لطفا صبرکنید
بازدید
7313
7313
آخرین بروزرسانی:
1392/08/28
کد سایت
fa28916
کد بایگانی
34931
نمایه
نهی از تصرف در لباس دیگران
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|غصب و سرقت
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
در روایت «لَا یمْسَحْ أَحَدُکمْ بِثَوْبِ مَنْ لَمْ یکسُهُ» از چه چیزی نهی شده است؟
پرسش
چه چیزی در این روایت نهی شده است؟ آنرا توضیح دهید: «مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا یمْسَحْ أَحَدُکمْ بِثَوْبِ مَنْ لَمْ یکسُهُ».
پاسخ اجمالی
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «لَا یمْسَحْ أَحَدُکمْ بِثَوْبِ مَنْ لَمْ یکسُهُ»؛[1] نباید کسی از شما لباس شخص دیگری را که جزو خانواده او محسوب نمیشود، لمس کند و به آن دست بزند».
این حدیث که در کتاب «کافی» ذکر شده، در سندش افرادی مثل «محمد بن حسن شمون» قرار دارد که مورد تضعیف و ذم قرار گرفتهاند؛[2] لذا سند آن ضعیف است.[3]
این روایت مختص به مصادر روایی شیعه نیست؛ بلکه اهل سنت نیز آنرا با اسناد خاص خود نقل کردهاند. علمای اهل سنت هم مانند علمای شیعه به آن خرده گرفتهاند. برای نمونه؛ طیالیسی در متن آن تشکیک کرده[4] و البانی آنرا ضعیف دانسته است.[5]
برخی از شارحان حدیث، به علت ضعف سند روایت مورد بحث، از شرح آن خودداری کردهاند. ولی با توجه به آنکه مشکلی در محتوای روایت وجود نداشته و حاوی توصیهای اخلاقی است، برخی دیگر به شرح آن همت گماشته و چنین گفتهاند که شاید منظور از مسح کردن، فرو بردن آن در آب یا تصرّفاتی از این قبیل است. فرقی هم نمیکند که این کار قبل از شستن لباس انجام شود یا بعد از آن. مقصود از «مَنْ لَمْ یکسُهُ» کسانی مانند همسر و فرزندان و بردگان و دیگر اشخاصی هستند که انسان اداره آنان را بر عهده دارد و لباس و دیگر نیازهایشان را تأمین میکند.[6] آنچه که از این روایت برمیآید، نهی از تصرّف در اموال دیگران بدون اذن آنها است؛ زیرا این کار، غصب محسوب میشود. صاحب «وسائل الشیعة» به همین معنا اشاره کرده است.[7]
علمای اهل سنت نیز درباره این حدیث مطالبی ذکر کردهاند. شخصی به نام ملا علی قاری میگوید: معنای حدیث چنین است: کسی که دستش به واسطه غذا یا چیز دیگری کثیف شده، نباید به لباس دیگران دست بزند؛ زیرا این کار موجب تصرّف در مال غیر و تحکم کردن بر کسی میشود که بر او ولایت ندارد. سپس نویسنده نظر شخصی به نام «مظهر» را نقل میکند که او هم همین معنا را گفته است. سپس از «طیبی» نقل میکند: شاید منظور از لباس، إزار (ملحفه، لنگ)[8] و دستمال و امثال آن باشد. آنگاه معنای آن این است که نباید کسی با دستمال شخصی دیگر، دست خود را پاک کند. بلکه یا باید از دستمال خود استفاده کند یا کسی که تحت تکفل او است؛ مثل برده یا فرزندش.[9]
وجه مشترکی که در بین همه این شروح وجود دارد این است که منظور از «مسح» و لمس لباس، آن تصرّفی است که موجب ضرر رسیدن به لباس دیگران شود. و منظور از «من لم یکسه» کسانی هستند که تحت ولایت شخص قرار دارند.
همانطور که «قاری» اشاره کرده است[10]
در ضمن، عین الفعل «یکسُه»؛ یعنی حرف «س»، باید مضموم باشد؛ زیرا این فعل در این روایت، به صورت متعدّی به کار رفته و هنگامی که این کلمه به صورت متعدی به کار میرود، عین الفعل مضموم میشود در حالی که وقتی این فعل به معنای لازم به کار میرود، عین الفعل منصوب خواهد بود.[11]
این حدیث که در کتاب «کافی» ذکر شده، در سندش افرادی مثل «محمد بن حسن شمون» قرار دارد که مورد تضعیف و ذم قرار گرفتهاند؛[2] لذا سند آن ضعیف است.[3]
این روایت مختص به مصادر روایی شیعه نیست؛ بلکه اهل سنت نیز آنرا با اسناد خاص خود نقل کردهاند. علمای اهل سنت هم مانند علمای شیعه به آن خرده گرفتهاند. برای نمونه؛ طیالیسی در متن آن تشکیک کرده[4] و البانی آنرا ضعیف دانسته است.[5]
برخی از شارحان حدیث، به علت ضعف سند روایت مورد بحث، از شرح آن خودداری کردهاند. ولی با توجه به آنکه مشکلی در محتوای روایت وجود نداشته و حاوی توصیهای اخلاقی است، برخی دیگر به شرح آن همت گماشته و چنین گفتهاند که شاید منظور از مسح کردن، فرو بردن آن در آب یا تصرّفاتی از این قبیل است. فرقی هم نمیکند که این کار قبل از شستن لباس انجام شود یا بعد از آن. مقصود از «مَنْ لَمْ یکسُهُ» کسانی مانند همسر و فرزندان و بردگان و دیگر اشخاصی هستند که انسان اداره آنان را بر عهده دارد و لباس و دیگر نیازهایشان را تأمین میکند.[6] آنچه که از این روایت برمیآید، نهی از تصرّف در اموال دیگران بدون اذن آنها است؛ زیرا این کار، غصب محسوب میشود. صاحب «وسائل الشیعة» به همین معنا اشاره کرده است.[7]
علمای اهل سنت نیز درباره این حدیث مطالبی ذکر کردهاند. شخصی به نام ملا علی قاری میگوید: معنای حدیث چنین است: کسی که دستش به واسطه غذا یا چیز دیگری کثیف شده، نباید به لباس دیگران دست بزند؛ زیرا این کار موجب تصرّف در مال غیر و تحکم کردن بر کسی میشود که بر او ولایت ندارد. سپس نویسنده نظر شخصی به نام «مظهر» را نقل میکند که او هم همین معنا را گفته است. سپس از «طیبی» نقل میکند: شاید منظور از لباس، إزار (ملحفه، لنگ)[8] و دستمال و امثال آن باشد. آنگاه معنای آن این است که نباید کسی با دستمال شخصی دیگر، دست خود را پاک کند. بلکه یا باید از دستمال خود استفاده کند یا کسی که تحت تکفل او است؛ مثل برده یا فرزندش.[9]
وجه مشترکی که در بین همه این شروح وجود دارد این است که منظور از «مسح» و لمس لباس، آن تصرّفی است که موجب ضرر رسیدن به لباس دیگران شود. و منظور از «من لم یکسه» کسانی هستند که تحت ولایت شخص قرار دارند.
همانطور که «قاری» اشاره کرده است[10]
در ضمن، عین الفعل «یکسُه»؛ یعنی حرف «س»، باید مضموم باشد؛ زیرا این فعل در این روایت، به صورت متعدّی به کار رفته و هنگامی که این کلمه به صورت متعدی به کار میرود، عین الفعل مضموم میشود در حالی که وقتی این فعل به معنای لازم به کار میرود، عین الفعل منصوب خواهد بود.[11]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 6، ص 479 - 480، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم 1407ق.
[2]. ابن داود حلی، رجال ابن داود، محقق و مصحح: محمد صادق، آل بحرالعلوم، ص 272، مکتبة الحیدریة، نجف، 1392ق.
[3]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ج 22، ص 372، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.
[4]. به نقل از: بیهقی، احمد بن الحسین، السنن الکبری، محقق: عطا، محمد عبدالقادر، ج 3، ص 330، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ سوم، 1424ق.
[5]. ابوداود، سیلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج 4، ص 406، دارالکتب العربی، بیروت، بیتا.
[6]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 20، ص 784، کتابخانه امام امیرالمؤمنین علی(ع)، اصفهان، چاپ اول، 1406ق.
[7]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 5، ص 111، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[8]. لغتنامه دهخدا، واژه «ازار».
[9]. القاری، علی بن محمد، مرقاه المفاتیح، ج 7، ص 2975، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1422ق.
[10]. همان.
[11]. لویس، معلوف، المنجد فی اللغة، ص 686، انتشارات اسلام، تهران، چاپ اول، 1379ش.
نظرات