جستجوی پیشرفته
بازدید
12316
آخرین بروزرسانی: 1392/09/20
خلاصه پرسش
معنای عبارت «بشرائع دینی و خواتیم عملی» در زیارات و ادعیه چیست؟
پرسش
در بسیاری از زیارت‌ها، از جمله زیارت وارث و اربعین این تعبیر آمده: «انّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی‏»، معنای «بشرایع دینی و خواتیم عملی» چیست؟ و چه ارتباطی با بخش قبلی زیارت دارد؟
پاسخ اجمالی
ایمان به امامت ائمه اطهار(ع) و اعتقاد به رجعت از اعتقادات اصلی شیعه است. عبارت «أشهد أنّی بکم مؤمن و بإیابکم موقن بشرائع دینی و خواتیم عملی»؛‏ که متضمن همین دو اعتقاد اساسی شیعه است در ادعیه و زیارات متعددی وارد شده است. با توجه به برخی از تفسیرها، معنای عبارت «بشرائع دینی» تا حدی متفاوت می‌شود. بر اساس یکی از آنها و با توجه به این‌که کلمه «تابع» را در تقدیر بگیریم معنای عبارت این چنین است: «من گواهى می‌دهم که مؤمن به شما هستم، و به بازگشت (رجعت) شما اعتقاد و یقین دارم، و با (در) احکام دینم و پایان کار و عاقبت اعمالم؛ تابع و پیرو شما هستم».
 
پاسخ تفصیلی
اعتقاد به رجعت یکی از اعتقادات اصلی شیعه است، به‌طوری که امام صادق(ع) فرمود: «از ما نیست کسی که به متعه (ازدواج موقت) و رجعت ما اعتقاد نداشته باشد».[1] گویا اعتقاد به این دو از رموز تشیع بوده و امام صادق(ع) در روایتی دیگر این دو را از نشانه‌های مؤمن دانسته‌اند.[2]
متعه یا همان نکاح موقّت، جزو احکام اختلافی بین شیعه و بیشتر اهل سنت است، و ایمان به امامت اهل بیت(ع) و رجعت از امور اعتقادی مختص به شیعه است. لذا در روایات، مورد تأکید قرار گرفته‌اند. یکی از عبارت‌های پر تکرار در ادعیه و زیاراتی که از ائمه(ع) به ما رسیده است، عبارت «أشهد انّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی‏‏»[3] است [4] که در بردارنده  ایمان به ائمه اطهار(ع) و اعتقاد به رجعت است.
اما ترجمه جملات:
الف. «أشهد أنی بکم مؤمن»؛ من گواهى می‌دهم که به شما ایمان دارم.
ب: «و بإیابکم موقن»: و به بازگشت (رجعت) شما اعتقاد و یقین دارم.
ج: «بشرائع[5] دینی و خواتیم[6] عملی»: با احکام دین خود و پایان اعمالم [به رجعت شما یقین دارم].
قسمت «الف» و «ب» این عبارت روشن و واضح است و آنچه کمی در روان و وضوح عبارت تا حدی تأثیر گذاشته است؛ قسمت «ج» است. در ترجمه قسمت «بشرائع  دینی و خواتیم  عملی» چند نظریه مطرح شده است که ابتدا مقدمه‌ای برای توضیح بیشتر بیان می‌شود:
همان‌طور که می‌دانیم؛ جار و مجرور در زبان عربی غیر مستقل‌اند و برای این‌که معنای آنها در جمله مشخص شود باید با کلمه‌ای که مستقل است معنا شود. عبارت «بشرائع»[7] و به تبع آن «دینی»، همچنین عبارت معطوف به آن؛ یعنی «خواتیم عملی»، باید با کلمه‌ای مستقل، معنا شوند و به گفته دانشمندان ادبیات عرب، باید متعلق به کلمه مستقل باشند. با توجه به این مطلب، چند نظریه در متعلَق این جار و مجرور و به دنبال آن چند معنا برای این جمله ذکر شده است:
1. گفته شده «بشرائع دینی» متعلق به فعل «أشهد» است؛ یعنی از باب مبالغه و تأکید این گونه می‌گوییم: غیر از خودم که شهادت می‌دهم؛ احکام دینم و عاقبت اعمالم نیز همراه خودم به شما ایمان داشته و به رجعت شما گواهی می‌دهند.[8]
2. عبارت «بشرائع دینی» متعلق به (مؤمن، موقن) است که در این صورت معنا چنین است: من با کمک این دو (شرائع دینی و خواتیم عملی) و با تمسک به آن دو، به شما ایمان داشته و به رجعتتان اعتقاد دارم.[9]
3. عبارت مورد نظر را با توجه به ادبیات عرب و وقفی که در قرائت ایجاد می‌کنیم می‌توان این گونه خواند: «أشهد أنّی بکم مؤمن و بإیابکم»، سپس با فاصله اندکی جملات دیگر را خواند: «موقن بشرائع دینی و خواتیم عملی». در این صورت «إیابکم» عطف به «مؤمن» و «شرائع دینی» متعلق به «موقن» شده است و خود «موقن» خبر دوم برای «أنّ» است و با آن معنا می‌شود، پس معنای جمله چنین است: گواهی می‌دهم که به شما و به رجعت‌تان اعتقاد و ایمان دارم... و به احکام دینم و به پایان و عاقبت کارم (که عاقبت هر شخص، بهشت یا جهنم است) یقین دارم.[10]
4. احتمال دارد در این‌جا «واو» قبل از «بشرائع دینی» حذف شده باشد، همان‌طور که در برخی از ادعیه می‌توان «واو» را مشاهده کرد. در زیارت امام حسین(ع) در شب عید فطر این چنین آمده است: «وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ وَ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی‏»،[11]در این صورت احتمال این‌که کلمه‌ای حذف شده باشد خیلی زیاد است؛ یعنی آنچه جمله «بشرائع دینی» به آن متعلق است حذف شده که در این صورت معنای آن، همان معنای سوم خواهد شد.[12]
5. بر خلاف احتمال چهارم، «واو» عطفی حذف نشده باشد ولی متعلَق «بشرائع دینی» حذف شده باشد. به نظر می‌آید آن کلمه مستقلی که حذف شده؛ کلمه‌ای از ریشه «تبع» باشد که برای آن چند قرینه و دلیل ارائه می‌شود:
 اولاً: با توجه به معنای کل عبارت و معنایی که «بشرائع دینی» با آن به خوبی معنا می‌شود؛ بهتر است کلمه‌ای از ریشه «تبع» بیاید؛ یعنی تبعیت می‌کنم از شما با احکام دینم.
ثانیاً: با توجه به این‌که «موقن» و «مؤمن» که در عبارت‌های قبل آمده‌اند؛ اسم فاعل‌اند، بهتر است آن کلمه محذوف که از ریشه «تبع» است نیز از همین صیغه و سیاق باشد.
ثالثاً: با توجه به قرائن فراوانی که در ادعیه و زیارت داریم، این کلمه محذوف می‌تواند کلمه «تابع» باشد؛ زیرا در این ادعیه و زیارات که فراوان هم هستند، «شرائع دینی» متعلق به کلمه‌ای از ریشه «تبع» است. برای نمونه، به چندین مورد اشاره می‌کنیم:
1. در زیارت قبر امام حسین(ع): «أُشْهِدُکُمْ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ لَکُمْ تَابِعٌ فِی ذَاتِ نَفْسِی وَ شَرَائِعِ دِینِی وَ خَاتِمَةِ عَمَلِی».[13]
2. در زیارت دیگری برای امام حسین(ع): « أُشْهِدُکُمْ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ وَ لَکُمْ تابع فِی ذَاتِ نَفْسِی وَ شَرَائِعِ دِینِی وَ خَاتِمَةِ عَمَلِی‏».[14]
3. سلام و صلوات بر امام حسن و امام حسین (ع): «أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِمَنْزِلَتِکُمْ مُوقِنٌ وَ لَکُمْ تَابِع‏ بِذَاتِ نَفْسِی وَ شَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی».[15]
در تمام این موارد و موارد مشابه «شرائع دینی» متعلق به «تابع» است که معنای آن واضح‌تر و روان‌تر است. با توجه به این‌که «تابع» را در تقدیر  بگیریم معنای عبارت این چنین است: «من گواهى می‌دهم که مؤمن به شما هستم، و به بازگشت (رجعت) شما اعتقاد و یقین دارم، و با (در) احکام دینم و در پایان کار و عاقبت اعمالم؛ تابع و پیرو شما هستم».
 

[1]. «لیس منا من لم یقل‏ بمتعتنا و یؤمن برجعتنا»؛ شیخ مفید، محمد بن محمد، المسائل السرویة، ص 30، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق.
[2]. شیخ صدوق، محمد بن علی، صفات الشیعة، ص 30، انتشارات اعلمی، تهران، 1362ش.
[3]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق: موسوی خرسان، حسن، ج 6، ص 114، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق.
[4]. این عبارت در زیارت اربعین، زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه، دعا در هنگام سفر (بخشی از این عبارت) و در دیگر زیارات و ادعیه آمده است.
[5]. «شرائع»، جمع «شریعة» است و به معنای احکام الهی است که عمل به آن بر انسان واجب است. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ، ج1، ص 525، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[6]. «خواتیم» از ریشه «ختم» و به معنای خاتمه و پایان کار است.
[7]. بشرائع: جار و مجرور است و «دینی» نیز مضاف الیه برای شرائع است، و چون جمله بعدی (خواتیم عملی) به آن عطف شده است، هر ترکیب و متعلَقی که برای جمله اول (بشرائع دینی) بیان شد برای جمله دوم نیز صادق است.
[8]. مجلسی، محمد باقر، ملاذ الاخیار، ج 9، ص 306، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی‏، قم، 1406ق.
[9]. همان.
[10]. ملاذ الأخبار، ج 9، ص 307.
[11]. عاملی، محمد بن مکی (شهید اول)، مزار، ص 158، محقق و مصحح: موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، انتشارات مدرسه امام مهدى(عج)، قم، 1410ق.
[12]. ملاذ الأخبار، ج 9، ص 307.
[13]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 573، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[14]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق و مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 202، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش.
[15]. ابن طاووس، علی بن موسی، ص 488، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع‏، دار الرضى‏، قم، 1330ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها