لطفا صبرکنید
12717
- اشتراک گذاری
با توجه به تقسیماتی که در حکمت و عرفان نسبت به مراتب وجود شده است و تطبیق آن با قرآن و روایات باید گفت؛ عالم دنیا ظاهری از عالم وجود است و عالم مثال یا برزخ هم هنوز حقیقت اشیا نیست، بلکه مثالی از حقیقت است، اما عوالم جبروت و به اصطلاح دیگر عوالم قیامت آشکار شدن حقیقت عالم است.
با توجه به تقسیماتی که در حکمت و عرفان نسبت به مراتب وجود شده است و تطبیق آن با قرآن و روایات باید گفت؛ در قرآن کریم چند نوع تقسیم نسبت به مراتب وجود صورت گرفته است؛ مثلا دنیا و آخرت؛ غیب و شهادت؛ و تقسم دیگری که از قرآن بر می آید، تقسم عوالم وجود به دنیا، برزخ، و عالم قیامت است. منظور از عالم قیامت همان ظهور حقیقت عالم بعد از واقعه قیامت است. از طرفی می دانیم که بهشتِ قیامتی، هم اکنون حاضر و موجود است که این موضوع در جای خود به اثبات رسیده است. بنابر این، واقعه قیامت هم برای برخی افراد به طور شخصی واقع شدنی است، همچنان که امیر المومنین (ع) فرموده است که اگر پرده ها کنار رود و قیامت آشکار شود بر یقین من چیزی افزوده نخواهد شد.[1] و شواهد بسیاری در روایات بر این معنا و مدعا وجود دارد. پس یکی از تقسمات قرآنی در مورد عوالم وجود، تقسیم عوالم به دنیا، برزخ و عوالم قیامت است. حال در مقایسه بین این تقسیم با تقسیمی که در حکمت و عرفان شده است که عوالم را به شهادت، ملکوت یا مثال، جبروت و لاهوت تقسیم کرده اند،[2] می گوییم: عالم شهادت همان عالم دنیا است، عالم مثال منطبق بر عالم برزخ است، و عوالم بالاتر که عبارت از جبروت و لاهوت باشد عرصه قیامت است.
بنابراین، عالم دنیا ظاهری از عالم وجود است و عالم مثال و برزخ هم هنوز حقیقت اشیاء نیست، بلکه مثالی از حقیقت است، اما عوالم جبروت و به اصطلاح دیگر عوالم قیامت آشکار شدن حقیقت عالم است.
حال با این دیگاهِ روشن، در مورد اصطلاحات حکمت و عرفان اسلامی، همچنین اصطلاحات روایی و قرآنی به خوبی می توان با مطالعه قرآن، روایات و کتب برگزیده حکمی و عرفانی به تفصیل مطلب پی برد و در مورد هریک از این عوالم و نحوه آشکار شدن این عوالم بر سالک طریق، قبل از مرگ و قیامت؛ همچنین برای همه مردم پس از مرگ و بعد از واقعه قیامت کبرا پی برد.
در پاسخ به بخش دوم سؤال باید گفت؛ بله در سلسله مراتب عالم هر مرتبهی پائینی ظل مرتبه بالاتر است، ولی این که آیا یک حقیقت بسیطی بر همه عوالم کشیده شده است، سخن دیگری است و تداعی کننده تشکیک در وجود و وحدت وجود تشکیکی است که اکثر فلاسفه به آن گرائیده اند، ولی از دیدگاه عرفا مردود است،[3] بلکه غیر خدا از خود هیچ ندارند، نه اینکه مرتبه ای ضعیف را دارا باشند. بلکه هر مرتبه ای از عوالم، جلوه ای خاص از وجود را با خود دارد که اگر چه وجود حق را می نمایاند، اما ذات حقیقت نیست و مرتبه نازله یا ضعیف شده آن هم نیست؛ چرا که این دیدگاه شرک محسوب می شود و منافات با توحید وجودی دارد.
در مقام توحید کامل،[4] باید گفت؛ آیت خدا هیچ چیزی از خود ندارد و هرچه دارد از خدا است و این سخن به این معنا نیست که خدا همان اشیاء شده است، بلکه به این معنا است که آیات خدا در مقام توحید، فانی از خود و مظهر خدا مشاهده می شوند، همچنان که واقعیت هم جز این نیست. عارف این حقیقت و واقعیت را کشف کرده، ولی مردم عادی در حجاب ظاهر باقی مانده اند.
[1] «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا» غرر الحکم و در الکلم، ص 119، انتشارات دفتر تبلیغات،قم.
[2]در این مورد مراجعه کنید به نمایه: حضرات خمس، 13064 (سایت: ).
[3]عرفا در عین قول به وحدت وجود یا توحید وجودی منظورشات وحدت تشکیکی وجود نیست.
[4]ممکن است از آن تعبیر به توحید وجودی یا وحدت وجود عرفا شود. (نه وحدت تشکیکی)