لطفا صبرکنید
16572
- اشتراک گذاری
تاریخ تولد و نسب
بر اساس گزارش طبرسی، عباس(ع) بن علی بن ابیطالب(ع) در سن حدود 34 سالگی به شهادت رسید؛[1] از اینرو تولد ایشان باید در سال 26 هجری رخ داده باشد و به طور طبیعی با توجه به محل زندگی امیر المؤمنین(ع) در شهر مدینه، محل تولد عباس(ع) نیز در همان شهر بود. از طرفی چون عمر شریف امام حسین(ع) هنگام شهادت 57 سال بود،[2] اختلاف سنی عباس(ع) با برادرشان حدود 23 سال بود.
کنیه و القاب
مشهورترین کنیهی حضرت عباس، ابوالفضل(ع) است. و کنیهی ابو قِربَه(صاحب مَشک) نیز یکی دیگر از کنیههای او است.[3]
قمر بنیهاشم،[4] علمدار[5] و سقاء[6] هم از القاب آنحضرت به شمار میآید.
مادرش «فاطمه» بنت حزام،[7] با کنیهی امالبنین مشهور است[8] که پس از شهادت حضرت فاطمه(س) با معرّفى عقیل به همسرى حضرت على(ع) در آمد.[9]
مشخصات ظاهری
بسیاری از آنچه که در منابع معتبر در مورد شکل و شمایل ائمه و یارانشان گفته میشود، توصیفاتی کلی بوده و نمیتوان تصویر دقیقی را از آنها برداشت کرد.
در مورد حضرت عباس(ع) نیز ایشان را مردی زیبا، تنومند و آراسته وصف کردهاند که هرگاه بر اسب تناوری سوار میشد پاهایش به زمین میرسید، و به جهت زیبایی چهره به او ماه بنیهاشم میگفتند: «و کان العبّاس رجلا جسیما و سیما جمیلا، و کان یرکب الفرس المطهّم و رجلاه تخطّان الأرض، و کان یقال له قمر بنی هاشم».[10]
همسر و فرزندان
حضرت ابوالفضل(ع) با لبابه دختر عبدالله (عبیدالله[11])[12] بن عباس،[13] پسر عموی پیامبر(ص) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی بود که در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد. همچنین ایشان از کنیزی نیز دارای فرزند شده بودند.
برخی فرزندان ایشان که گزارش شدهاند عبارتاند از: عبیدالله،[14] فضل،[15] عبدالله،[16] محمد[17] - که گفته میشود به همراه پدرش به شهادت رسید[18] - و حسن که مادرش کنیز بود.[19] بنابر نقلهای متأخر، فرزندی از ایشان به نام قاسم در کربلا حضور داشت و وقتی ندای امام حسین(ع) را شنید، به یاری ایشان شتافت.[20] در تاریخ دمشق برای ابوالفضل(ع) دختری به نام نفیسه نیز گزارش شده است؛[21] اما در بخش دیگری از همین کتاب[22] و نیز دیگر منابع، وی را فرزند عبیدالله بن عباس دانستهاند که بر این اساس، او نوهی حضرت ابوالفضل(ع) بود.[23]
گفته میشود که افراد زیادی از نسل حضرت ابوالفضل(ع) باقی نماندهاند[24] و نسل ایشان تنها از فرزندش عبیدالله ادامه یافت.[25]
لبابه بعد از واقعهی کربلا و شهادت حضرت عباس(ع)، با زید بن حسن،[26] ازدواج کرد.[27] در مورد حضور لبابه در کربلا، گزارشی در منابع تاریخی موثّق وجود ندارد؛ اما دلیل مسلّمی هم وجود ندارد که ایشان در کربلا حضور نداشت. بر این اساس، نفیاً و اثباتاً نمیتوان در این زمینه نظری ارائه کرد.
