لطفا صبرکنید
7847
- اشتراک گذاری
آیۀ شریفۀ مزبور در سرگذشت قوم عاد و ثمود مى فرماید «دور باد سرزمین مدین از لطف و رحمت پروردگار همان گونه که قوم ثمود دور شدند». تشبیه و ارتباط قوم مدین به ثمود از جهت هم سنخ بودن عذاب آنها با عذاب ثمود است.
پیامبران در دعوت اقوام پیشین به سوى خداوند متعال، از هر گونه آگاه سازى و اندرز و نصیحت مضایقه نمى کردند، و وقتی اندرزها براى گروهى سود نمى داد، بر تهدید به عذاب الاهى تکیه مى کردند، تا آخرین کسانى که آمادگى پذیرش دارند تسلیم حق شوند و به راه خدا باز گردند و اتمام حجت شود، و اگر هیچ یک از اینها سودى نمى داد، به حکم سنّت الاهى در زمینۀ تصفیه و پاک سازى روى زمین، مجازات فرا مى رسید و این خارهاى سر راه را از میان مى برد.[1]
همچنین قرآن کریم دربارۀ مرحلۀ نهایی قوم شعیب(ع) یعنى مردم «مدین» می فرماید: «هنگامى که فرمان ما (دائر به مجازات این قوم گمراه و ستمکار و لجوج) فرا رسید، نخست شعیب و کسانى را که با او ایمان آورده بودند به برکت رحمت خود از آن سرزمین نجات دادیم، سپس فریاد آسمانى و صیحه عظیم مرگ آفرین، ظالمان و ستمگران را فرو گرفت».[2]
«صیحه»، به معناى هر گونه صداى عظیم است، و قرآن حکایت از نابودى چند قوم گنهکار به وسیله صیحۀ آسمانى مى کند، این صیحه احتمالاً وسیلۀ صاعقه و مانند آن بوده است، و گاهى ممکن است امواج صوتى به قدرى قوى باشد که سبب مرگ گروهى شود.[3] به دنبال آن مى فرماید: «قوم شعیب بر اثر این صیحه آسمانى در خانه هاى خود برو افتادند و مردند»[4] و اجساد بى جانشان به عنوان درس هاى عبرتى تا مدّتى در آن جا بود. آن چنان طومار زندگانى آنها در هم پیچیده شد که «گویا هرگز ساکن آن سرزمین نبودند».[5]
تمام آن ثروت هایى که به خاطر آن گناه و ظلم و ستم کردند و تمام آن کاخ ها و زینت ها و زرق و برق ها و غوغاها، همه از میان رفت و همه خاموش شدند. سر انجام همان گونه که در سرگذشت قوم عاد و ثمود پیش آمد، مى فرماید «دور باد سرزمین مدین از لطف و رحمت پروردگار همان گونه که قوم ثمود دور شدند».[6]
روشن است که منظور از «مدین» در این جا اهل مدین است، آنها بودند که از رحمت خدا دور افتادند.[7]
خاطرات پیامبران و ماجراى زندگى اقوام پیشین همیشه الهام بخش براى اقوام بعد است؛ چرا که آزمایش هاى زندگى آنان- همان آزمایش هایى که گاهى دهها سال یا صدها سال به طول انجامیده- در لابلاى چند صفحه از تاریخ در اختیار همگان قرار مى گیرد، و هر کس مى تواند در زندگى خود از آن الهام بگیرد.[8]
طرد قوم شعیب(ع) از رحمت بی کران مقام کبریایى مانند محرومیت قوم ثمود است که شعیب پیامبر(ع) نیز مانند صالح(ع) به آن صحنۀ هولناک و آن منظرۀ وحشت زا با دیدۀ عبرت نگریست.
تشبیه و ارتباط قوم مدین به ثمود از جهت هم سنخ بودن عذاب آنها با عذاب ثمود است و گرنه لازم بود به قوم لوط تشبیه شوند که از حیث زمان به آنها نزدیک بودند.[9]
[1]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 216، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[2]. «وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَة»، هود، 94.
[3]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 217.
[4]. «فَأَصْبَحُوا فِی دِیارِهِمْ جاثِمِین»، هود، 94.
[5]. «کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها»، هود، 95.
[6]. «أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ»،هود، 95.
[7]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 217.
[8]. همان، 218.
[9]. ر.ک: بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق: المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 3، ص 147، دار احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ اول، 1418ق؛ قرشى، سید على اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج 5، ص 46، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، 1377ش؛ حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص 244، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، 1423ق.