَمْسَةً وَ تَصَدَّقَ بِخَمْسَةٍ أَوْ قَصَّرَ فِی شَیْءٍ مِنْ نَفَقَتِهِ فِی الْحَجِّ فَیَجْعَلُ مَا یَحْبِسُ فِی الصَّدَقَةِ فَإِنَّ لَهُ فِی ذَلِکَ أَجْراً".
[9] قیامة، 14، "بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَة".
[10] وسائل الشیعة، ج 11، ص 115، ح 14389، "دِرْهَمٌ تُنْفِقُهُ فِی الْحَجِّ أَفْضَلُ مِنْ عِشْرِینَ أَلْفَ دِرْهَمٍ تُنْفِقُهَا فِی حَق".
[11] همان، ج 13، ص 305، ح 305"لَقَضَاءُ حَاجَةِ امْرِئٍ مُؤْمِنٍ أَفْضَلُ مِنْ حَجَّةٍ وَ حَجَّةٍ وَ حَجَّةٍ حَتَّى عَدَّ عَشْرَ حِجَج".