لطفا صبرکنید
866
مشتقاتی از ریشه «ک ر م» 47 بار در قرآن کریم مورد استفاده قرار گرفته است.
«کرامت» به معناى «دورى از پستى» و «فرومایگى» است، و فرد «کریم» در مقابل فرد «لئیم» قرار میگیرد.[1] «کرم» اگر وصف خدای متعال واقع شود، مراد از آن احسان و نعمت آشکار خدا است. و اگر وصف انسان باشد، نام اخلاق و افعال پسندیده او است که از وى ظاهر میشود. به کسى «کریم» نگویند مگر بعد از آن اخلاق و افعالى که از وى ظاهر میشود. و نیز هر چیزی که در نوع خودش دارای شرافت است با کرم توصیف میشود.[2]
در مجموع، لغتشناسان معنای «کرامت» را سخاوت، شرافت، نفاست و عزّت دانستهاند.
بر این اساس، در قرآن هر جا واژه «کریم»، «کرامت» و مشتقات واژه «کرم» آمده، با در نظر گرفتن تناسب محل میتوان آنها را به یکى از معانى چهارگانه فوق گرفت؛ مانند:
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ...»؛ و ما فرزندان آدم را بسیار گرامى داشتیم، و آنان را بر مرکبهاى آبى و صحرایى سوار کردیم.
«أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ»؛ بگو این همان است که بر من شرافت و فضیلت دادى؟!
«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»؛ گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شما است.
گفتنی است که «کریم» یکی از اسمای حسناى الهی است که در دو آیه چنین صفتی در بیان ویژگیهای خدای تعالى آمده است:
«وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ». «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ».
همچنین این صفت؛ برای غیر خدا نیز به کار رفته و صفت افراد و مخلوقات مختلف قرار گرفته است:
- رزق کریم)روزی باارزش): «أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ». انفال 74؛ حج، 50؛ نور، 26؛ سبأ، 4.
- رسول کریم(رسول بزرگوار): دخان، 7؛ حاقه، 40؛ تکویر، 19.
- ملک کریم(فرشته بزرگوار): یوسف، 31.
- زوج کریم(جفت نیکو): شعراء، 7؛ لقمان، 10.
- مقام کریم(قصرهای مجلل): شعراء، 58؛ دخان، 26.
- اجر کریم(پاداش پرارزش): یس، 11؛ حدید، 11، 18.
- قرآن کریم(قرآن گرانقدر): واقعه، 77
- کتاب کریم(نامه پرارزش): نمل، 29.
- عرش کریم(عرش بزرگ): مؤمنون، 116.
- قول کریم(سخن بزرگوارانه): اسراء، 23.
- مدخل کریم)جایگاه مناسب): نساء، 31.
- و در نهایت «کریم» به صورت مطلق.
جمع «کریم» «کِرام» است: «کِرامٍ بَرَرَةٍ»؛[3] بزرگوار و نیکوکار. «کِراماً کاتِبِینَ»؛ نویسندگان بزرگوار.
«اکرم» اسم تفضیل از همین ریشه و به معنای «کریمترین» است:
«اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ».
«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ».
«مکرم»(اسم فاعل)، عزیز کننده: «وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ»؛ و هر کس را خدا خوار کند کسى نمیتواند او را گرامى دارد.[4]
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 510، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 707، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. عبس، 16.
[4]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 6، ص 103- 106، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.