
لطفا صبرکنید
39600
- اشتراک گذاری
کمک به هر درخواست کنندهای حتی غیر فقیر نیکو است؛ اما به دلیل محدودیت منابع مالی باید به اولویتها توجه کرد. در زمان کنونی که مؤسسههایی عهدهدار شناسایی و رسیدگی به فقرا هستند، کمک به آنها از کمک به افرادی که فقیر بودنشان معلوم نیست و گاهی هم فقیر نبودنشان معلوم است با ارزشتر است. البته توهین به گداها از طرفی و بیتوجهی به حس دلسوزیی که در درون انسان به وجود میآید از طرف دیگر، نادرست است. برای حل این مشکل چند راه پیشنهاد میشود:
- مبلغ هر چندکم که در زندگی انسان تأثیر زیادی نمیگذارد به آنهایی که دلسوزی نسبت به آنها پیدا میکنیم کمک کنیم.
- نسبت به هیچ درخواستکنندهای بد رفتاری نکنیم و در صورت عدم توانایی با راهنمایی آنها به مراکز حمایتی یا افراد خیّر دیگر وظیفۀ اجتماعی خود را انجام دهیم.
- در حد توان، کمک خود را در صندوقهای مراکز حمایتی مورد اطمینان بریزیم. با این کار هم ندای درونی خود را بیپاسخ نگذاشتهایم و هم حسن نیت خود را در محضر خداوند نشان دادهایم.
«گدا» یا «متکدّی» در زبان عرب هممعنا با «سائل المال»، و با معنای فقیر متفاوت است.
فقیر کسی است که هزینۀ زندگی خود را ندارد و فرقی نمیکند که از دیگران درخواست کمک نماید یا در خواستی نکند؛ اما گدا کسی است که از دیگران درخواست کمک مالی میکند و فرقی نمیکند هزینۀ زندگی خود را داشته باشد یا نداشته باشد.
در مورد برخورد با گداها و کمک به آنها به چند دسته دلیل برمیخوریم که در زیر به آنها اشاره میکنیم:
- دلیلهای زیادی وجود دارد که نهی از رد گدا و سائل میکند. خدای متعال در آیهای از قرآن خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر»؛[1] و سؤال کننده را از خود مران.
در این آیه از شیوۀ برخورد با فقیر بحث نکرده است، بلکه نهی از رد گدا نمود. و اشاره شد که گدا، هم شامل فقیر میشود و هم غیر فقیر.
روایات فراوانی نیز وجود دارد که از رد کردن گدا نهی نموده است. به عنوان نمونه:
امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل میکند: گدا را از درخواستش ناامید نکنید و اگر بعضی از مساکین دروغ نمیگفتند، هر کس آنها را رد میکرد، رستگار نمیشد.[2]
حتی در بعضی از روایات اشاره شده است که اگر گدا فقیر به نظر نمیرسید باز به او چیزی اعطا کنید. از امام باقر(ع) نقل شده است: به گدا چیزی بدهید حتی اگر بر اسب سوار بود.[3] سوار بر اسب بودن در این روایت کنایه از عدم فقر ظاهری او است، به طوری که توانایی خرید اسب که وسیلۀ نسبتا مناسب آن زمان بوده را داشته است.
- از بعضی روایات استفاده میشود که میتوان در کمک به گداها بعضی از محدودیتها را رعایت کرد.
ابن صبیح نقل میکند پیش امام صادق(ع) بودم. گدایی آمد، حضرت به او چیزی داد، سپس گدای دیگری آمد و حضرت به او نیز چیزی داد، بار دیگر نیز این اتفاق افتاد و حضرت به شخص سوم نیز کمک کرد. بعد از او باز گدای دیگری آمد، حضرت به او فرمود خدا به تو وسعت دهد [و به او چیزی ندادند]... .[4]
در روایت دیگر آمده است که اگر در روز به سه گدا کمک کنید حق را ادا کردهاید و اگر خواستید بیشتر کمک کنید.[5]
از آنجا که اموالی که خدا در اختیار انسان قرار داده محدود است، نمیتوان به هر کس که درخواست کرد کمک نمود؛ لذا این روایات در مقام قرار دادن حداقلّی برای این کمکها هستند که تا سه نفر را سفارش کردهاند.
- بعضی از روایات قید دیگری به روایات دسته اول وارد میکنند. این روایات از کمک به بعضی اشخاص نهی میکنند. مانند اینکه امام صادق(ع) فرمود به هر کسی اعطا نکنید.[6] یا اینکه فرمود به بچهها، زنان، زمینگیرها، ضعیفها و پیرها کمک کنید و حضرت نهی میکرد از کمک به دیوانگان.[7]
در روایتی نیز آمده است به کسانی که با حق دشمنی دارند و یا دعوت به کار نادرست و باطل میکنند کمک نکنید.[8]
- در صورتی که در خواستکننده شناخته شده نباشد میتوان مقداری به او کمک کرد.
از امام صادق(ع) سؤال شد گدایی میآید و در خواست کمک میکند وقتی واقع را نمیدانیم چه کنیم؟ حضرت فرمود: به کسانی که نسبت به آنها دلسوزی پیدا کردید کمک کنید، فرمود: کمتر از یک درهم[9] به آنها بدهید. راوی پرسید حد اکثر مقداری که به آنها بدهم چقدر باشد، حضرت فرمود چهار دانگ.[10]
- از طرف دیگر روایاتی نیز وجود دارد که میگوید، اگر مالی برای صدقه یا کمک به گدایی ندارید، او را با زبان خوش و برخورد خوب از خود رد کنید.
از امام صادق(ع) نقل شده است: از نجواهایی که خدای متعال با حضرت موسی(ع) داشت این بود که ای موسی سائل را با دادن چیز اندکی یا با برخورد خوب احترام کن؛ چون گاهی کسانی پیش تو میآیند که نه انسان هستند و نه جن، بلکه ملکی از ملائکه رحمان هستند که تو را با موقعیتی که من برایت ایجاد کردهام آزمایش میکنند و از تو درخواست آن چیزی را میکنند که من به تو دادم، پس در آن هنگام زیر نظر هستی که تو ای موسی چه میکنی.[11]
در جمعبندی و نتیجهگیری تذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد:
الف) میانهروی در انفاق:
از آنجا که رعایت اعتدال در همه چیز حتى در انفاق و کمک به دیگران، شرط است، خداوند در قرآن روى این مسئله تأکید کرده و میفرماید: "و دستت را بسته به گردن خود قرار مده".[12]
این تعبیر کنایه لطیفى است از اینکه دست دهنده داشته باش، و مانند بخیلان که گویى دستهایشان به گردنشان با غل و زنجیر بسته است و قادر به کمک و انفاق نیستند، مباش.
از سویى دیگر، دست خود را فوق العاده گشاده مدار، و بذل و بخشش بیحساب مکن که سبب شود از کار بمانى، و مورد ملامت این و آن قرار گیرى، و از مردم جدا شوى".[13]، [14]
همچنین قرآن در بیان پنجمین صفت ممتاز "عباد الرحمن" که اعتدال و دورى از هرگونه افراط و تفریط در کارها به خصوص در مسئلهی انفاق است اشاره کرده و میفرماید: "آنها کسانى هستند که به هنگام انفاق نه اسراف میکنند و نه سختگیرى، بلکه در میان این دو حد اعتدال را رعایت میکنند".[15]
قرآن میفرماید: انفاقى عادلانه است که دور از هرگونه اسراف و سختگیرى باشد، نه آنچنان بذل و بخششى کنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آنچنان سختگیر باشند که دیگران از مواهب آنها بهره نگیرند.
در یکى از روایات تشبیه جالبى براى "اسراف"، "اقتار" و "حد اعتدال" شده است و آن اینکه هنگامى که امام صادق(ع) این آیه را تلاوت فرمود مشتى سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، و فرمود این همان "اقتار" و سختگیرى است، سپس مشت دیگرى برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روى زمین ریخت و فرمود این"اسراف" است. بار سوم مشت دیگرى برداشت و کمى دست خود را گشود به گونهاى که مقدارى فرو ریخت و مقدارى در دستش بازماند، و فرمود این همان "قوام" است.[16]، [17]
ب) نیکو است که انسان به درخواست کمک هر کسی جواب مثبت دهد، هر چند که او بینیاز باشد. چون به هر حال این جواب نشانۀ جود و تقویت کنندۀ سخاوت است. آنچه که از این مورد استثنا شده است کمک به دیوانگان و کسانی است که با حق دشمنی و دعوت به باطل میکنند.
