لطفا صبرکنید
13390
- اشتراک گذاری
خداوند در جایی از قرآن کریم میفرماید: «و پیامبرشان به آنها گفت: خداوند، (طالوت) را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب) کرده است. گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایستهتریم، و او ثروت زیادى ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، میبخشد و احسان خداوند، وسیع است و (از لیاقت افراد براى منصبها) آگاه است».[1] این آیه شریفه مربوط به داستانی از بنی اسرائیل و بعد از پیامبری حضرت موسی(ع) است. وقتی این پیامبر (اُشمُوئیل)[2] به بنی اسرائیل خبر داد که طالوت به عنوان فرمانده آنها انتخاب شده، مخالفت کردند و گفتند: ما برای این منصب شایستهتر هستیم، به ویژه اینکه او نه از نسل لاوی است و نه از نسل یوسف، بلکه فقیر هم است و مال و سرمایهای ندارد. پیامبرشان فرمود: خداوند او را بر شما برگزیده و به او قدرت بدنی و علم و دانش فرماندهی و رهبری عطا کرده و به هرکسی که بخواهد سمت فرمانروایی عطا میکند.[3]
اما اینکه چرا خود آن پیامبر فرماندهی را برعهده نگرفت؛ به این دلیل بود که این دو منصب (پیامبری و حکمرانی) از یکدیگر جدا بوده و توسط دو نفر اداره میشد؛ یعنی یک نفر به عنوان پیامبر، دستورات را از جانب خداوند دریافت میکرد، و شخص دیگری به عنوان فرمانده و ملِک وظیفه فرماندهی جنگ و حکمرانی را برعهده داشت.[4]
حضرت داوود نبیّ نیز در آن زمان کم سن و سال بود و دوران نوجوانی خود را میگذراند. بهگونهای که گفتهاند او برای جنگیدن در جبهه حضور پیدا نکرده بود، بلکه برای رساندن آذوقه به برادرانش که در سپاه طالوت شرکت داشتند در میدان جنگ حضور پیدا کرد.[5] اما ارادهی الهی بر این بود که جالوت به دست این نوجوان کشته شود، همانطور که در قرآن آمده است: «سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نیرومند و شجاعى که در لشکر «طالوت» بود)، «جالوت» را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه میخواست به او تعلیم داد...».[6]
[1]. بقره، 247.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 112، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[3]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 230.
[4]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 132، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق.
[5]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 234.
[6]. بقره، 251.