جستجوی پیشرفته
بازدید
11195
آخرین بروزرسانی: 1399/04/12
خلاصه پرسش
آیا اسلام در ارتباط با شکل گیری فضا و فرم شهرها و عناصر موجود در آنها رهنمودی دارد؟
پرسش
من تصمیم دارم در مورد تاثیر اسلام بر شکل گیری فضا و فرم شهرها و عناصر آنها تحقیق کنم. و سوالم از شما این است که: آیا فقه اسلامی در مورد شهرها یا عناصر آنها رهنمودهایی دارد یا خیر؟ و یا این که در سیره عملی پیامبر و ائمه در این مورد اطلاعی وجود دارد یا خیر؟
پاسخ اجمالی

 

دین اسلام متکفل ارائه کلیاتی است که سعادت معنوی انسان ها را به دنبال دارد و نیز بدون آن که زندگی مناسب دنیوی را خلاف شرع و ارزش ها بداند، معتقد است که مسلمانان باید بیشترین تلاش خود را در آباد سازی جهان آخرت مصروف سازند. طبیعی است که یک مسلمان، با چنین بینشی در عرصه های مختلف، با وجود آزادی های ارائه شده، باید به شیوه ای رفتار کند که بیشترین انطباق را بر آن مفاهیم کلی داشته باشد.

 

البته، اسلام دستوراتی در ارتباط با زندگی شهری ارائه کرده که رعایت مسائل ایمنی، پاس داشتن حقوق همسایگان، عدم تعرض به محیط های عمومی و ... از آنها جمله است.

پاسخ تفصیلی

 

چنانچه می دانید، دین مقدس اسلام، معیارهایی کلی برای زندگی اجتماعی انسان ها قرار داده که در پرتو آن، بتوان با حفظ حقوق دیگران به رشد و تعالی معنوی نیز دست یافت.

 

در این میان، موضوعاتی جزئی وجود دارند که نیاز چندانی به اعلام نظر صریح شرع نداشته، بلکه در محدوده مباحاتی می گنجد که معتقدان به این دین، خود می توانند با رعایت معیارهای کلی، تصمیم مناسب را در مورد آن اتخاذ کنند.

 

در همین راستا است که مولای متقیان (ع) در ابتدای عهد نامه مشهور خود خطاب به مالک اشتر، با آن که در توصیه ای کلی، این یار خود را به آباد سازی شهرها توصیه می فرماید (و عمارة بلادها)،[1] اما در ارتباط با چگونگی تلاش های عمرانی مطلبی بیان نمی دارد.

 

به همین دلیل است که نمی توان انتظار داشت تمام جزئیات شکل گیری یک فضای شهری را در آیات و روایات یافت، بلکه باید به کلیاتی که به نمونه ای از آنها در ذیل اشاره خواهد شد، توجه داشته و تصمیم مناسب را اتخاذ کرد:

 

1. یک انسان معتقد به فانی بودن این جهان و این که زندگی واقعی، تنها بعد از معاد شکل خواهد گرفت،[2] نمی تواند ارزشی ذاتی برای داشته های مادی خود در نظر بگیرد، بلکه می داند که در نهایت، باید تمام آنها را واگذاشته، این دنیا را ترک کند.[3] البته، این بدان معنا نیست که تهیه مسکن مناسب، دنیا طلبی به شمار می آید، بلکه در مقابل، داشتن محل زندگی، از مواردی است که انسان را از سربار دیگران شدن رهایی می بخشد، موضوعی که به شدت مورد نکوهش واقع شده است. لقمان حکیم، خطاب به فرزندش بیان می دارد: به اندازه نیازت از دنیا بردار و از آن نگریز تا سربار دیگران شوی. البته به آن اندازه هم دنیا طلب مباش که به آخرتت صدمه وارد کند.[4]

 

2. با توجه به اصل کلی فوق، مسکن و محل زندگی مناسبی که آسایش انسان را فراهم کند، از نعمت های بزرگ خداوند به شمار می آید که خود پروردگار نیز، این نعمت ارزشمند را خاطر نشان فرموده و توصیه به شکر چنین نعمتی کرده است:

 

