جستجوی پیشرفته
بازدید
5815
آخرین بروزرسانی: 1396/06/20
خلاصه پرسش
آیا می‌توان فرض کرد که کاری برای پروردگار، آسان‌تر از کارهای دیگر باشد مانند آنچه در قرآن کریم می‌خوانیم که معاد برای خدا آسان‌تر از خلقت اولیه است؟!
پرسش
سلام؛ چرا در آیه شریفه 27 سوره روم، خداوند متعال معاد را آسان‌تر از خلقت ذکر فرموده است؟ در صورتی که در مقابل قدرت خداوند سخت و آسان معنا ندارد، و هر آنچه را اراده کند موجود می‌شود!
پاسخ اجمالی
ابتدا باید گفت که در ارتباط با پروردگار نمی‌توان گفت که کاری برای حضرت حق آسان و کار دیگری دشوار است! اما آیه مورد اشاره در پرسش، استدلالی است در برابر کسانی که منکر معاد بوده، و برانگیختن انسان را با توجه به پوسیده شدن بدن و از بین رفتن آن، غیر ممکن می‌دانستند؛ لذا خداوند در این‌جا نسبت به اصول و موازین رایج بین مردم استدلال می‌کند، نه نسبت به واقع امر؛ چرا که مردم معتقدند تکرار شدن یک عمل هر چند یک‌بار باشد، سبب می‌‏شود براى این‌که تکرارش از بار اول آسان‌تر باشد. پس گویا گفته شده، تکرار خلقت براى خدایی که یک بار آفریده کارى ندارد.
برخی نیز معتقدند؛ کلمه "اهون" در آیه مورد بحث از معناى تفضیلى در آمده، و همان معناى "آسان" را می‌‏دهد، نه "آسان‌تر"؛ یعنی برانگیختن مخلوقات در قیامت برای خدا آسان است؛ نظیر «اللَّه اکبر» که در معناى «اللَّه کبیر» است.
گروهی نیز برآنند که آسان‌تر بودن معاد از آفرینش ابتدایى، از نظر مقایسه خود آن‌دو فعل با هم است، نه این‌که نسبت به خدا باشد، و این تفضیل بین یک فعل با فعل دیگر خدا هیچ مانعى ندارد.
و... .
پاسخ تفصیلی
قرآن کریم بعد از استدلال بر یگانگی پروردگار در مورد حتمی‌بودن معاد، می‌فرماید:
«وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ ...»؛[1] او کسى است که آفرینش را آغاز می‌‏کند، سپس آن‌را بازمی‌‏گرداند، و این‌کار براى او آسان‌تر است.
کلمه "یبدؤا" از "بدء" بوده و "بدء خلق" یعنی ایجاد و آفرینش ابتدایى و بدون الگو، و کلمه "یعیده" از اعاده است که به معناى آفرینش بعد از آفرینش است.
در جمله "وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ"، ضمیر اولى(هو) به اعاده برمی‌گردد، که از کلمه "یعید" استفاده می‌شود، و ضمیر دومى(علیه) - به طورى که از سیاق به ذهن تبادر می‌‏کند- به خداى تعالى بر می‌‏گردد.[2]
آنچه در این آیه - و نیز آیات مشابه - مورد بحث است؛ این است که بازگرداندن انسان‌ها در قیامت براى خدا آسان‌تر است، به چه معنا است؟! آیا لازمه این تعبیر آن است که آفرینش آنها بدون الگو در آغاز خلقت دشوارتر بود؟! چون هر آسان‌ترى یک دشوارتری دارد، و این با قدرت مطلقه و نامحدود خدا نمی‌‏سازد؛ زیرا قدرت نامتناهى وضعش نسبت به موارد گوناگون مختلف نمی‌‏شود، و تعلقش بر دشوار و آسان یک‌سان است، پس کلمه أفعل تفضیل (آسان‌تر) در این‌جا معنا ندارد!
