جستجوی پیشرفته
بازدید
6850
آخرین بروزرسانی: 1396/08/19
خلاصه پرسش
با آن‌که سعی صفا و مروه و همچنین نماز شکسته در سفر واجب است، چرا در قرآن کریم تعبیر به «لا جناح» و «لیس علیکم جناح» شده است؟
پرسش
با سلام؛ قرآن کریم می‌فرماید: «انّ الصّفا والمروه من شعائر الله فمن حجّ او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوّف بهما...». اگر هفت بار سعی بین صفا و مروه واجب است؛ چرا از واژه «لا جناح» استفاده شده است؟ همین‌طور در شکسته خواندن نماز مسافر نیز مشابه چنین تعبیری وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
این‌که خداوند متعال در مسئله سعی بین «صفا» و «مروه» فرمود: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»، به این جهت بود که مسلمانان گمان می‌کردند که صفا و مروه از بدعت‌‏هاى مردم عصر جاهلیت است؛ چون‌که بالاى کوه «صفا» بتى به نام «اساف» و بالاى کوه «مروه» بتى به نام «نائله» نصب گردیده بود، مشرکان هر زمانی که میان صفا و مروه سعى می‌کردند آنها را به عنوان تبرک مسح می‌نمودند؛ لذا مسلمانان از سعى میان صفا و مروه به واسطه همان بت‌‏ها خوددارى می‌کردند. خداوند در این مورد این آیه را نازل و اعلام کرد که با وجود این بت‌‏ها مانعى از سعى بین صفا و مروه وجود ندارد. در این صورت منظور این است که از لحاظ وجود آن بت‌‏ها مانع و اشکالى نیست، و الّا اصل سعى میان صفا و مروه مستحب بوده و در مواردی واجب است.
همان‌طور که اگر انسان در مکانى محبوس باشد که نماز خواندن در آن مستلزم توجّه به نقطه‌‏اى است که توجه به آن، در حال نماز مکروه است و غیر از آن نقطه به جهت دیگر هم نماز خواندن ممکن نباشد، در این‌حال به وى بگویند مانعى براى تو از نماز خواندن به آن جهت نیست، روشن است که عدم منع در این عبارت مربوط به اصل نماز نیست، بلکه فقط مربوط به نماز خواندن به آن جهت است.
پاسخ تفصیلی
خدای متعال در مسئله سعی بین «صفا» و «مروه» که از اعمال حج و عمره می‌باشد، در قرآن کریم فرمود: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»؛[1] «صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‌‏هاى) خدا است. بنابر این، کسانى که حج خانه خدا و یا عمره انجام می‌دهند، مانعى نیست که بر آن‌دو طواف کنند.
در این‌جا سؤالى پیش می‌‏آید، و آن این‌که از نظر فقه اسلام، سعى میان دو کوه صفا و مروه واجب است، خواه در اعمال حج باشد یا عمره، در صورتى که ظاهر از لفظ (فَلا جُناحَ) آن است که سعى بین صفا و مروه ‏فقط مانعی ندارد. اکنون این پرسش بوجود می‌آید که چگونه عدم مانع اعلام شده در آیه، دلالت بر وجوب دارد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت؛ از روایاتى که در شأن نزول این آیه وارد شده است، به روشنى می‌توان دریافت با توجه به این‌که مسلمانان گمان می‌کردند که با آن سابقه‌‏اى که این دو کوه داشته و زمانى جایگاه بت «اساف و نائله» بود، و کفار در سعى خود آنها را مسح می‌‏کردند، دیگر سزاوار نیست که مسلمانان میان آن‌دو سعى کنند. این آیه به آنها می‌گوید باکى نیست که شما سعى کنید؛ چون این‌دو کوه از شعائر خدا است. به عبارت روشن‌تر تعبیر به «لا جناح» براى بر طرف کردن آن کراهت به کار برده شده است.
بر این اساس، آیه فوق دلالت بر رفع حرمت و کراهت سعی بین صفا و مروه دارد، اما وجوب سعی از سنت پیامبر(ص) استنباط شده است.
در مواردی مشابه، دستورات واجب دیگرى، با این تعبیر و مانند آن بیان شده است؛ مثلا در باره نماز مسافر می‌خوانیم: «وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ»؛[2] اگر مسافر بودید مانعى ندارد که نماز را شکسته به جا آورید.