جنگ صفین
اگرچه از زندگی حضرت عباس تا قبل از واقعهی کربلا اطلاعات چندانی در دسترس نیست؛ اما گزارشهایی در مورد حضور ایشان در نبرد صفین وجود دارد:
فردی به نام کریب از سپاه معاویه به میدان آمد و امام علی(ع) را به مبارزه طلبید. وی توانست مرتفع بن وضاح، شرحبیل بن بکر و حرث بن جلاح از سپاه امام(ع) را به شهادت رسانده بود. امام علی(ع) به عباس(ع) - که به سن کاملی رسیده بود- خواست تا از اسب پیاده شود و لباس خود را دربیاورد. عباس(ع) به دستور پدر عمل کرد؛ امام علی(ع) لباس عباس را پوشید و بر اسب او سوار شد و لباس خود را به عباس پوشانده و وی را به اسب خود سوار کرد تا کریب در مبارزهی با امام(ع) هراسان نگردد.
قبل از حرکت امام(ع) عبدالله بن عدی بن حاتم طائی، از ایشان خواست تا وی به جنگ کریب برود که یا کریب را به قتل برساند و یا در رکاب امام(ع) به شهادت برسد. عبدالله با اجازهی حضرت به میدان رفت و با کریب جنگید و بعد از مدتی کریب او را به زمین انداخت. بعد از آن امام(ع) به صورت ناشناس به میدان رفت و کریب را دو نیم کرد و به زمین انداخت.[28] لذا برخی میگویند وی در جنگ صفین حضور داشت، اما نجنگید.[29]
منابع متأخر نیز گزارش کردهاند که عباس(ع) از جمله افرادی بود که به فرماندهی امام حسین(ع) در جنگ صفین به فرات حمله کردند و برای لشگریان امام علی(ع) آب آوردند .[30] این گزارش را در منابع کهن نیافتیم.
سقای کربلا
حضرت عباس(ع) از آغاز قیام امام حسین(ع)، همراه و در کنار آنحضرت حضور داشت و در هنگامهی نبرد کربلا، پرچمدار سپاه او بود. عبّاس(ع)، در روزهاى سخت محاصرهی امام حسین(ع) و یارانش، مسئولیت آبرسانى سپاه امام و اهل حرم را بر عهده داشت.[31]
رجزهای حضرت عباس(ع) در روز عاشورا
ابن شهر آشوب در بخش به شهادت رسیدن حضرت عباس(ع) میگوید:
حضرت عباس(ع) سقا، قمر بنیهاشم، پرچمدار امام حسین و بزرگترین برادران خود بود. وقتى عباس(ع) برای تهیهی آب رفت، لشکر دشمن به آن بزرگوار حمله کردند و او نیز در حالی که این رجز را میخواند به آنان حملهور شد:
لا أَرهبُ الموتَ إذا الموتُ رَقی حَتَّى أُوَارَى فِی الْمَصَالِیتِ لَقَا
نَفْسِی لِنَفْسِ الْمُصْطَفَى الطُّهْرِ وَقَا إِنِّی أَنَا الْعَبَّاسُ أَغْدُو بِالسِّقَا
وَ لَا أَخَافُ الشَّرَّ یَوْمَ الْمُلْتَقَى؛[32]
هنگامى که مرگ با من روبرو شود باکى از آن ندارم تا اینکه در میان دلاوران داخل شوم. جان من به فداى جان مصطفاى طیّب و طاهر باد. من همان عباسم که آب براى فرزندان امام حسین میبرم. و در روز جنگ از شرّ دشمن خوفى ندارم.
عباس دشمنان را متفرّق کرد. زید بن وَرقاى جُهَنى، در پشت درخت خرمایى به کمین او نشست و حَکیم بن طُفَیل سِنبِسى نیز او را یارى کرد و بر دست راست عبّاس(ع) ضربهاى زد [و آنرا قطع کرد]. عبّاس(ع)، شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنین رَجَز میخواند:
و اللّهِ إِن قَطَعْتُمُ یَمِینى إِنِّى اُحامى اَبَداً عَن دینى
وَ عَنْ إِمَامٍ صَادِقِ الْیَقِین نَجْلِ النَّبِیِّ الطَّاهِرِ الْأَمِین؛[33]
به خدا سوگند، اگر دست راستم را قطع کنید من، همیشه از دینم حمایت میکنم. و نیز از امام راستگو و استوارباورى که نواده پیامبرِ پاک و امین است.
