جستجوی پیشرفته
بازدید
3032
آخرین بروزرسانی: 1401/05/18
خلاصه پرسش
آیا حضرت آدم(ع) به دلیل تردید در ولایت ائمه(ع) از پیامبران اولوالعزم قرار نگرفت؟
پرسش
با توجه به آیه «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما»، آیا حضرت آدم(ع) در ولایت ائمه(ع) دچار شک و تردید شد و به همین دلیل در میان پیامبران اولوالعزم قرار نگرفت؟
پاسخ اجمالی

از آموزه‌های دینی چنین برداشت می‌شود که شرایطی لازم است تا پیامبری اولوالعزم به شمار آید. برخی از این شرایط را چنین گفته‌اند:

  1. داشتن دعوت جهان‌شمول،
  2. داشتن شریعت و دین،
  3. داشتن کتاب الهی.

بر این اساس، تعداد فراوانی از دین‌پژوهان معتقدند که به طور خاص، فقط 5 نفر از پیامبران الهی دارای چنین ویژگی‌هایی بودند؛ یعنی هم دعوت همگانی، هم شریعت و هم کتاب الهی داشتند. آن پنج نفر، حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی(ع) و پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) هستند.[1]

با این وجود در برخی از روایات اشاره شده است که پذیرش ولایت رسول خدا(ص) و امامان معصوم(‏ع) بعد از ایشان یکی از شرایط قرار گرفتن در میان پیامبران اولوا العزم است:

روایتی از امام باقر(ع) در این زمینه نقل شده است که در تفسیر آیه‌ی «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما»؛[2] و ما از پیش به آدم سفارش کردیم؛ اما او این سفارش را از یاد برد و در وى عزمى نیافتیم؛ فرمود: خداوند از آدم(ع) در پذیرش ولایت محمد(ع) و امامان بعد از او پیمان گرفت، ولی او این پیمان را رها نموده و تصمیمی در این باره نگرفت. و همانا علت نام‌گذاری اولو العزم به این نام، آن بود که خداوند از آنان برای محمد(ص) و اوصیاء بعد از او و همچنین حضرت مهدی(عج) و روش او از آنان پیمان گرفت و آنان عزمشان را در این باره جمع نموده که او و اوصیائش چنین هستند و اقرار به آن کردند.[3]

این روایت از نظر سند ضعیف شمرده می‌شود؛[4] چراکه علاوه بر مرسل بودن حدیث، در سند آن مفضل بن صالح قرار دارد که شخصی کذّاب و جعل‌کننده حدیث شمرده می‌شود.[5]

اما با صرف نظر از سند و با فرض پذیرش آن، در زمینه این روایت باید به چند نکته اشاره کرد:

الف) این روایت نمی‌تواند از جهت محتوا نیز قابل دفاع باشد؛ چرا که ‌حضرت آدم(ع) پیامبری معصوم بود و نافرمانی خداوند را انجام نمی‌دهد.[6] بر این اساس، نمی‌توان پذیرفت که حضرتشان ولایت پیامبر(ص) و جانشینان او را نپذیرفته باشد.

ب) البته در این روایت، سخن از انکار کامل و نپذیرفتن ولایت ائمه(ع) نیست، بلکه تنها اندکی تعلّل و درنگ در پذیرش را می‌توان از آن برداشت کرد.

ج) برخی نیز احتمال داده‌اند که علت تردید و درنگ در پذیرش ولایت نیز آن باشد که اگرچه ایشان بر قبول ولایت ائمه(ع) عزم داشت؛ اما به دلیل مشکلات و سختی‌هایی که در این دوران بر سر ذریه وی پیش خواهد آمد، نگران شده و تأسف می‌خورد و از آن‌جا که کسی که در مورد چیزی تأسف می‌خورد، حتی اگر به آن اقرار هم داشته باشد، مانند کسی است که اقرار به آن ندارد.[7]

البته نیازی به این توجیهات نبوده و همان‌گونه که گفته شد، این روایت از ارزش سندی اندکی برخوردار بوده و روایات دیگری نیز که تأیید‌کننده این موضوع باشند، یافت نشده است.


[1]. «پیامبران اولو العزم»، 460.

[2]. طه، 115.

[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 416، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 2، ص 66، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی،‏ ج 1، ص 70، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.

[4]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول(ع)، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 5، ص 25، تهران، ‌دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق. 

[5]. علامه حلی، حسن بن یوسف‏، رجال العلامة الحلی‏، ص 258، نجف اشرف، دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ق.

[6]. سروی مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الاصول و الروضة)، محقق، مصحح، شعرانی، ابو الحسن، ج 7، ص 59، تهران، مکتبة اسلامیة، چاپ اول، 1382ق.

[7]. همان، ج 8، ص 20.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها