جستجوی پیشرفته
بازدید
18465
آخرین بروزرسانی: 1391/09/23
خلاصه پرسش
چرا پیامبر اسلام(ص) مردی را که در کوچه‌های مدینه مزاحم زن جوانی شد، بخشید؟!
پرسش
یک روایت یا شاید داستانی از پیامبر(ص) است؛ مردی به نام «خالد» زن جوانی را در کوچه‌های مدینه دید و از سر هوس و شهوت،‌ به زور او را گرفت و بوسید. زن، ناراحت و خشمگین خدمت پیامبر(ص) رسید و به خاطر این ماجرا،‌ از خالد شکایت کرد. رسول خدا(ص) کسی را به دنبال خالد فرستاد. وقتی آمد،‌ پیامبر حقیقت را از وی جویا شد. خالد به گناه خود اعتراف کرد و سپس گفت: «اگر زن می خواهد قصاص کند حرفی نیست، بیاید قصاص کند(و او هم مرا ببوسد.)» از حرف خنده دار خالد، پیامبر و یارانش به خنده افتادند. آن‌گاه حضرت رو به خالد کرد و فرمود:‌ «‌آیا دیگر این کار را نمی‌کنی؟» خالد عرض کرد: «نه، به خدا قسم دیگر این کار را نمی‌کنم ای رسول خدا» و به این تعهد، پیامبر خالد را بخشید. (منبع: لبخند ستاره ها اثر غلامرضا حیدری ابهری). سؤال این است که؛ آیا این روایت درست است و منبع آن معتبر است؟ و اگر معتبر است؛ چرا پیامبر به گناه بنده‌ای می‌خندند؟
پاسخ اجمالی

روایت مزبور در برخی از منابع حدیثی؛ مانند «مناقب آل أبی طالب علیهم السلام‏»[1] ابن شهر آشوب مازندرانی(متوفی 588ق)، «بحار الانوار»[2] علامه مجلسی(متوفی 1110ق)، و «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل»[3] محدث نوری(متوفی 1320ق) از ابن عباس نقل شده و سلسله سندی برای آن ذکر نشده است؛ از این رو، از جهت سندی دارای اشکال است. به علاوه؛ این روایت، در منابع حدیثی دسته اول شیعه؛ مانند «کافی» و «وسائل الشیعة» نیامده است؛ لذا این روایت از نظر ما مورد پذیرش نیست.

شخصی که این‌کار را انجام داد -به نقل منابعی که در بالا ذکر شد- جدّ خالد قسری؛ یعنی یزید بن اسد بن کُرز از صحابی پیامبر اکرم(ص) بود،[4] ولی در برخی از منابع دیگر، نوه‌ی یزید بن اسد؛ خالد بن عبدالله بن یزید قسری بود[5] که از حاکمان عراق در زمان خلافت هشام بن عبد الملک بود و امام علی(ع) را در بالای منبر لعن می‌کرد.[6]

بر فرض پذیرش روایت؛ ‏ با توجه به نکات زیر روشن می‌شود که تبسم پیامبر اکرم(ص) تأیید رفتار این شخص نبود.

1. تبسّم پیامبر اکرم(ص) یک امری طبیعی بود؛ چون با قطع نظر از خطایی که قسری انجام داد، حرفی که زده بود، یک حرفی تعجب آمیزی بود که طبیعتاً هرکسی آن‌را می‌شنید، می‌خندید و پیامبر اکرم(ص) در امور طبیعی همانند بشر است.

2. خنده و تبسم پیامبر اکرم(ص) دلیل بر تأیید کار اشتباه آن شخص نبود؛ زیرا همان‌طوری که در ذیل روایت نقل شده، پیامبر(ص) بلافاصله رو به آن شخص کرد و فرمود: «دیگر این کار را نمی‌کنی؟» قسری عرض کرد: «نه، ای رسول خدا! به خدا قسم دیگر این کار را نمی‌کنم». پیامبر اکرم(ص) با روشی دلسوزانه اعتراض خود را نسبت به گناه این شخص نشان داد، و چون این مرد گناه‌کار در حضور پیامبر(ص) و جمعی از صحابه توبه‌ی خود را از این کار اعلام کرد و به پیامبر اکرم(ص) تعهد بر ترک این کار داد؛ پیامبر رحمت(ص) نیز او را بخشید؛ زیرا تبسم، از بارزترین مصداق گشاده‌رویی است که در ایجاد ارتباط مستحکم و جلب دیگران کارآمد بوده و نقش فراوانی دارد، در حالی‌که ترش‌رویی و عبوسی موجب می‌شود مردم از انسان فاصله بگیرند. با این حال، آیا پیامبر باید زود به خشم می‌آمد؟! در حالی‌که یکی از خصوصیات نیکوی آدمی این است که دیر به خشم آید و زود خشنود شود و علاقه‌مند باشد به این‌که عذر و پشیمانی دیگران را بپذیرد.[7]

3. چیزی که در روایت بیان نشده و روایت از این جهت ساکت بوده، این است که آن زنی که برایش مزاحمت ایجاد شده بود، چگونه راضی شده است؟! چراکه به هر حال او از قسری شکایت کرده بود، و باید پیامبر اسلام(ص) از باب حکم اولیه به شکایت او در حضور قسری رسیدگی می‌فرمود، به همین جهت؛ تنها چیزی که می‌توان احتمال داد این است که پیامبر اکرم(ص) به نحوی آن زن را راضی کرده بود، و این‌که اگر قسری پشیمان شود و دیگر این‌کار را نکند، مجازات نشود. بنابر این، همین تصمیم شخص گناه‌کار نشانه‌ای بود بر این‌که او گناه را ترک نموده است، و اصرار بر انجام معصیت ندارد که در این صورت مجازاتی ندارد، اما اگر این شخص خطاکار از کار خویش اظهار پشیمانی نمی‌کرد، قطعاً پیامبر اسلام(ص) او را مذمّت و مجازات متناسب با این گناه می‌نمود.

 


[1]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 1، ص 149، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق.

[2]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 16، ص 295 – 296، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.

[3]. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 8، ص 411، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق.

[4]. ابن سعد کاتب واقدى، محمد بن سعد ،  الطبقات الکبرى، ج 7، ص 298 و 299، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ دوم، 1418ق؛ بلاذرى، احمد بن یحیى، ج 5، ص 260، أنساب الأشراف، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417ق؛ ابن حجر عسقلانى، احمد بن علی،  الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 6، ص 506، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.

[5]. توحیدی، أبو حیان علی بن محمد بن عباس، البصائر و الذخائر، محقق و مصحح: وداد قاضی، ج 9، ص 30، دار صادر، بیروت، چاپ چهارم، 1419 ق.

[6]. ثقفی، ابراهیم بن محمد،  الغارات‏، ج 2، ص 843، دار الکتاب‏، قم، چاپ اول، 1410ق؛ ابن أبی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 4، ص 57، ‏مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق.