&quotمانا براى قوم سبا در محل سکونتشان نشانه‏اى (از قدرت و رحمت خدا) بود، دو تا بوستان از جانب راست و چپ (مسکنشان بود، به آنها گفتیم) از روزى پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید، شهرى است پاکیزه و پروردگارى آمرزنده".[5]

 

"و به یاد آرید هنگامى که شما را جانشینانى پس از قوم عاد قرار داد و شما را در روى زمین جاى داد که از مواضع هموارش قصرها (ى تابستانى) مى‏سازید و از دل کوه‏ها تراشیده خانه‏ها (ى زمستانى) مى‏سازید پس نعمت‏هاى خدا را متذکر شوید و در روى زمین تبهکارانه به فساد برنخیزید".[6]

 

امام صادق (ع)، در این زمینه می فرماید که جادار بودن منزل، یکی از اسباب خوشبختی انسان است.[7] به همین دلیل است که پیامبر اکرم (ص) در پی شکایت فردی از انصار مبنی بر محاصره خانه کوچکش در میان خانه های دیگران، به او توصیه می کند که از خداوند گشایش روزی خود را (که در نهایت به تهیه منزل وسیع تری منجر می شود) بطلبد.[8]

 

3. تمام اینها دلیل بر آن نیست که انسان ها به صورت لجام گسیخته، به دنبال ساخت بناهای مسکونی وسیع و مجللی باشند که بیش از حد نیاز آنها است. امام صادق (ع) می فرماید: خداوند فرشته ای را مأمور رسیدگی به ساختمان ها نموده و او اشخاصی که سقف بلندتر از چهار متر (در هر طبقه) بسازند را مورد خطاب قرار داده و می گوید: ای سست ایمان! تا کجا می خواهی بروی؟![9]

 

حضرتش در جای دیگری اظهار داشته اند: &quotر مقدار از ساختمان که بیش از حد نیاز باشد، روز قیامت، صاحبش را به دردسر خواهد انداخت.[10]

 

پیامبر اکرم (ص) معیار در مناسب بودن یک مسکن را در آن می داند که اولاً: بیش از حد نیاز نبوده؛ و ثانیاً: برای مباهات و فخرفروشی به دیگران نباشد.[11]

 

طبیعی است که این نیاز در افراد مختلف، متفاوت باشد و یک خانه برای فردی وسیع و برای دیگری کوچک به شمار آید و حتی یک فرد هم می تواند با رویه های مختلفی که در پیش می گیرد، استحقاق خانه های متفاوتی را داشته باشد.

 

امیر المؤمنین (ع) خطاب به شخصی که خانه وسیعی ساخته بود، چنین اظهار فرموده: خانه به این بزرگی در این دنیا چه فایده ای برایت دارد، در حالی که به خانه های پهناور در زندگی بعد از مرگ، بیشتر نیازمندی؟! البته اگر بخواهی، می توانی با این خانه بزرگی که داری، خوشبختی آخرت را نیز برای خود فراهم کنی، به شرط آن که در آن پذیرای مهمان باشی، با فامیل خود در آن نشست و برخاست داشته باشی و تمام وظیفه های خود را در آن انجام دهی.[12]

 

با توجه به مطالب یاد شده، انسان ها می توانند با استفاده از دانش و بینش خود، انواع متفاوتی از شهرسازی ها را ارائه دهند، بدون آن که هیچ کدام آنها مخالف شرع مقدس اسلام باشد و باید دانست که بسیاری از آنچه اکنون از آن با نام معماری اسلامی یاد می شود، در حقیقت معماری مهندسان مسلمان است و نه نوعی از معماری که بتوان عناصر آن را مستقیما از شرع دریافت نمود.

 

بر این اساس، نیازی نیست که در هر مورد به دنبال دستور صریحی باشیم، و در نهایت می توان گفت که در فقه اسلامی، تا کنون بابی در ارتباط با عناصر لازم در تشکیل یک شهر تدوین نشده، گرچه جای آن را دارد که از میان روایاتی که در موضوعات مختلف وجود دارد، پژوهش هایی را در این زمینه آغاز کرد که به عنوان نمونه، مختصراً به چند سرفصل از آنها اشاره می شود:

 

1. رعایت ملاحظات امنیتی معمول در ساختمان سازی: از امام صادق (ع) پرسیده شد: آیا می توان بر پشت بامی که دورچینی نشده خوابید؟ ایشان فرمودند که اگر تا دو ذراع (یک متر) دورچینی باشد کفایت می کند.[13]

 

با استفاده از این روایت می توان استنباط کرد که محل زندگی انسان ها باید از حداقل استانداردهای امنیتی برخوردار باشد.