آنگاه، جنگید تا ناتوان شد. حَکیم بن طُفَیل طایى، از پشت درخت خرما به او کمین زد و بر دست چپش ضربهاى زد [و آنرا قطع کرد]. عبّاس(ع) نیز خواند:
یَا نَفْسُ لَا تَخْشَیْ مِنَ الْکُفَّار وَ أَبْشِرِی بِرَحْمَةِ الْجَبَّار
مَعَ النَّبِیِّ السَّیِّدِ الْمُخْتَار قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِمْ یَسَارِی
فَأَصْلِهِمْ یَا رَبِّ حَرَّ النَّار؛[34]
اى جان! از کافران مترس و به رحمت خداى جبران کننده، بشارتت باد! همراه با پیامبر(ص)، سَرور برگزیده! با سرکشیشان، دست چپم را قطع کردند. پروردگارا! آنان را به داغىِ آتش برسان!
بعد از این، آن ملعون، با عمود آهنین [به او زد و] عبّاس(ع) را به شهادت رساند.[35]
البته در تاریخ طبرى نقل شده است؛ حضرت عباس بن علی(ع) در غیر ماجرای آوردن آب نیز نبردهایی داشت:
«عمر بن خالد، جابر بن حارث سلمانى، سعد، غلام عمر بن خالد و مُجَمّع بن عبد اللّه عائِذى در آغاز جنگ، به پیکار برخاستند و با شمشیرهایشان، به سوى دشمنان، یورش بردند و وقتی به میان آنها فرو رفتند، سپاهیان به سوى آنها حمله کردند و آنها را میان گرفته، از یارانشان جدا کردند. عبّاس بن على(ع)، به آنان حمله کرد و ایشان را از دست دشمنان نجات داد. آنان، [از حلقه دشمن] زخمى، بیرون آمدند...».[36] سرانجام حکم(حکیم) بن طفیل ایشان را به شهادت رساند.[37]
مقام عباس
در مورد مقام و جایگاه حضرت عباس در نزد خدای متعال، امام سجاد(ع) میفرماید: «عباس، پیش خدا جایگاهی دارد که روز قیامت تمام شهدا نسبت به آن غبطه میخورند».[38] «خداوند عباس را رحمت کند که برادرش حسین(ع) را بر خود ترجیح داد و خود را در راه او فدا کرد تا جایی که دستانش قطع شد. خداوند نیز در مقابل آن، دو بال به او عطا کرد که با آن در بهشت پرواز میکند...».[39]
امام سجاد(ع) فرموده است: «براى عبّاس، نزد خدای تبارک و تعالى، منزلتى است که همه شهدا در روز قیامت، به او رَشک میبرند».[40]
امام صادق(ع) فرمود: عمویم، عباس، انسانى هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانى آگاهانه و استوار و عمیق بود.[41]
حرم حضرت عباس
حضرت عباس(ع) کنار نهر علقمه و در همان مکانی که به شهادت رسید دفن شد.
آرامگاه ایشان در فاصلهی نسبتا نزدیکی با حرم امام حسین(ع) قرار داشته و یکی از مهمترین زیارتگاههای شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس(ع) و حرم امام حسین(ع) را بین الحرمین مینامند.
زیارتنامه حضرت عباس
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه خواستید حضرت عباس(ع) زیارت نمایید، در مقابل درب بایستید و اینگونه بگویید:
«سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَنْبِیَائِهِ الْمُرْسَلِینَ، وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِینَ، وَ جَمِیعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ، وَ الزَّاکِیَاتِ الطَّیِّبَاتِ فِیمَا تَغْتَدِی وَ تَرُوحُ، عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الْمُرْسَلِ، وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَ الدَّلِیلِ الْعَالِمِ، وَ الْوَصِیِّ الْمُبَلِّغِ، وَ الْمَظْلُومِ الْمُضْطَهَدِ «1» فَجَزَاکَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ، بِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ، وَ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَالَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَاءِ الْفُرَاتِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ مَا وَعَدَکُمْ.
جِئْتُکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَافِداً إِلَیْکُمْ، وَ قَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکُمْ، وَ أَنَا لَکُمْ تَابِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ عَدُوِّکُمْ، إِنِّی بِکُمْ وَ بِإِیَابِکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، وَ بِمَنْ خَالَفَکُمْ وَ قَتَلَکُمْ مِنَ الْکَافِرِینَ، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ.
