لطفا صبرکنید
21540
- اشتراک گذاری
احضار روح و ارتباط با ارواح امری ممکن است؛ یعنی از نظر عقل محال نیست و میشود کسانی پیدا شوند که بتوانند با روح فردی ارتباط برقرار کنند. ظاهراً غیر از اولیاءالله و احیانا کسانی که به نفس خود ریاضتهای بسیار مشکل میدهند، کسی نمیتواند این کار را انجام دهد. و از آنجا که منافقان عموما انسانهایی متکبر و خودخواه و اسیر هواهای نفسانیاند، یا توان انجام ریاضتهای غیر شرعی را هم ندارند، هرگز به چنین قدرتی دست نخواهند یافت.
بر فرض هم که از قدرتهای شیطانی برخوردار گردند، اینگونه نیست که در آسیب رساندن به دیگران آزاد و بیقید و شرط باشند و هیچ قدرتی جلودار آنها نباشد، یا روشی برای دفاع وجود نداشته باشد.
احضار روح و ارتباط با ارواح امری ممکن است؛ یعنی از نظر عقل محال نیست و میشود کسانی پیدا شوند که بتوانند با روح فردی ارتباط برقرار کنند.[1] اما اینکه این کار چگونه صورت میگیرد و آیا در حال حاضر فردی هست که بتواند این کار را بکند، ما اطلاعی نداریم.
اینکه چه کسی میتواند این کار را انجام دهد، ظاهراً غیر از اولیاء الله نتوانند این کار را انجام دهند و از راه علوم تجربی هم این کار فراهم شدنی نیست.
برای وضوح بیشتر سخن، به چند مسئله اشاره میکنیم:
- انسان از دو بُعد جسم و روح تشکیل شده است، جسم بعد از مرگ، جزئی از خاک میشود اما روح سر از افلاک درمیآورد و برای همیشه باقی میماند و تا بر پایی قیامت، در عالم برزح به سر میبرد. و از آن جا که روح، یک امر مادّی نیست، محدودیت ماده را ندارد و به سان اشعه خورشید که از ورای شیشه و ابر به داخل اتاق و منزل میتابد و هیچکدام از آنها نمیتواند مانع از حضور و حرکت حیات آفرین ذرّات آن شود، میتواند در همه جا حاضر شود.
- طبق آیات و احادیث [2] فراوان، این حقیقت به اثبات رسیده است که میتوان با ارواح ارتباط برقرار نمود و نیز میتوان با ارواح سخن گفت و آنان قادرند که این سخنان را بشنوند و...، همانطور که رسول خدا(ص) با کشته شدگان قریش(که آنها را در چاه بدر انداختند)[3] صحبت کرد و به آنها فرمود: "شما چه بد همسایگانی برای رسول خدا بودید...". و در پاسخ به اعتراض عمر که این کار را بیفایده انگاشت فرمود: "ساکت شو ای پسر خطاب، سوگند به خدا که تو از آنها شنواتر نیستی!".[4]
امیرمؤمنان على(ع) نیز بعد از جنگ جمل با کشته شدگان، صحبت نمود.[5]
پس اصل امکان ارتباط با ارواح قابل انکار نیست. بالاتر اینکه هر یک از ما در عالم خواب بارها با ارواحی که میشناختهایم (مثل اقوام فوت شده) ارتباط برقرار نموده و صحبت کردهایم، و شاید از حوادث آینده خبر دادهاند. اینها همه شواهدی بر امکان ارتباط با ارواح و احضار آنها است.
در این باره، تجربهی علامه طباطبائی(قدس) و نیز برادرش علامه سید محمد حسن الاهی طباطبائی بهترین مؤید است. ایشان روح پدر و مادر خود را احضار کرده و گزارشهای نهانی از این جهان را گرفته بودند.[6]
- این نکته قابل انکار نیست که در برخی مواقع اجنه یا شیاطین خود را، به جای روح شخص معینی جا زده، و ما را فریب دهند. (همان طور که از برخی جلسات ارتباط با ارواح نقل شده است). پس همیشه ارتباط با ارواح درست نبوده و برخی مواقع دروغ است. علاوه بر این، این احتمال وجود دارد که برخی از افراد شیاد نیز از طریق ارتباط با جن و تسخیر جن، و حتی با استفاده از قوهی تخیل و تردستی بعضی کارها را انجام دهند و چنین وانمود کنند که روح را احضار نمودهاند که انسان هوشیار و آگاه، باید توجه داشته باشد و فریب آنان را نخورد.
- هرچند احضار روح، حقیقت دارد، اما در صورتی میتوان به یافتهها و آگاهیها و... اطمینان داشت که این احضار توسط انسانهایی انجام پذیرد که در اینراه با مبارزه نفس و تهذیب آن، به این مقام نائل گشتهاند، نه اینکه با تحمل ریاضتهای بسیار مشکل غیر شرعی به چنین قدرتی دست یافته باشند که در این صورت اینراهها از اعتبار برخوردار نیستند و اعتمادی هم به آنها نیست.[7]
در هر صورت در مورد دسترسی منافقان به چنین قدرتی باید گفت؛ با توجه به ساختار فکری و اخلاقی آنان که عموما انسانهایی متکبر و خودخواه و اسیر هواهای نفسانیاند (مخصوصا اینها که یوغ مزدوری آمریکا برگردن دارند)، هرگز به چنین قدرتی دست نخواهند یافت، مگر اینکه جوهرۀ وجودی آنان دگرگون شود که در آن صورت دیگر منافق و در صف مقابل اسلام، مردم و جمهوری اسلامی نخواهند بود، و یا اگر به قدرتی آمیخته با دروغ و فریب دست یابند، چنین دسیسههای شیطانی قابل دفع است. آنگونه که عدهای تصمیم گرفتند از طریق چشمزخم آسیبی به پیامبر(ص) برسانند، اما برای دفع آن اذکار و روشهای خاصی فرستاده شد.[8]
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، عود ارواح، ص 63.
[2]. مثلا؛ صالح پیامبر(ع) با ارواح قوم خویش سخن گفت. اعراف، 77 – 79. یا شعیب نبی(ع) با ارواح گذشتگان سخن میگوید. اعراف، 85 – 93، همچنین پیامبر(ص) با ارواح انبیا سخن گفت. زخرف، 45. یا در بقیع با ارواح مردگان به سخن پرداخت. نک: ابن سعد، الطبقات، ج 2، ص 204؛ سیره ابن هشام، ج 1، ص 453. «امام علی(ع) زمانی که از صفین برمیگشت در کنار قبرستان کوفه ایستاد و فرمود: ای ساکنان خانههای وحشتزا و نقاط فقر و گورهای تاریک؛ ای همآغوشان با خاک و دور ماندگان از وطن؛ ای مظاهر وحشت و ترس، شما بر ما سبقت گرفتید و ما به شما میپیوندیم. من شما را آگاه میسازم. خانههای شما تصاحب شد؛ همسرانتان ازدواج کردند؛ ثروتهایتان تقسیم شد، چه خبری پیش شما است. و آنگاه رو کرد به یاران و فرمود: اگر به آنان اجازه داده میشد که سخن بگویند، جواب میدادند که بهترین توشه تقوا است». سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 292، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[3]. ر. ک: (علت ریختن کشتههای کفار به چاه در جنگ بدر)، 83060.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 6، ص 254 - 255، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. حسینی طهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، ج 2، ص 242.
[6]. ر. ک: حسینی تهرانی، سید محمد حسین، مهر تابان،(درباره زندگی علامه طباطبایی)، چاپ انتشارات باقر العلوم(ع).
[7]. ر. ک: ارتباط با موجودات عوالم دیگر، سوال 293 (سایت: 1747).
[8]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: انسان و ارتباط با جن، سؤال 438 (سایت: 468).