لطفا صبرکنید
8249
- اشتراک گذاری
یکی از شهدای کربلا و از افرادی که روز عاشورا در راه مکتب امام حسین(ع) به شهادت رسید، سعید(سعد[1]) بن عبدالله از قبیله بنی حنیفه بود.[2]
سعید بن عبدالله به همراه سلیمان بن صرد خزاعی از کسانی بودند که بعد از صلح امام حسن(ع) با معاویه، به برادرشان امام حسین(ع) پیشنهاد کردند تا او به این صلح تحمیلی گردن ننهد، اما آنحضرت(ع) قبول نکرد و فرمود: این کار به صلاح نیست.[3]
نقش سعید بن عبدالله در قیام عاشورا
نقش سعید بن عبدالله در حرکت عاشقانه امام حسین(ع) در چند مورد برجسته بود:
- نامهرسانی
به دنبال مرگ معاویه، شیعیان کوفه گرد هم آمده و شروع به نامهنگاری با امام حسین(ع) کردند. این نامهها در طی چند مرحله صورت گرفت. در مرحله سوم، نامهای از ناحیه شبث بن ربعى، حجّار بن ابجر، یزید بن حارث، عرزة بن قیس، عمرو بن حجّاج و محمد بن عمیر نوشته و توسط سعید بن عبداللّه برای امام(ع) فرستاده شد. امام(ع) نیز بعد از خواندن نامه، جواب آنرا به وسیله خود او به همراه هانی بن هانی سبیعی برای شیعیان کوفه ارسال نمود.[4]
2. دفاع از مسلم بن عقیل
بر اساس آنچه در برخی منابع متأخر بیان شده، سعید بن عبدالله به همراه دیگر بزرگان کوفه؛ مانند «عابس بن شبیب»، «حبیب بن مظاهر» در جلسهای که در منزل مختار تشکیل شده بود، حضور داشت و در حمایت از مسلم بن عقیل سخن گفت.[5]
- شب عاشورا
امام حسین(ع) در شب دهم محرم خطبهاى براى یارانش ایراد کرد. در ابتدا خانواده آنحضرت(ع) برخاستند و به دفاع از ایشان پرداختند. بعد از خانواده، یاران آنحضرت حمایت خود را اعلام نمودند. در این میان، سعید بن عبدالله نیز از افرادی است که برای دفاع از امام(ع) سخنرانی نمود. وی در این سخنرانی گفت: به خدا دست از تو برنمیداریم و از تو جدا نمیشویم تا وفادارى خود را به پیامبر(ص) و فرزندش به اثبات برسانیم. به خدا اگر میدانستم که کشته میشوم و سپس زنده میشوم و زنده زنده سوزانده میشوم و هفتاد بار به این ترتیب با من رفتار میشود باز هم از شما جدا نمیشدم تا در محضرتان جان به جان آفرین تسلیم کنم. پس چرا به کمک شما نشتابم، درحالیکه یکبار کشته میشوم و به کرامت ابدى میرسم. و بعد از او زهیر برخاست و به دفاع از امام(ع) پرداخت.[6] این سخنرانی او نشان دهنده عمق ایمان و اخلاصش در راه یارى حق و اهلبیت(ع) است.
- روز عاشورا
روز عاشورا وقتی نبرد میان لشگر یزید با امام حسین(ع) و یارانش به درازا کشید، و وقت نماز ظهر فرار رسید، بر اساس برخی گزارشها، امام حسین(ع) با یارانش نماز خوف خواندند، و سعید بن عبدالله حنفی به صورت داوطلبانه - و بدون اینکه امام به او دستوری داده باشد - جلوی حضرت ایستاد و دشمن او را از سمت راست و چپ مورد هجوم تیرهای خود قرار میداد که سرانجام در همانجا به شهادت رسید.[7] اما بر اساس گزارشهای دیگر، سید الشهداء(ع) به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد تا با نیمی از سپاه در روبروی حضرت به نبرد بپردازند، تا امام با نیمی دیگر از همراهانشان، نمازشان را بپا دارند.[8]
1-4 . رجزها
در روز عاشورا سعید بن عبدالله با رشادت، شعرهای حماسی میخواند:
«أَقْدِمْ حُسَیْنُ الْیَوْمَ تَلْقَ أَحْمَدا وَ شَیْخَکَ الْخَیْرَ عَلِیّاً ذَا النَّدَى
وَ حَسَناً کَالْبَدْرِ وَافَى الْأَسْعَدَا[9] وَ عَمَّک الْقَرْمَ الْهُمامَ الارشَدا
حَمْزَةَ لَیْثِ اللهِ یُدْعى أَسَدا وَ ذَا الْجَناحَیْنِ تَبَوّأ مَقْعَدا
فِی جَنَّةِ الْفِرْدَوْسِ یَعْلُوا صَعَدا»؛[10]
اى حسین براى جهاد اقدام کن، امروز احمد(ص) را خواهى دید و پدر بزرگوارت على را که صاحب بذل و بخشش است ملاقات میکنى. حسن را که مانند ماه و به حد کامل با سعادت است و عموى خود را که مردى پر همت و ارشد است دیدار مینمایى. حمزه که شیر خدا است و اسد خوانده میشود و جعفر طیار که داراى دو بال است و در مکان شایستهاى جایگزین شدهاند ملاقات میکنى، در بهشت فردوس که مقام عالى است رفتهاند.