سپس به کنار قبر رفته و بگویید:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ، الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ سَلَّمَ، السَّلَام عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ عَلَى رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ.
أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَیْهِ الْبَدْرِیُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ، الْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِهِ، الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ، فَجَزَاکَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ، وَ أَوْفَرَ جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَیْعَتِهِ، وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَ أَطَاعَ وُلَاةَ أَمْرِهِ.
وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَةِ، وَ أَعْطَیْتَ بِهِ غَایَةَ الْمَجْهُودِ، فَبَعَثَکَ اللَّهُ فِی الشُّهَدَاءِ، وَ جَعَلَ رُوحَکَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِ، وَ أَعْطَاکَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلًا، وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً، وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فِی الْعِلِّیِّینَ، وَ حَشَرَکَ مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً.
أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ، وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ، مُقْتَدِیاً بِالصَّالِحِینَ، وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِیِّینَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ فِی مَنَازِلَ الْمُحْسِنِینَ، فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ».
سپس به سمت سر مطهر ایشان رفته و دو رکعت نماز بخوانید و بعد از آن دعا نمایید و بعد بگویید:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَدَعْ لِی فِی هَذَا الْمَکَانِ الْمُکَرَّمِ وَ الْمَشْهَدِ الْمُعَظِّمِ ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَهُ، وَ لَا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَهُ، وَ لَا مَرَضاً إِلَّا شَفَیْتَهُ، وَ لَا عَیْباً إِلَّا سَتَرْتَهُ، وَ لَا رِزْقاً إِلَّا بَسَطْتَهُ، وَ لَا خَوْفاً إِلَّا آمَنْتَهُ، وَ لَا شَمْلًا إِلَّا جَمَعْتَهُ، وَ لَا غَائِباً إِلَّا حَفِظَتْهُ وَ أَدَّیْتَهُ، وَ لَا حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ لَکَ فِیهَا رَضًى وَ لِیَ فِیهَا صَلَاحٌ إِلَّا قَضَیْتَهَا، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
بعد از آن به سمت پای حضرت رفته و این گونه بگویید:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ بْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلَاماً وَ أَقْدَمِهِمْ إِیمَاناً وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلَامِ.
أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِیکَ، فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِی، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحَارِمَ، وَ انْتَهَکَتْ حُرْمَةَ الْإِسْلَامِ.
فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجَاهِدُ الْمُحَامِی النَّاصِرُ، وَ الْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِیهِ، الْمُجِیبُ إِلَى طَاعَةِ رَبِّهِ، الرَّاغِبُ فِیمَا زَهِدَ فِیهِ غَیْرُهُ، مِنَ الثَّوَابِ الْجَزِیلِ وَ الثَّنَاءِ الْجَمِیلِ، فَأَلْحَقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبَائِکَ فِی دَارِ النَّعِیمِ.
اللَّهُمَّ إِنِّی تَعَرَّضْتُ لِزِیَارَةِ أَوْلِیَائِکَ، رَغْبَةً فِی ثَوَابِکَ وَ رَجَاءً لِمَغْفِرَتِکَ وَ جَزِیلِ إِحْسَانِکَ، فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دَارّاً، وَ عَیْشِی بِهِمْ قَارّاً، وَ زِیَارَتِی بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَ حَیَاتِی بِهِمْ طَیِّبَةً، وَ أَدْرِجْنِی إِدْرَاجَ الْمُکْرَمِینَ، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْقَلِبُ مِنْ زِیَارَةِ مَشَاهِدِ أَحِبَّائِکَ مُنْجِحاً، قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَ سَتْرَ الْعُیُوبِ وَ کَشْفَ الْکُرُوبِ، إِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ».[42]
همچنین در زیارتنامه ناحیهی امام زمان(عج) اینگونه به ایشان سلام داده است:
«السَّلامُ عَلى أَبِی الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، الْمُواسِی أَخاهُ بِنَفْسِهِ، الآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ، الْفادِی لَهُ، الْواقِی السّاعِی إِلَیْهِ بِمائِهِ، الْمَقْطُوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیهِ یَزِیدَ بْنَ الرُّقادِ الْحَیْتِی وَ حَکِیمَ بْنَ الطُّفَیْلِ الطَّائِی».[43] و ...[44]
[1]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 395، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، ص 327، قم، انصاریان، 1417ق.
[2]. اعلام الوری، ج 1، ص 420.
[3]. أبو عبد الله زبیری، مصعب بن عبد الله، نسب قریش، ص 43، قاهره، دار المعارف، چاپ سوم، بیتا؛ ابن ابی دنیا قرشی، أبو بکر عبد الله بن محمد، مقتل أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(ع)، محقق، صالح، إبراهیم، ص 102، دمشق، دار البشائر، چاپ اول، 1422ق.
[4]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 108، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[5]. همان.
[6]. اعلام الوری، ج 1، ص 395.
[7]. عمدة الطالب، ص 327.
[8]. شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 82، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[9]. عمدة الطالب، ص 328.
[10]. حسینی موسوی، محمد، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین ع)، محقق، مصحح، حسون، کریم فارس، ج 2، ص 329، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1418ق.
[11]. مصعب بن عبدالله، نسب قریش، مصحح، لوى پرووانسال، اواریست، ص 79، قاهره، دارالمعارف، چاپ چهارم، 1999م.
[12]. این منابع تاریخی، لبابه را دختر عبیدالله بن عباس دانستهاند؛ ابن حبیب هاشمی(م 245ق)، محمد، المحبر، تحقیق، ایلزه لیختن شتیتر، ص 441، بیروت، دارالآفاق الجدیده؛ زبیری(م 236ق)، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، تحقیق، لیفی بروفنسال، ص 32، قاهره، دارالمعارف، چاپ سوم، بیتا.
[13]. المجدی فی أنساب الطالبیین، ص 436.
[14]. همان.
[15]. همان.
[16]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 10، ص 251، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، محقق، شیری، علی، ج 40، ص 18، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق. البته احتمال دارد که سهو قلمی در نام وی اتفاق افتاده باشد و وی همان عبیدالله باشد.
[17]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 112.
[18]. همان.
[19]. جمال الدین یوسف بن حاتم شامی، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص 440، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اوّل، 1420ق.
[20]. أبو اسحاق، الإسفراینی، نور العین فی مشهد الحسین ع، ج 1، ص 43، تونس، المنار، بیتا.
[21]. تاریخ مدینة دمشق، ج 43، ص 26.
[22]. همان، ص 25.
[23]. جمهرة انساب العرب، ص 67.
[24]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب، ص 219، قم، انصاریان، 1417ق.
[25]. جمهرة انساب العرب، ص 67.
[26]. زید بن حسن بن علی بن ابیطالب؛ کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عبدالقادر عطا، محمد، ج 5، ص 244، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410ق.
[27]. علوی، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبین، تحقیق، مهدوی دامغانی، احمد، مرعشی، سید محمود، ص 231، قم، مکتبه آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1409ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 2، ص 391.
[28]. خوارزمى، موفق بن احمد، المناقب، ص 227، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1411ق.
[29]. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 7، ص 429، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، چاپ اول، 1403ق.
[30]. حائری، محمد مهدی، معالی السبطین، ص 402، بیجا، صبح صادق، چاپ اول، 1425ق.
[31]. الأخبار الطوال، ص 255؛ ابن عدیم عقیلی، عمر بن أحمد، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، محقق، سهیل زکار، ج 6، ص 2627، بیروت، دار الفکر، بیتا.
[32]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 108.
[33]. همان.
[34]. همان.
[35]. ر. ک: «رجزهای حضرت عباس(ع) و چگونگی شهادتش در روز عاشورا»، 7095.
[36]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 446، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[37]. الاختصاص، ص 82.
[38]. «إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 68، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1403ق.
[39]. شیخ صدوق، الامالی، ص 462 - 463، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[40]. همان، ص 463.
[41]. عمدة الطالب، ص 327.
[42]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 388 – 391، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[43]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ج 3، ص 74، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1415ق.
[44]. البته برای حضرت عباس(ع) زیارتنامههای دیگری نیز وارد شده است که میتوان به کتابهای ادعیه مراجعه نمود.