ج) در زمان کنونی وجود مؤسسههای معتبر متولی رسیدگی به حال فقرا، موقعیت را با زمان ائمه(ع) متفاوت کرده است. از طرفی افراد فقیر و محتاج واقعی وجود دارند و مؤسسههایی نیز کار شناسایی این افراد آبرومند و محتاج و کمکرسانی به آنها را بر عهده گرفتهاند. بنابر این، به دلیل محدودیت توانایی مالی بهتر آن است که کمک مالی برای توسعۀ زندگی محرومان واقعی خرج شود و به طور نظاممند و سازماندهی عمل شود، هر چند که وجود این مؤسسات وظیفۀ فردی، انسانی و دینی ما را نسبت به کمک به نیازمندان کاملا از ما سلب نمیکند.
د) و از آنجا که گاهى مسکینى به انسان رو میآورد و امکاناتى براى پاسخگویى به نیاز او در اختیارش نیست، خداوند در قرآن طرز برخورد صریح با نیازمندان را در چنین شرایطى بیان کرده و فرمود: اگر از این نیازمندان به دلیل (نداشتن امکانات و ...) روى برگردانى، اما به جهت انتظار رحمت خدا که به امید آن هستى نباید این رویگرداندن توأم با تحقیر و خشونت و بیاحترامى باشد، بلکه باید با گفتارى نرم و سنجیده و توأم با محبت با آنها برخورد کنى، حتى اگر میتوانى وعده آینده را به آنها بدهى و مأیوسشان نسازى.[18]
در روایات میخوانیم که بعد از نزول آیه شریفه هنگامى که کسى چیزى از پیامبر(ص) میخواست و حضرت چیزى نداشت که به او بدهد میفرمود: "یرزقنا اللَّه و ایاکم من فضله"؛[19] امیدوارم خدا ما و تو را از فضلش روزى دهد.
در هر صورت، برخورد توهینآمیز با گداها ممنوع است. بنابر این، در صورت عدم توانایی و دستگیری آنان میتوان با راهنمایی آنها به مراکز حمایتی و افراد خیّر دیگر، هم کرامت او را خدشهدار نکردهایم و هم با راهنمایی او مسئولیت اجتماعی خود را انجام دادهایم.
هـ) همانطور که از بعضی روایات اشاره شده نیز برمیآید،[20] حس دلسوزیی که از بعضی حالات گداها در درون انسان به وجود میآید را نباید خاموش کرد. چون این حس، حس ارزشمندی است که از نشانههای انسانیت هر کسی است. به همین دلیل با راهکارهایی که در بندهای قبلی به آنها اشاره شد، یا به هر ترتیب دیگر باید پاسخی برای این حس فطری ارائه داد. یکی از این راهها آن است که بعد از دیدن چنین گداهایی مبلغی به اندازه توانا به مؤسسات مربوطه برای کمک برنامهریزی شده به این افراد پرداخت کنیم، یا در صندوق آنها بریزیم. با این کار هم نیت خود در مقابل خدا را نشان دادهایم و هم وظیفۀ انسانی خود را به انجام رساندهایم و هم پاسخی به ندای درون خود دادهایم.
[1]. ضحی، 10.
[2]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 9 ص 418، قم، موسسه آل البیت، 1409ق.
[3]. همان، ص 417.
[4]. همان، ص 421.
[5]. همان.
[6]. همان، ص 415.
[7]. همان.
[8]. همان، ص 414.
[9]. قیمت هر درهم در سال 1377 حدود 200 تومان بود. استفاده شده از:فاضل لنکرانی، محمد جواد، جامع المسائل، ج 2 ص 374، سایت حضرت آیت الله فاضل لنکرانی http://lankarani.ir/far"
[10]. عروسی حویزی، عبد علی، تفسیر نور الثقلین، ج 5 ص 597، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
[11]. وسائل الشیعة، ج 9، ص 419.
[13]. همان.
[14]. ر. ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج12، ص 90، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش.
[15]. "و الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً". فرقان، 67.
[16]. واژه "قوام" (بر وزن عوام) در لغت به معناى عدالت و استقامت و حد وسط است.
[17]. ر. ک: تفسیر نمونه، ج 15، ص 152.
[18]. "وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُورا"ً. إسراء، 28.
[19]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 634، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[20]. روایت شمارۀ 4.(تفسیر نور الثقلین، ج 5 ص 597).