لطفا صبرکنید
بازدید
49511
49511
آخرین بروزرسانی:
1394/02/26
کد سایت
fa47973
کد بایگانی
59127
نمایه
فرق ورع با تقوا
طبقه بندی موضوعی
حدیث|معیار شناسی (دین و اخلاق)
اصطلاحات
تقوا (متّقی)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
ورع و تقوا چه تفاوتی با هم دارند؟!
پرسش
تفاوت ورع با تقوا در چیست که امام صادق(ع) در حدیثی یکی از ویژگیهای کسانی را که میخواهند جزو یاران امام زمان(عج) باشند ورع میدانند؟
پاسخ اجمالی
اگر چه در نظر اول میان «تقوا» و «ورع» تفاوتی به نظر نمیرسد؛ چرا که هر دو به معنای پرهیز و خویشتنداری است، اما با توجه به سفارشات فراوان معصومان(ع)،[1] نسبت به ورع، به نظر میرسد تفاوتهای میان این دو فضیلت اخلاقی وجود داشته باشد.
فرق «تقوا» با «ورع»
امام علی(ع) در باره ورع فرمود: «الْوَرَعُ الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَهِ»[2] ورع و پرهیزگارى توقف در برابر شبهات است؛ یعنى ورع آن نیست که آدمى خود را از حرام یقینى باز دارد، بلکه آن است که در برابر شبهه نیز بایستد و مرتکب آن نشود.
برخی از عالمان با توجه به این روایت و روایات مشابه، میگویند: انسان متقی کسی است که از گناه بپرهیزد، اما بالاتر از مقام تقوا، ورع است؛ زیرا در مقام ورع نه تنها باید از گناهان اجتناب کرد، و عامل به واجبات بود، بلکه از شبهات و حتی گاهی از کارهای حلال و مباحی که ممکن است مقدمهای شود برای داخلشدن به گناه، نیز باید دوری گزید.[3]
بنابر این، ورع آن است که انسان در برخورد با شبهه توقف کند، اگر شبهه حرام است؛ یعنی احتمال میدهد انجام فعلی حرام باشد، آنرا ترک کند و اگر احتمال واجب بودن میدهد، انجام دهد.
مراتب «تقوا»
همانگونه که میدانید، تقوا مراتب و درجاتی دارد که مرتبه و پله اولش آن است که انسان را از ترک واجبات، یا انجام محرمات نگه میدارد. کسی که در همین مرحله توقف داشته باشد او را «متقی» مینامند. اما نمیتوان گفت او اهل« ورع» است؛ چرا که ورع از مرتبه نخست تقوا بالاتر است.
امام صادق(ع) برای تقوا درجات و مراتبی ذکر میکند که یکی از آن مراتب را ورع میشمارد. آنجا که میفرماید: «فَاِنِّی اُوصِیکَ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَاِنَّ مِنَ التَّقْوَى الطَّاعَهَ وَ الْوَرَع ...»؛[4] شما و خودم را به تقوای الهی و اطاعت فرمان خدا سفارش میکنم. پس بدانید که از مراتب تقوا، طاعت خدا، رعایت ورع، ... است.
برخی از مفسران ذیل آیه 133 سوره نساء[5] و آیه 2 سوره بقره،[6] گفتهاند: تقوا، نقشه راه رسیدن به مقام قرب خدا، تابلوی راهنمای حرکت به سمت مقام «مشاهده و شهود قلبی»، و منزل گزیدن در جوار رضوان الهی است. کسانی که میخواهند به مرتبه اعلای مقام تقوا برسند، باید منازل و مراحلی را بگذرانند، تا به مرتبه عالی تقوا برسند. مرتبه نخست تقوا، ایمان و تسلیم است. مرتبه دوم مقام «توبه» است. مرتبه سوم دوری گزیدن از شبهات بوده که آن مقام «ورع» است.
مراتب «ورع»
با آنکه ورع، خود یکی از مراتب بالای تقواست، اما علامه مجلسی از برخی بزرگان نقل میکند که خود ورع نیز دارای چهار مرتبه است:
1. ورع توبه کنندگان: آن حالتی است که انسان را از فسق خارج میکند و باعث قبولی طاعات میشود.
2. ورع صالحان: آن اجتناب از شبهات است به جهت پرهیز از ارتکاب محرمات.
3. ورع متقین: ورع متقین، ترک حلال است به جهت ترک از ارتکاب حرام؛ مانند ترک صحبت کردن در باره مردم به جهت ترس از غیبت.
