لطفا صبرکنید
1968
در پاسخ به این پرسش باید گفت؛ در مقام ذات، تعینی وجود ندارد؛ اما با تنزل از آن مقام تعین پیدا میشود. به بیان دیگر، همینکه تعینی پیدا شد، تفاوت با مقام ذات که مقام بیتعینی است ظاهر میشود.
توضیح اینکه، وحدت حقیقی در مقام ذات هرگز به عنوان تعین برای ذات نیست. در آن مقام بدون تعین، همهی صفات؛ مانند وحدت حقیقی، تشخص اطلاقی، وجوب اطلاقی و... به نحو اطلاقی و اندماجی(فشرده) موجودند و هیچکدام بر دیگری غلبه ندارند و موجب ظهور تعین و اسم خاصی نمیشوند؛ اما در تعین اول، یک قید و تعین وجود دارد که بر تعینات و اسما غلبه دارد، و این تعین را متشخص میسازد و اسم عرفانی آن میگردد که آن تعین، وحدت حقیقی است، از این تعین و اسم به «اسم احد» تعبیر میشود. این اسم، عنوان وحدت حقیقی در تعین اول است.
در مقام ذات تمام حقایق به نحو شئون ذاتی برای ذات ثابتاند، به گونهای که او را از مقام بیتعینی خارج نمیکند. تنها هنگامی از مقام اطلاق تنزل حاصل میشود که قیدی از قیود بر اطلاق غلبه کند که این، بر اساس تعریف، بدان معنا است که دیگر در مقام ذات نیستیم؛ زیرا تا زمانی که از مقام ذات سخن میگوییم، همهی حقایق به نحو حیثیات اندماجی در نظر گرفته میشود، به نحوی که برای انتزاع حیثیات متعدد از دل آن کفایت میکند. آن مقام، مقام بیاسمی و بیرسمی است. در آنجا هیچ اسمی شکل نمیگیرد؛ زیرا گفته شد که اسم به معنای عرفانی آن، همان ذات با صفتی خاص است. این صفت خاص، اضافه اشراقی است که مستلزم نوعی تنزل از مقام ذات است. این در حالی است که وحدت حقیقی در مقام ذات به نحو اندماجی در نظر گرفته میشود، نه حیثیت شأنی که به صورت اضافهی اشراقیهای از اضافههای دیگر ممتاز درآید.
با توجه به آنچه بیان شد، تعین اول با قید احدیت همراه است، ولی ذات کمال مطلق را دارد و از تمام قیدها حتی از قید احدیت مبرا است، همانگونه که از قید عدم احدیت هم مبرا است. در نتیجه وحدت حقیقی در مقام ذات را نباید مانند تعین، قید و اسم عرفانی دانست.[1]
[1]. ر. ک: یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، نگارش، انزلی، سید عطاء، ص 384- 387، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388.