با آن‌که می‌دانیم نماز قصر بر مسافر واجب است، نه این‌که فقط بلا‏مانع باشد؛ لذا به طور کلى کلمه «لا جناح» در مواردى گفته می‌شود که سابقه ذهنى شنونده نسبت به آن چیز منفی و آمیخته با احساس نگرانى باشد.[3]
این موضوع از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده‌ اند که گفتند: به امام باقر(ع) گفتیم: در مورد نماز در سفر چه می‌فرمایید؟ چگونه و چند رکعت است؟ آن‌حضرت فرمود: همانا خداوند عزّ و جلّ می‌فرماید: «هر گاه در زمین سفر کنید بر شما حرجى نیست که نماز را کوتاه کنید یا از آن بکاهید». پس قصر کردن نماز در سفر واجب می‌‏شود همان‌گونه که تمام گزاردن نماز در حضر واجب است. زراره و محمّد بن مسلم می‌گویند: گفتیم: خداوند عزّ و جلّ می‌فرماید: «بر شما حرجى نیست» و نمی‌فرماید: چنین کنید(یعنى به لفظ امر نفرموده قصر کنید که دلالت بر وجوب نماید)، پس چگونه قصر و کوتاه ساختن در سفر، مانند تمام کردن نماز در حضر واجب باشد؟! آن‌حضرت فرمود: مگر خداوند عزّ و جلّ در سعى میان صفا و مروه نفرموده: «فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»؛ هر کس حج یا عمره کند، حرجى نیست بر او که سعى صفا و مروه کند. آیا نمی‌بینید که سعى صفا و مروه واجب است؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ در کتاب خود آن‌را ذکر فرموده و پیامبرش در بیان آیه سعى میان صفا و مروه را انجام داده، و به همین ترتیب کوتاه ساختن نماز در سفر عملى است که رسول خدا(ص) به کار بسته و خداوند تعالى به همان لفظ در کتاب خود آن‌را ذکر فرموده است.‏[4]
از امام صادق(ع) نیز پرسیدند، آیا سعى بین صفا و مروه واجب است یا نیست؟ فرمود واجب است. عرض کردند: آیا خداى عزّ و جلّ نفرمود «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»، پاسخ فرمود: این در باره عمرة القضاء بود که رسول خدا(ص) با مشرکان شرط نمود در موقع سعى مسلمانان، بت‌ها را از صفا و مروه بردارند. مردى در آن موقع از سعى خوددارى نمود تا ایّام منقضى شد و بت‌ها را برگردانیدند، [اصحاب] خدمت رسول خدا(ص) آمده، عرض کردند: یا رسول اللّه فلانى سعى بین صفا و مروه نکرده و اینک بت‌ها را برگرداندند، این آیه نازل شد که «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما» بر او گناه و حرجى نیست که طواف کند و بت‌ها در آن‌جا باشند.[5]
بنابر این تعبیر «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما» در ارتباط با خودداری مسلمانان از سعى میان صفا و مروه به واسطه وجود بت‌‏ها بود، و خداوند در این مورد این آیه را نازل و اعلام کرد که با وجود این بت‌‏ها مانعى از سعى بین صفا و مروه وجود ندارد، و گرنه روشن است که اصل سعى میان صفا و مروه مانعى ندارد. مانند این‌که اگر انسان در مکانى محبوس باشد که نماز خواندن در آن مستلزم توجّه به نقطه‌‏اى است که توجه به آن، در حال نماز مکروه است و غیر از آن نقطه به جهت دیگر هم نماز خواندن ممکن نباشد، در این‌حال به وى بگویند مانعى براى تو از نماز خواندن به آن جهت نیست، روشن است که عدم منع در این عبارت مربوط به اصل نماز نیست، بلکه فقط مربوط به نماز خواندن به آن جهت است.[6]
 

[1]. بقره، 158.
[2]. نساء، 101.
[3]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 544  تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏1، ص 440، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، سید هاشم،‏ ج ‏1، ص 271، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. «عن حریز قال: قال زرارة و محمد بن مسلم قلنا لأبی جعفر ع ما تقول فی الصلاة فی السفر کیف هی و کم هی قال: إن الله یقول: إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ» فصار التقصیر فی السفر واجبا کوجوب التمام فی الحضر- قالا: قلنا: إنما قال لیس جناح علیکم- أن تقصروا من الصلاة و لم یقل افعلوا- فکیف أوجب الله ذلک کما أوجب التمام فی الحضر- قال: أ و لیس قد قال الله فی الصفا و المروة «فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما» أ لا ترى أن الطواف واجب مفروض، لأن الله ذکرهما فی کتابه و صنعهما نبیه ص و کذلک التقصیر فی السفر شی‏ء صنعه النبی ص فذکره الله فی الکتاب».
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 435، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. «قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ السَّعْیِ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَرِیضَةٌ أَمْ سُنَّةٌ فَقَالَ فَرِیضَةٌ قُلْتُ أَ وَ لَیْسَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما. قَالَ کَانَ ذَلِکَ فِی عُمْرَةِ الْقَضَاءِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص شَرَطَ عَلَیْهِمْ أَنْ یَرْفَعُوا الْأَصْنَامَ مِنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَتَشَاغَلَ رَجُلٌ وَ تَرَکَ السَّعْیَ حَتَّى انْقَضَتِ الْأَیَّامُ وَ أُعِیدَتِ الْأَصْنَامُ فَجَاءُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ فُلَاناً لَمْ یَسْعَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَدْ أُعِیدَتِ الْأَصْنَامُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما أَیْ وَ عَلَیْهِمَا الْأَصْنَامُ».
[6]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏1، ص 440، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها