لطفا صبرکنید
بازدید
12524
12524
آخرین بروزرسانی:
1392/02/01
کد سایت
fa27953
کد بایگانی
33510
نمایه
هجرت از نفس
طبقه بندی موضوعی
انسان و خدا|قرب
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات عرفانی|سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
هجرت از نفس به چه معنا است؟
پرسش
هجرت از نفس به چه معنا است؟ با حدیث این موضوع را بیان کنید.
پاسخ اجمالی
«هجرت» مصدر یا اسم مصدر است که به معنای «جدایی» یا «خروج» و «انتقال» از مکانی به مکان دیگر است.[1]
واژه هجرت از واژههای مقدس و ارزشی در مکتب اسلام است که قرآن کریم در موارد زیادی از آن با نیکویی نام میبرد: «و کسانى که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، و کسانى که (آنها را) جا و پناه دادند و یارى نمودند، آنها همان مؤمنان واقعىاند، براى آنان آمرزش و روزیاى نیکو و فراوان است».[2] «آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانههاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را مىبخشم و آنها را در باغهاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد مىکنم. این پاداشى است از طرف خداوند و بهترین پاداشها نزد پروردگار است».[3]
هر چند با شنیدن کلمه هجرت ابتدا هجرت مکانی به ذهن میآید، ولی اولاً هجرت مکانی(بویژه هجرتی که بر اساس دستورات دینی استوار است) ملازم و همراه یک نوع هجرت فکری و معنوی است. علاوه بر اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مهاجر [حقیقی] کسی است که از گناه مهاجرت و دوری کند و محرمات را ترک نماید».[4]
به همین جهت اندیشمندان اسلامی بویژه اهل عرفان با تعمق و دقت در مفهوم هجرت، بحث هجرت و سفر از نفس و اسفار اربعه را مطرح کردهاند. (برای اطلاع بیشتر از اسفار اربعه رجوع شود به پاسخ 23715 اسفار اربعه).
منظور از نفس در اینجا همان مرتبه طبیعت و خواهشهای مادی است.
برخی از اهل معرفت در این زمینه چنین میگویند: نزول برکات تجلیّات در قلب مفتوح از فیض قلب عالم امکان است و این معناى هجرت است که باید پشت به این شهر و رو به شهر دیگر کرد؛ یعنى از طبیعت به ماوراى آن روى آوردن[است. امیر المؤمنین میفرماید:] لا یقع اسم الهجرة على أحد الّا بمعرفة الحجّة فى الارض فمن عرفها و أقر بها فهو مهاجر.[5] و این مهاجرت اعراض از نشئه عنصرى است و در این اعراض برکاتى است؛ از جمله تمثلات نوریه در موطن خیال صقع نفس ناطقه که مظهر اسم شریف مصور است و مجبول بر محاکات هیئات ادراکیه است. نوم و احتضار و تنویم مغناطیسى و اشباه و نظائر آنها هیچیک موضوعیت در حصول تمثلات ندارند و ملاک اعراض نفس از نشأه عنصرى و احوال اینسوئى و توجّه تام و حضور کامل به آنسوى داشتن است، [به بیان قرآن کریم]فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر[6] [بودن لازم است] .امام صادق(ع) فرمود: القلب حرم اللّه فلا تسکن فى حرم اللّه غیر اللّه.[7]، [8]
واژه هجرت از واژههای مقدس و ارزشی در مکتب اسلام است که قرآن کریم در موارد زیادی از آن با نیکویی نام میبرد: «و کسانى که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، و کسانى که (آنها را) جا و پناه دادند و یارى نمودند، آنها همان مؤمنان واقعىاند، براى آنان آمرزش و روزیاى نیکو و فراوان است».[2] «آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانههاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را مىبخشم و آنها را در باغهاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد مىکنم. این پاداشى است از طرف خداوند و بهترین پاداشها نزد پروردگار است».[3]
هر چند با شنیدن کلمه هجرت ابتدا هجرت مکانی به ذهن میآید، ولی اولاً هجرت مکانی(بویژه هجرتی که بر اساس دستورات دینی استوار است) ملازم و همراه یک نوع هجرت فکری و معنوی است. علاوه بر اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مهاجر [حقیقی] کسی است که از گناه مهاجرت و دوری کند و محرمات را ترک نماید».[4]
به همین جهت اندیشمندان اسلامی بویژه اهل عرفان با تعمق و دقت در مفهوم هجرت، بحث هجرت و سفر از نفس و اسفار اربعه را مطرح کردهاند. (برای اطلاع بیشتر از اسفار اربعه رجوع شود به پاسخ 23715 اسفار اربعه).
منظور از نفس در اینجا همان مرتبه طبیعت و خواهشهای مادی است.
برخی از اهل معرفت در این زمینه چنین میگویند: نزول برکات تجلیّات در قلب مفتوح از فیض قلب عالم امکان است و این معناى هجرت است که باید پشت به این شهر و رو به شهر دیگر کرد؛ یعنى از طبیعت به ماوراى آن روى آوردن[است. امیر المؤمنین میفرماید:] لا یقع اسم الهجرة على أحد الّا بمعرفة الحجّة فى الارض فمن عرفها و أقر بها فهو مهاجر.[5] و این مهاجرت اعراض از نشئه عنصرى است و در این اعراض برکاتى است؛ از جمله تمثلات نوریه در موطن خیال صقع نفس ناطقه که مظهر اسم شریف مصور است و مجبول بر محاکات هیئات ادراکیه است. نوم و احتضار و تنویم مغناطیسى و اشباه و نظائر آنها هیچیک موضوعیت در حصول تمثلات ندارند و ملاک اعراض نفس از نشأه عنصرى و احوال اینسوئى و توجّه تام و حضور کامل به آنسوى داشتن است، [به بیان قرآن کریم]فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر[6] [بودن لازم است] .امام صادق(ع) فرمود: القلب حرم اللّه فلا تسکن فى حرم اللّه غیر اللّه.[7]، [8]
[1]. سیاح، احمد، فرهنگ جامع، ذیل واژه «هجرت»؛ الخوری الشرتونی، سعید، اقرب الموارد، واژه «هجرت».
[2]. انفال، 74.
[3]. آل عمران، 195.
[4]. «الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّیِّئَاتِ وَ تَرَکَ مَا حَرَّمَ اللَّه»، کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2 ص 235، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[5]. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خ 189، ص 280، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق؛ نهج البلاغه، خ 187.
[6]. قمر، 55.
[7]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 67، ص 25، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. حسن زاده آملى، حسن، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص 203، الف لام میم، تهران، چاپ اول، 1383ش.
نظرات