2-4 . شهادت
وقتی سعید بن عبدالله به زمین افتاد و در همین حال میگفت: بار الها! آنان را، به لعن قوم عاد و ثمود، لعنت کن؛ بار الها! سلام مرا به پیامبرت برسان و آنحضرت(ص) را از درد زخمهایی که بر من رسید آگاه فرما که مرا در یارى خاندان پیامبرت هدفى به جز پاداش تو نبود.[11] سرانجام علاوه بر زخمهای شمشیر و نیزه، سیزده تیر به بدن وی اصابت نمود و به شهادت رسید.[12]
3-4 . زیارتنامه
در زیارت شهدای روز عاشورا اینگونه از وی یاد شده است: «السَّلَامُ عَلَى سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِیِ، الْقَائِلِ لِلْحُسَیْنِ وَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فِی الِانْصِرَافِ: لَا وَ اللَّهِ لَا نُخَلِّیکَ حَتَّى یَعْلَمَ اللَّهُ انَّا قَدْ حَفِظْنَا غَیْبَةَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیکَ، وَ اللَّهِ لَوْ أَعْلَمُ أَنِّی أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْرَقُ ثُمَّ أُذْرَى، یُفْعَلُ ذَلِکَ بِی سَبْعِینَ مَرَّةً، مَا فَارَقْتُکَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِی دُونَکَ، وَ کَیْفَ لَا أَفْعَلُ ذَلِکَ، وَ إِنَّمَا هِیَ مَوْتَةٌ أَوْ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ، ثُمَّ هِیَ الْکَرَامَةُ الَّتِی لَا انْقِضَاءَ لَهَا أَبَداً، فَقَدْ لَقِیتَ حِمَامَکَ، وَ وَاسَیْتَ إِمَامَکَ، وَ لَقِیتَ مِنَ اللَّهِ الْکَرَامَةَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ، حَشَرَنَا اللَّهُ مَعَکُمْ فِی الْمُسْتَشْهَدِینَ، وَ رَزَقَنَا مُرَافَقَتَکُمْ فِی أَعْلَى عِلِّیِّینَ».[13]
البته در برخی از منابع دیگر، نام ایشان سعد گفته شده و اینگونه به وی سلام داده شده است: «السَّلَامُ عَلَى سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِی...».[14]
[1]. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج 2، ص 575، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1367ش.
[2]. رسان، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین ع، ص 155، قم، آل البیت ع، چاپ دوم، 1406ق؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 101، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
[3]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 3، ص 149، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[4]. ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی، ص 93 – 97، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق.
[5]. مقرّم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص 148، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق.
[6]. ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه، فهرى زنجانى، سید احمد، ص 92، تهران، جهان، چاپ اول، 1348ش.
[7]. وقعة الطف، ص 232؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 21، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 66، مدرسه امام مهدی، قم، چاپ سوم، 1406ق؛ ر. ک: «شهید نماز عاشورا»، 109839.
[9]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ع، ج 4، ص 103، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[10]. حسینی موسوی، محمد، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین ع)، محقق، مصحح، حسون، کریم فارس، ج 2، ص 295، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1418ق.
[11]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص 111.
[12]. تسلیة المجالس و زینة المجالس (مقتل الحسین ع)، ج 2، ص 292.
[13]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 492، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[14]. اقبال الاعمال، ج 2، ص 575.