مفسران قرآن در جواب این اشکال مطالبی را بیان کرده‌‏اند که به صورت خلاصه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
برخی معتقدند؛ ضمیر در "علیه" به خدا برنمی‌‏گردد، بلکه به خلق برمی‌‏گردد، و معنایش این است که اعاده هر چیزى براى خلق آسان‌تر از ایجاد ابتدایى آن است؛ چرا که ایجاد ابتدایى الگو ندارد، ولى اعاده هر چند یک‌بار هم که باشد آسان‌تر است؛ چون الگو دارد، و چون اعاده براى خلق آسان‌تر است، در باره خداى تعالى چه اشکالى دارد؟[3]
بعضی می‌گویند؛ کلمه "اهون" در این‌جا از معناى تفضیلى در آمده و همان معناى "آسان" را می‌‏دهد، نه "آسان‌تر"؛ یعنی برانگیختن مخلوقات در قیامت برای خدا آسان است؛ نظیر «اللَّه اکبر» که در معناى «اللَّه کبیر» است.[4]
عده‌ای بر آنند که آسان‌تر بودن معاد از آفرینش ابتدایى، از نظر مقایسه خود آن‌دو فعل با هم است، نه این‌که نسبت به خدا باشد، و این تفضیل بین یک فعل با فعل دیگر خدا هیچ مانعى ندارد، چنان‌که خود خدای متعال فرمود: «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ».[5]
اگر کسی بگوید؛ چرا در جمله "ثُمَّ إِذا دَعاکُمْ ..."[6] اعاده خلق این‌قدر بزرگ شمرده شده، به طورى که گویى از قیام آسمان‌ها و زمین به امر خدا مهم‌‏تر است؟ اما همین اعاده در جمله "وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ" آسان‌تر معرفى شده است؟ در جواب می‌گوییم: برانگیختن انسان‌ها در قیامت به خودی خود بزرگ است، اما با مقایسه نسبت به آفرینش ابتدایى آسان‌تر معرفى شده است.[7]
برخی نیز گفته‌اند؛ آسان‌تر بودن نسبت به اصول و موازین رایج بین مردم است، نه نسبت به واقع امر؛ این مردم‌اند که معتقدند تکرار شدن یک عمل هر چند یک‌بار باشد سبب می‌‏شود براى این‌که اعاده‌‏اش از بار اولش آسان‌تر باشد. پس گویا گفته شده، اعاده براى خدا کارى ندارد؛ چون از نظر اصول و موازین خود شما هم که باشد، بازگرداندن یک آفرینش ابتدایی براى خدایى که عالم را بدون الگو، و براى اولین بار آفریده، آسان‌تر است؛ این از نظر اصول و موازین خود شما است، و گرنه قدرت او نسبت به ایجاد ابتدایى و اعاده یک‌سان است.[8]
البته به این اشکال از نگاه دقیق فلسفی نیز پاسخ داده شده است.
برخی گفته‌اند؛ آفرینش مانند تفضل است، که فاعلش در انجام و ترک آن مخیر است؛ یعنی می‌‏تواند چیزى را ایجاد کند، و می‌‏تواند ایجاد نکند، ولى بازگرداندن از قبیل واجب است، که به هیچ وجه نباید ترک شود؛ براى این‌که اعاده براى جزا و کیفر و پاداش است، و این بر خداى تعالى واجب است. بدین معنا که کارها انجامش به دست فاعل یا محال است، که محال قابلیت آن‌را ندارد که قدرت به آن متعلق شود و فاعل آن‌را بیاورد، و یا به دلیل وجود مانعى(مثل قبح) ممتنع است، که انجام این نیز براى حکیم مانند محال است، لکن محال عارضی است، نه محال عقلى، و یا تفضل است که فاعل می‌‏تواند آن‌را بیاورد و می‌‏تواند نیاورد، و یا واجب است که در این‌گونه کارها فاعل مجبور به آوردن آن است، و نمی‌‏تواند در انجام آن اخلال کند.