[7]. اشاره به سخنی از امام علی(ع) که فرمود: «کُنْ بَطِی‏ءَ الْغَضَبِ‏ سَرِیعَ الْفَیْ‏ءِ مُحِبّاً لِقَبُولِ الْعُذْر»؛ لیثى واسطى، على بن محمد، محقق و مصحح: حسنى بیرجندى، حسین، ‏عیون الحکم و المواعظ، ص 391 – 392، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1376ش؛ تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: درایتى، مصطفى، ص 447، ح 10244، ‏دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا همسر پیامبر اسلام(ص) ام حبیبه، دختر ابوسفیان است؟
    27316 زندگی خصوصی 1392/04/19
    اُمّ حبیبه دختر ابوسفیان، نام اصلى‌اش «رَملة»، هفده سال قبل از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد.[1] وی پیش از این‌که با پیامبر اسلام(ص) ازدواج کند، همسر عبید اللَّه بن جحش اسدى بود. ام حبیبه به اتفاق شوهرش عبید اللَّه به حبشه مهاجرت کردند، و ...
  • آیا استفاده از ضرب‌المثل خود را به کوچه علی چپ زدن، توهین به امام علی(ع) است؟
    2878 1401/09/02
    در فرهنگ لغت «خود را به کوچه علی چپ زدن» به معنای آن است که فردی با آن‌که از موضوعی اطلاع دارد؛ اما چون اعلام و تأیید آن به ضرر و زیانش تمام می‌شود، خود را به نادانی می‌زند که چنین رفتاری را نمی‌توان اخلاقی به شمار آورد.اما در مورد ...
  • منظور از برکات در تعالیم قرآنی چیست؟
    15584 علوم قرآنی 1390/12/23
    ارباب لغت و مفسّران قرآن کریم در مجموع با تعابیر مختلف، برکت را به معنای خیر، خوبی و فایده ثابت و پایدار معنا کرده اند؛ مانند این که می گویند: 1. «برکت»؛ یعنى، ثبوت خیر خدائى در یک چیز.
  • در حال حاضر مرجع تقلید اعلم کیست؟
    214571 تقلید از اعلم 1391/10/25
    پاسخ:ابتدا یادآور می‌شویم، از شرایط مرجع تقلید این است که از نظر علمی از سایر مجتهدان زمان خود، بالاتر باشد و با وجود مجتهد اعلم، تقلید از مجتهد غیر اعلم جایز نیست. البته طبق نظر برخی از فقها، این در صورتی است که فاصله بین مجتهد اعلم و غیر اعلم ...
  • آیا نسوختن ابراهیم (ع) در آتش، با اصل علیت تعارضی ندارد؟
    29096 Islamic Philosophy 1390/08/15
    علیت هر موضوعی برای موضوع دیگر، وابسته به خواصی است که در موضوع اول قرار دارد و اگر خواص آن به طریق طبیعی و یا اعجاز تغییر یابد، طبیعتا دیگر نمی تواند علت برای موضوع دوم باشد. آتش ابراهیم ...
  • نیت از ارکان نماز است یا از شرایط آن؟ اگر از ارکان است چرا قبل از نماز انجام می‌شود؟
    10799 نیت 1393/02/28
    1. نیت؛ از اجزای نماز است و آغاز آن قبل از تکبیرة الاحرام بوده و (مانند روزه) تا پایان نماز باید ادامه داشته باشد، بر این اساس چنانچه در قسمتی از نماز، نمازگزار از نیت خود برگردد، نماز او باطل خواهد بود. 2. از طرفی نیز نیت از ...
  • آیا در زندگی امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) شوخ‌طبعی نیز وجود داشت؟!
    17914 معصومین 1394/10/13
    شادی کردن، امری فطری است. در اسلام نیز به شادی و نشاط اهمیت زیادی داده شده است.[1] چنان‌که پیامبر(ص) و معصومان(ع) در بسیاری از مواقع لبخند بر چهره داشته و با گشاده‌رویی با مردم برخورد می‌کردند. در روایت آمده است که رسول خدا(ص) زیاد ...
  • راه های رسیدن به اخلاص کدام است؟
    85877 اخلاص 1387/02/18
    اخلاص، یعنیخالص کردن و اخلاص در عمل و ایمان یعنی این که انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او. برای رسیدن به مقام اخلاص هم باید موانع اخلاص یعنی، ریاکاری، دلبستگی به دنیا و وسوسه های شیطان را برطرف نمود ...
  • علاوه بر دستان حضرت عباس(ع)، دست چند نفر دیگر از سپاه امام حسین(ع) در روز عاشورا قطع شد؟
    10282 حوادث روز عاشورا 1396/10/10
    اگرچه نوع جراحت‌هایی که به یکایک شهدای کربلا وارد شده - با ذکر تمام جزئیات - در منابع تاریخی گزارش نشده است؛ از این‌رو ممکن است دست ده‌ها تن از شهدای کربلا در روز عاشورا قطع شده باشد. با این وجود نام چند نفر از آنها در منابع ...
  • چگونه می‌توان حال و تمیز را از یکدیگر تشخیص داد؟
    1628 صرف و نحو 1402/04/14
     الف) حال«حال» وصفی اضافی(غیر رکن) و منصوب است که دلالت بر هیئت و حالت موصوف خود(ذوالحال) می‌کند.[1] مانند «صَبیاً» در آیه «... وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا».[2] ما حکمت را به او هدیه دادیم در حالی که هنوز کودک بود.حال سه شکل دارد: یا مفرد (غیر جمله) ...

پربازدیدترین ها