4. ورع سالکان: آن اعراض از غیر خدا است به جهت ترس از صرف کردن یک لحظه از عمر که باعث تقرب به خدا نشود، اگر چه یقین دارد که به حرام نمیانجامد.[7]
فرق «تقوا» با «ورع»
امام علی(ع) در باره ورع فرمود: «الْوَرَعُ الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَهِ»[2] ورع و پرهیزگارى توقف در برابر شبهات است؛ یعنى ورع آن نیست که آدمى خود را از حرام یقینى باز دارد، بلکه آن است که در برابر شبهه نیز بایستد و مرتکب آن نشود.
برخی از عالمان با توجه به این روایت و روایات مشابه، میگویند: انسان متقی کسی است که از گناه بپرهیزد، اما بالاتر از مقام تقوا، ورع است؛ زیرا در مقام ورع نه تنها باید از گناهان اجتناب کرد، و عامل به واجبات بود، بلکه از شبهات و حتی گاهی از کارهای حلال و مباحی که ممکن است مقدمهای شود برای داخلشدن به گناه، نیز باید دوری گزید.[3]
بنابر این، ورع آن است که انسان در برخورد با شبهه توقف کند، اگر شبهه حرام است؛ یعنی احتمال میدهد انجام فعلی حرام باشد، آنرا ترک کند و اگر احتمال واجب بودن میدهد، انجام دهد.
مراتب «تقوا»
همانگونه که میدانید، تقوا مراتب و درجاتی دارد که مرتبه و پله اولش آن است که انسان را از ترک واجبات، یا انجام محرمات نگه میدارد. کسی که در همین مرحله توقف داشته باشد او را «متقی» مینامند. اما نمیتوان گفت او اهل« ورع» است؛ چرا که ورع از مرتبه نخست تقوا بالاتر است.
امام صادق(ع) برای تقوا درجات و مراتبی ذکر میکند که یکی از آن مراتب را ورع میشمارد. آنجا که میفرماید: «فَاِنِّی اُوصِیکَ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَاِنَّ مِنَ التَّقْوَى الطَّاعَهَ وَ الْوَرَع ...»؛[4] شما و خودم را به تقوای الهی و اطاعت فرمان خدا سفارش میکنم. پس بدانید که از مراتب تقوا، طاعت خدا، رعایت ورع، ... است.
برخی از مفسران ذیل آیه 133 سوره نساء[5] و آیه 2 سوره بقره،[6] گفتهاند: تقوا، نقشه راه رسیدن به مقام قرب خدا، تابلوی راهنمای حرکت به سمت مقام «مشاهده و شهود قلبی»، و منزل گزیدن در جوار رضوان الهی است. کسانی که میخواهند به مرتبه اعلای مقام تقوا برسند، باید منازل و مراحلی را بگذرانند، تا به مرتبه عالی تقوا برسند. مرتبه نخست تقوا، ایمان و تسلیم است. مرتبه دوم مقام «توبه» است. مرتبه سوم دوری گزیدن از شبهات بوده که آن مقام «ورع» است.
مراتب «ورع»
با آنکه ورع، خود یکی از مراتب بالای تقواست، اما علامه مجلسی از برخی بزرگان نقل میکند که خود ورع نیز دارای چهار مرتبه است:
1. ورع توبه کنندگان: آن حالتی است که انسان را از فسق خارج میکند و باعث قبولی طاعات میشود.
2. ورع صالحان: آن اجتناب از شبهات است به جهت پرهیز از ارتکاب محرمات.
3. ورع متقین: ورع متقین، ترک حلال است به جهت ترک از ارتکاب حرام؛ مانند ترک صحبت کردن در باره مردم به جهت ترس از غیبت.
4. ورع سالکان: آن اعراض از غیر خدا است به جهت ترس از صرف کردن یک لحظه از عمر که باعث تقرب به خدا نشود، اگر چه یقین دارد که به حرام نمیانجامد.[7]
[1]. مانند: «لا معقل احسن من الورع»؛ هیچ بازدارندهای بهتر از ورع نیست. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صالح، صبحی، ص 541، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. «وَ مَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا اِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛ دستیابی به ولایت ما ممکن نیست، مگر از راه عمل و ورع. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 75، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
.[2] لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 68، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[3]. ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، ج 3، ص 55، دمشق، مطبعه الترقی، چاپ اول، 1382ق.
[4]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 526، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[5]. ابن عجیبه احمد بن محمد، البحر المدید فى تفسیر القرآن المجید، تحقیق، قرشى رسلان، احمد عبدالله، ج 1، ص 57،
[6]. ابن جزى غرناطى، محمد بن احمد، کتاب التسهیل لعلوم التنزیل، تحقیق، خالدی، عبدالله، ج 1، ص 69، بیروت، شرکت دار الارقم بن ابى الارقم، 1416ق.
[7]. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 8، ص 52- 53، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1404ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات