لطفا صبرکنید
2637
- اشتراک گذاری
ابتدا شاید این پرسش مطرح شود که آیا برای موسی(ع) که پیامبری اولوالعزم بود شایسته است که از خضر(ع) درخواست موعظه نماید؟ در پاسخ باید گفت که پذیرش سخن حق از هر کسی باشد، مورد سفارش آموزههای دینی است و امام علی(ع) در همین زمینه میفرماید که حکمت را از هر آنکه برایت میآورد، بگیر و به [شخصیت] گوینده نگاه نکن.[1]
علاوه بر آنکه بر اساس آیات قرآن، خضر(ع) انسانی عادی نبود؛ بلکه از بندگان ویژه خدا بود که علم الهی داشت. «وَعَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً».[2]
از اینرو هیچ اشکال ندارد که موسی(ع) از خضر(ع) دانش بیاموزد.[3]
اما در ارتباط با آنچه در پرسش آمده باید گفت؛ در روایات و برخی منابع اخلاقی[4] به وصیتهای خضر(ع) به موسی(ع) اشاره شده است و با توجه به آیه «هذا فِراقُ بَینی وَ بَینِک»[5] احتمال زیادی وجود دارد که این نصایح، هنگام جدایی آن دو ارائه شده باشد:
- امام سجاد(ع): «آخرین سفارش خضر(ع) به موسی(ع) آن بود که هیچکس را به دلیل گناهی سرزنش نکن! دوستداشتنی کار نزد خداوند سه چیز است: میانهروی در زمان توانگری، گذشت در حال قدرت و مدارا کردن با بندگان خدا. هر کسی که در دنیا با دیگران مدارا کند، خدا نیز در روز قیامت با او مدارا خواهد کرد و سرآمد حکمت، ترس از خدا است».[6]
- امام باقر(ع): «موسی(ع) هنگام خداحافظی با خضر(ع) از ایشان خواست تا وی را موعظهای کند. خضر(ع) گفت: با چیزی (خدایی) همراه باش که اگر همراهش باشی ضرری به تو نخواهد رسید، همانگونه که همراهی با غیر او سودی را متوجه تو نخواهد کرد. از لجبازی بپرهیز و دنبال کاری که نیاز به آن نداری نرو و بدون دلیل نخند! ای پسر عمران! دیگری را به گناهش سرزنش نکن؛ اما بر خطای خویشتن گریه کن».[7]
مشابه این روایت از امام صادق(ع) نیز نقل شده است با این تفاوت که در فراز پایانی آن آمده است: «گناهان خود را به یاد آور؛ اما از لغزشهای مردم چشم بپوش».[8]
- در روایتی دیگر این نصایح از خضر(ع) خطاب به موسی(ع) نقل شده است: «سود برسان، نه ضرر! خوشرو باش، نه عصبانی! از لجبازی بپرهیز و دنبال کاری نرو که نیازی به آن نداری».[9]
[1]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 58، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366ش
[2]. کهف، 65.
[3]. «تعلّم موسی(ع) از خضر(ع)»، 151؛ «قرآن و داستان حضرت خضر و حضرت موسی(ع)»، 1653؛ «نافرمانی موسی (ع) از خضر (ع)»،11031.
[4]. شهید ثانی، زین الدین بن علی، منیة المرید، محقق، مصحح، مختاری، رضا، ص 140، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[5]. کهف، 78.
[6]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 111، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 75، ص 449، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. شیخ صدوق، امالی، ص 323، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[9]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء (ع)، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 395، مشهد، مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، محقق، شیری، علی، ج 16، ص 416، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.