با توجه به این تقسیم، می‌‏گوییم دورترین افعال از محال بودن، فعل واجب است، چنان‌که نزدیک‌‏ترین آنها نسبت به تحقق، باز واجب است، و چون اعاده واجب است، پس دورترین افعال از امتناع است، و چون چنین است نزدیک‌‏ترین افعال است به تحقق، پس اعاده آسان‌ترین کارها است، و چون آسان‌‏ترین آنها است، در نتیجه از انشاء نیز آسان‌‏تر است.[9]
بعضی نیز معتقدند؛ از جمله "وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ"، برمی‌‏آید که هر صفت کمالى که تک تک موجودات آسمان و زمین به آن متصف می‌‏شوند؛ مانند حیات، قدرت، علم، جود، و...، در حقیقت اندکى است که بالاترین رتبه و عالی‌‏ترین حد آن در خداى متعال وجود دارد؛ زیرا هر موجودى هر قدر هم بزرگ باشد، بالأخره محدود و متناهى است. پس به قدر ظرفیت خود، آن صفت را فرا گرفته و نشان می‌‏دهد، ولى خداى تعالى نامحدود و نامتناهى است. چنان‌که خود فرمود: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏».[10]
توضیح این مطلب این‌گونه است که: هر صفتى از صفات کمال که در موجودى از موجودات زمین و آسمان ببینیم، باید بی‌درنگ منتقل به صفتى در مقابل آن شویم؛ چون صفت کمال او از خدا است، و مقابل آن از خود او است، مثلاً وقتى موجودى زنده می‌‏بینیم، ذهنمان می‌رود به این‌که او در ذات خود مرده است، و یا اگر قادر می‌‏بینیم، می‌‏فهمیم که او در ذاتش عاجز است، پس صفت کمالى که دارد محدود و مقید به حالى و وصفى است که در غیر آن حال، آن صفت را ندارد.
به عنوان مثال، علم در موجودات و مخلوقات، مطلق و نامحدود نیست، بلکه محدود و آمیخته با جهل است، جهل به غیر مسائل معلوم، و همچنین حیات، قدرت، ملک، عظمت و... همه مقید و محدودند. ولى خداى سبحان که افاضه کننده آن صفت کمال است، صفت مذکور در او محدود نیست، بلکه مطلق است، و آمیخته با ضدش نیست؛ یعنی خالص است، پس با علمش جهلى، و با حیاتش مرگی نیست؛ لذا خداى متعال از آنچه غیر او بدان متصف می‌شود، از صفات کمال - که آمیخته و محدود است- نامحدود و خالصش را دارد.
با توجه به آنچه بیان شد، باید گفت؛ اعاده‏‌اى که متصف به آسانى است - در وقتى که قیاس شود با ایجادی که نزد خلق است - نزد خدا آسان‌تر است؛ یعنى آسان محض است، و خالص از سختی و مشقت است. بر خلاف آسانىِ نزد خلق، که در عین آسانى خالى از دشوارى نیست. پس دیگر لازم نیست که آفرینش براى خدا سخت‌‏تر از بازگرداندن باشد؛ براى این‌که مشقت و سختی مربوط به فعل است که فعل هم تابع قدرت فاعل است، هر چه قدرت کمتر باشد، مشقت فعل بیشتر، و هر چه قدرت بیشتر باشد، مشقت فعل کمتر خواهد بود، تا آن‌جا که قدرت، غیر متناهى شود که در آن‌صورت دیگر مشقتى تصور ندارد؛ و چون قدرت خداى تعالى غیر متناهى است، هیچ عملى براى او مشقت ندارد. چنان‌که مستفاد از جمله «إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»، همین است؛ چون وقتى خدا بر هر چیز قادر بود، و قدرتش به هر چیز تعلق گرفت، دیگر متناهى نخواهد بود.
بنابر این، نتیجه این شد که اعاده خدا آسان‌‏ترین اعاده، و آفرینش او آسان‌‏ترین آفرینش، و هر کمال دیگرش کامل‌‏ترین کمال است.[11]

[1]. روم، 27.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏16، ص 172، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[3]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری،  ج 11، ص 37، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 8، ص 472، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. غافر، 57. «خلقت آسمان ها و زمین از خلقت مردم بزرگ تر است».
[6]. روم، 25.
[7].‏ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 476- 477، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
[8]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 472؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 25، ص 96، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[9]. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏3، ص 477.
[10]. اعراف، 180. «براى خدا است اسمای حسنى».
[11]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 175؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‏16، ص 259- 263، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها