لطفا صبرکنید
9367
- اشتراک گذاری
به طور کلّی، قرآن شناسی عرفانی دو نگاه به قرآن کریم دارد:
1. نگاه عرفانی به اصل و حقیقت قرآن: اساساً قرآن کریم، وجودی علمی و وجودی عینی دارد که هیچ گاه، در گذشته و آینده، از یکدیگر جدا نمی شوند. هر دو نور واحدی هستند که از سوی خدای متعال صادر گردیده اند، به گونه ای که وجود عینی را ارسال، و همراه با آن، وجود علمی را فرو فرستاده است.[1]
قرآن علمی؛ کلام خداوند و کتاب او است و بدون آن که مشهود بندگانش باشد، در آن جلوه کرده است. و در مرتبه ای پایین تر از گویندۀ آن (خداوند سبحان) قرار دارد و نشانۀ او است.[2] حقیقت علمی قرآن، از نزد خدای سبحان تجلّی و به منطقه مفهوم هبوط کرده و از قلمرو مثال گذشته و به فضای طبیعت تنزّل یافته و در قالب الفاظ ویژه جلوه کرده است، همۀ اینها و آنچه مربوط به این کتاب جاودانه خدا است، بر قلب مطهر رسول اکرم(ص) فرود آمده است.[3]
قرآن عینی؛ همان وجود خارجی ویژه ای است که گستره اش از خیمه گاه عالم طبیعت تا جولانگاه عالم عقل است که به آن قرآن ناطق می گویند؛ یعنی قرآن تکوینی که در خارج تجسّم یافته است.[4] به دیگر سخن؛ حقیقت عینی قرآن، همان انسانى است که در سلسله صعود سلوک طریق الاهى به جایى رسیده است که قرآن را از محلّ نزولش دریافت کرده است و بر اسرار، حقایق و معارف آن آگاهی و سیطره دارد، و این مقامى است بزرگ و مرتبه ای است عالى و رفیع که دست احدى به آن نرسد، مگر صاحبان مقام ولایت کلّیه الاهیه؛ یعنی ذات مبارک انبیا، پیامبراکرم(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع).[5] آنچه گفته شد فشرده ای از قرآن شناسی عرفانی به حقیقت قرآن کریم بود.
2. تفسیر عرفانی قرآن: میراث عرفا، در کرانه هاى گوناگون پدیدار شده است، یکى از این گنجینه ها، تفاسیرى است که از قرآن نگاشته اند؛ آنان نیز همانند دیگر جریان هاى فکرى در مورد کتاب پروردگار دیدگاه هاى ویژه دارند که برخى از آنها برگرفته از ویژگى هاى درونى قرآن کریم است و بعضى به شرایط بیرونى، مربوط مى شود.
از جمله تفسیرهاى اجتهادى، تفسیرهاى عرفانى است که در آنها از استدلال، لغت، ادبیات، روایت و گرایش کلامى و فقهى، کمک گرفته نمى شود، بلکه تفسیر آیات به سبک و گرایش عرفانى، باطنى، رمزى و اشارى بررسى مى شود. تفسیرهاى عرفانى -که خود از تفاوت هایى نیز برخوردارند، به طور عمده به دو گروه باطنى و ذوقى تقسیم مى شوند- براساس شیوه رمز، اشارات و ذوق بوده و مربوط به تفسیر باطن قرآن هستند. و مفسران براساس مبانى سیر و سلوک عرفانى و ذوقى، به بیان و تفسیر باطن قرآن و اشارات آن مى پردازند.[6]
گفتنی است؛ نگاه عارفانه به قرآن کریم، رهیافت جدیدى نیست، بلکه این نوع نگرش به قرآن، از همان دم که وحى الاهى، جان شیفتگان حقایق و اسرار ازلى را سیراب ساخت، و با تمسّک به علم لدنّی پیامبر اکرم(ص)، افق هاى تازه ای را در عرصه معرفت دینى فرا روى مشتاقان راه هدایت نهاده است.
[1]. جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا(ع)، ص 20، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ پنجم، 1386ش.
[2]. ر.ک: همان، ص 20 – 30.
[3]. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، محقق، قدسی، احمد، ج 5، ص 596، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ پنجم، 1389ش.
[4]. ر.ک: قرآن حکیم از منظر امام رضا(ع)، ص 31 – 68.
[5]. حسینى تهرانى، سید محمد حسین، نور ملکوت قرآن، ج 1، ص 110 – 112، انتشارات نور ملکوت قرآن، مشهد، چاپ دوم، 1421ق.
[6]. مؤدب، سید رضا، روشهاى تفسیر قرآن، ص 259، اشراق، قم، چاپ اوّل، 1380ش؛ ر.ک: معرفت، محمد هادى، خیاط و نصیرى، تفسیر و مفسران، ج 2، ص 367 – 382، مؤسسه فرهنگى التمهید، قم، چاپ اوّل، 1379ش.