 

2. لزوم پرهیز از برخی تنگ نظری ها در ارتباط با هزینه ها: نباید به بهانه جلوگیری از اسراف و تبذیر، شهرها و خانه ها را به صورت تاریک، غمناک و بی روح درآورد.

 

امام رضا (ع) می فرمایند: روشن کردن چراغ های منزل قبل از غروب خورشید (و تاریک شدن کامل هوا) فقر را از انسان دور می کند.[14]

 

رعایت نظافت و بهداشت محیط زندگی نیز از اموری است که تأکید فراوانی بر آن شده است.[15] البته مصرف بی رویه و خارج از حدود عرفی، اسراف و حرام است.

 

3. مراعات حال همسایگان: در یک زندگی شهری، ناگزیر از زندگی در کنار همسایگان هستیم. بر این اساس، سزاوار است که معماری شهری به گونه ای باشد که تا حد امکان، آسیبی مادی و روانی به آنان وارد نشود.

 

پیامبر (ص) سرک کشیدن به خانه همسایگان را ممنوع اعلام نمود.[16] حضرتش در بیان دیگری فرمود: &quotرکس بدون دلیل، همسایه آزاری کند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام کرده و وارد دوزخش خواهد نمود.[17]

 

طبیعی است که همسایه آزاری، در زمان ها و مکان های مختلف، مصادیق گوناگونی دارد که تمام آنها نکوهیده است.

 

4. عدم استفاده اختصاصی از مکان های عمومی حتی برای رفتارهای مشروع: در هر محیط شهری، فضاهایی عمومی برای رفاه مردم تأسیس می شود. افراد مسلمان نباید از این فضاها به گونه ای استفاده کنند که بهره برداری دیگران را دچار اختلال کند.

 

امام رضا (ع) در این زمینه، اعلام فرمودند که هر راهی که مورد استفاده مردم است، نماز خواندن در آن سزاوار نیست، خواه جاده ای در آن مسیر کشیده شده باشد و خواه چنین جاده ای وجود نداشته باشد.[18] و ....

 

در نهایت، به استحضار می رساند که اگر موردی خاص در معماری مد نظرتان بوده و می خواهید بدانید که آیا اجرای آن با آموزه های کلی اسلامی همخوان است یا خیر؟ می توانید با بیان دقیق آن مورد، با ما در تماس باشید که در حد امکان تلاش خواهیم کرد که پاسخی مناسب برای پرسشتان فراهم سازیم.

 

نمایه های مرتبط:

 

حفظ و بهداشت محیط زیست در اسلام، سؤال 333 (سایت: 320) .

 

ویژگیهای شهروند مسلمان، سؤال 332 (سایت: 321) .

 



[1] نهج البلاغة، خطبه 53.

[2] عنکبوت، 64؛ "وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ".

[3] انعام، 94؛ "وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُم‏".

[4] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 13، ص 411، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.

[5] سبأ، 15، ترجمه مشکینی.

[6] اعراف، 74.

[7] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 299، ح 6592، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.

[8] همان، ج 5، ص 300، ح 6597.

[9] همان، ج 5، ص 310، ح 6634.

[10] همان، ج 5، ص 337، ح 6725.

[11] همان، ج 5، ص 339، ح 6731.

[12] نهج البلاغة، خطبه 209.

[13] وسائل الشیعة، ج 5، ص 313، ح 6644.

[14] همان، ج 5، ص 320، ح 6667.

[15] همان، ج 5، ص 317، "بَابُ اسْتِحْبَابِ کَنْسِ الْبُیُوتِ وَ الْأَفْنِیَةِ وَ غَسْلِ الْإِنَاء".

[16] همان، ج 5، ص 335، ح 6717.

[17] همان، ج 5، ص 340، ح 6736.

[18] همان، ج 5، ص 147، ح 6175.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها