لطفا صبرکنید
27669
- اشتراک گذاری
گرچه بیشترین تأکید اسلام بر پوشش معنوی انسانها (لباس تقوی) می باشد، اما پوشش ظاهری نیز نعمتی است که پروردگار، آن را از میان موجودات مختلف، منحصرا در اختیار انسان قرار داده است و به همین دلیل نمی تواند از نگاه دین، مخفی بماند.
بر این اساس، دین اسلام، در ارتباط با پوشاک انسانها توصیه های گوناگونی فرموده که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد:
در نظر گرفتن جنبه های معنوی در لباس، زیبایی متعادل، نظافت و آراستگی، طراحی بر اساس عرف و بدون عدول از موازین شرعی، استفاده نکردن از مدهایی که به نوعی نماد بی دینی و مورد استفاده دشمنان خداست و نیز مدهایی که موجب تک نما شدن مصرف کنندگان آن می شود ، تنوع در لباسها و شاد بودن آنها برای استفاده در شادی های مشروع، جلوگیری از اسراف در چرخه تولید و مصرف و ...
در ابتدای پاسخ، آیه ای از قرآن را در مورد لباس مرور می کنیم. خداوند، خطاب به انسانها می فرماید:
"یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْر"[1]
ای فرزندان آدم! ما برای شما لباسی در نظر گرفتیم تا زشتی هایتان را پوشانده و زینتی برایتان باشد. با این وجود، لباس پرهیزگاری ارزشمندتر از لباس ظاهریتان است.
امام باقر(ع) ذیل این آیه، لباس تقوی را به عفت تفسیر کرده و در بیان اهمیت آن می فرماید: فرد عفیف، حتی اگر برهنه نیز بماند، عفت خود را حفظ خواهد کرد، اما فردی که پاکدامن نیست، حتی اگر لباس ظاهری، تمام بدن او را بپوشاند، همانند برهنگان رفتار خواهد کرد.[2]
امام صادق(ع) نیز، آیه فوق را چنین تبیین فرموده است: زینتی ترین لباس برای فرد با ایمان، لباس تقوای الاهی بوده و با برکت ترین لباس، لباس ایمان است...اما این لباس مادی (نیز گرچه به پای آنها نمی رسد، اما آن هم) نعمتی از جانب خداوند است تا به وسیله آن، زشتی های انسان پوشانده شود، نعمتی که از میان جانداران گوناگون، تنها انسان از آن بهره مند شده است. افراد با ایمان، لباس ظاهری را نیز وسیله ای برای پیشبرد مقاصد معنوی خود در نظر می گیرند. بر این اساس، بهترین لباس، لباسی است که تو را از خدا دور نسازد، بلکه به یاد، شکر و پیروی از او نزدیکت کند. لباست نباید به گونه ای باشد که تو را به خودپسندی، ریاکاری، خودنمایی، فخرفروشی و خود برتر بینی وادارد که تمام اینها از آفتهای دین و موجب سنگدلی انسان می شود. پس هنگامی که لباست را پوشیدی، به یاد پروردگار باش که گناهانت را در پوشش رحمت خود مخفی کرده و ...[3]
بر این اساس، می توان گفت که مهم تر از لباس، آن فردی است که لباس را بر تن می کند و شخصیت او بسیار تعیین کننده تر از نوع لباسی است که مورد استفاده او می باشد، اما با این وجود، نباید از اهمیت نوع پوشش انسان، غافل شد. به همین دلیل و بر مبنای آنچه گفته شد و نیز دیگر آیات و روایات، به برخی شاخصه های لازم در یک پوشش مناسب خواهیم پرداخت.
1. انسان را به یاد خدا بیندازد:
به عنوان نمونه، اگر مشخص شود که نوعی از لباس، مورد توجه پیامبر(ص) و یا امامان معصوم(ع) بوده، می توان با همین نیت چنین لباسهایی را پوشیده و از آنجایی که یاد این بزرگواران، انسان را به یاد پروردگار هدایت می کند، از این راه، یاد خدا را در دل زنده کرد.
روایاتی که نوعی خاص از انواع لباسها را توصیه می کنند را می توان در همین راستا ارزیابی کرد که به یکی از آنها اشاره می کنیم:
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: لباس پنبه ای(نخی) بپوشید، زیرا لباس نخی، لباس پیامبر(ص) بوده و نیز لباسی است که ما از آن استفاده می کنیم.[4]
نقش طراحان و تولید کنندگان در این زمینه، دقیق و تأثیرگذار است که با استفاده از هنر خود، شیوه ای را در طراحی پوشاک برگزینند که ارتباط انسان با معنویات در آن حفظ شود.
البته باید دقت و سلیقه به خرج داد تا استفاده از نمادهای دینی در پوشاک مختلف،خدای ناکرده به هتک حرمت آنها منجر نشود.
2. زیبایی در آن رعایت شود:
زیبا بودن لباس و استفاده از تزیینات در آن، به خودی خود ایرادی ندارد. خداوند یکی از فواید دریاها را استخراج زینت آلاتی چون مروارید می داند که در لباسها مورد استفاده قرار می گیرد: "وَ هُوَ الَّذی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها".[5]
در همین زمینه، امام صادق(ع) می فرماید: لباس بپوش و زیبا هم بپوش! زیرا خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، اما مراقب باش تا لباست از پول حلال تهیه شود.[6]
اما باید توجه داشت که تمایل به زیبایی که حسی فطری در انسانهاست، از حالت تعادل خارج نشده و به فخر فروشی و تکبر نیانجامد که این جنبه، بیشتر از آنکه به تولید کنندگان لباس در ارتباط باشد، به ویژگی های شخصیتی مصرف کنندگان مرتبط است، اما طراحان لباس نیز می توانند با تبلیغات مناسب به حفظ تعادل رفتاری مصرف کنندگان کمک نمایند.
3. آراستگی و نظافت لباس در هر حال مورد توجه قرار گیرد:
پیامبر(ص) توصیه فرمود که هر فرد باید در فکر پاکیزه نگه داشتن لباسهایی باشد که در اختیار اوست.[7]
امام صادق(ع) نیز در همین زمینه می فرماید: لباس آراسته، دهان دشمن را خواهد بست.[8]
گرچه این جنبه نیز تا حد زیادی به مصرف کننده باز می گردد، اما طراح یک لباس، باید لباسهایی را عرضه کند که زیبایی و طراوت آن، با شستشو و نظافت، از بین نرود.
4. لباسها با رعایت موازین شرعی، بر اساس عرف زمان و اجتماع طراحی شوند:
حماد بن عثمان نقل می کند: من در محضر امام صادق(ع) بودم و مردی را مشاهده کردم که خطاب به آن حضرت عرضه داشت: خداوند نگهدارت باشد! شما خودتان فرمودید که امام علی(ع)، لباس های خشن و کم قیمت می پوشید. با این وجود، چرا لباس گران قیمت بر تن شما می بینیم؟! امام پاسخ فرمود: آن زمانی که علی(ع) این لباس ها را می پوشید، هیچ فردی با تعجب به او نگاه نمی کرد، اما امروزه، پوشیدن همان لباس، موجب تک نما شدن انسان می شود. بر این اساس (و به عنوان معیاری کلی)، بهترین لباس برای یک دوره زمانی، لباسی است که با عرف و وضعیت اقتصادی مردم در آن دوره منطبق باشد.[9]
5. کپی برداری از لباس دشمنان دین نباشد:
اسماعیل بن مسلم از امام ششم(ع) نقل می کند که ایشان فرمودند: خداوند به یکی از پیامبران خود وحی فرستاد که به افراد با ایمان بگو تا لباسهای دشمنانم را نپوشیده و به شیوه آنان غذا نخورند و در زندگی خود از راه و روش آنان پیروی نکنند، زیرا نتیجه این دنباله روی آن است که گویا این مؤمنان نیز همچون دشمنانم، به دشمنی با من برخاسته اند.[10]
البته، تشخیص اینکه چه لباسی، نماد دشمنان است، به زمان و عرف بستگی دارد، به عنوان نمونه، زمانی بود که لباس سیاه، لباس دشمنان اهل بیت(ع) به شمار می آمد، اما اکنون، لباس عزاداری برای ایشان است و یا در مثالی دیگر، همین کت و شلواری که اکنون در تمام جوامع، مرسوم بوده و نمادی از ملیت و یا مذهب خاصی نیست، شاید در سده گذشته، نماد غیر مسلمانان تلقی می شد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که پوشیدن لباس سیاه و یا کت و شلوار در زمانهای گذشته، ممنوع بوده، اما اکنون ایرادی ندارد، ولی در مقابل، امروزه، ممکن است پوشیدن برخی لباسها و یا انجام برخی آرایشها، پیروی از دشمنان دین به شمار آمده و به همین دلیل، مورد تأیید اسلام نباشد.
6. انسان را در جامعه، تک نما نکند:
تمایل به تک نما شدن در بیشتر اوقات، ناشی از عقده هایی درونی است که طی آن، یک فرد نمی تواند با دانش و هنر خود در جامعه، نمودی داشته باشد و به همین دلیل، تلاش می کند تا با لباس، ماشین، منزل و ...، خود را در معرض توجه جامعه قرار دهد که صد البته، این روش، شخصیت اخلاقی انسان را پایین می آورد. امام ششم(ع) در این زمینه می فرماید: برای ضعف شخصیت یک فرد، همین بس که لباسی بپوشد و یا بر مرکبی سوار شود که او را تک نما می کند.[11]
به عنوان نمونه، استفاده مردان از لباس زنانه و بر عکس آن، نوعی تک نما شدن است که پیشوایان دینی، آن را مورد نکوهش قرار می دادند.
از امام صادق(ع) در ارتباط با فردی سؤال شد که هنگام راه رفتن، (مانند نوعروسان) دامن کشان راه می رود. امام فرمودند: من خوشم نمی آید که مردی خود را بسان زنان درآورد.[12]
البته، اگر وسایلی باشد که عرفا مورد استفاده مشترک مردان و زنان است (مانند چتر مشکی)، مصرف آنها برای هر دو گروه ایرادی نخواهد داشت.
7. برای شادی های مشروع، لباسهای شادتری در نظر گرفته شود:
زراره نقل می کند که لباسی رنگی بر تن امام باقر(ع) مشاهده کردم و ایشان ازدواجشان را دلیل پوشیدن چنین لباسی عنوان فرمودند.[13]
8. در تولید و مصرف، از اسراف جلوگیری شود:
امام صادق(ع) داشتن چندین دست لباس را اگر تمامشان به نوبت مورد استفاده قرار گیرد، مصداق اسراف نمی دانند، زیرا در این صورت، استهلاک کمتری متوجه لباسها می شود[14]، اما حضرتش استفاده از یک لباس قیمتی و مجلسی را به عنوان لباس دم دستی و یا لباس کار، مصداقی از اسراف ارزیابی می نمایند.[15]
در این راستا، انسانها با کمی دقت، می توانند مصادیق اسراف را که نوعی عدم انضباط در استفاده از سرمایه است، تشخیص دهند.
به عنوان نمونه، در لباس هایی در یک رده و کلاس، آن لباسی بهتر است که بدون آنکه در میزان پوشش، تأثیری گذارد، از پارچه، آستر و ... کمتری در آن استفاده شده باشد و یا اینکه دوام آن نسبت به لباسهای مشابه بیشتر باشد.
شاید بتوان با دقت بیشتر در منابع اسلامی، شاخصه های دیگری را نیز برای یک لباس مناسب یافت.
موفق باشید.
[1] اعراف، 26.
[2] علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 226- 255، مؤسسة دار الکتاب، قم، 1404 هـ ق.
[3] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 325-324، ح 3697، مؤسسة آل البیت، قم، 1408 هـ ق.
[4] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 446، ح 4، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.
[5] نحل، 14.
[6] کافی، ج 6، ص 442، ح 7.
[7] همان، ج 6، ص 441، ح 3.
[8] همان، ج 6، ص 441، ح 1.
[9] همان، ج 1، ص 411، ح 4.
[10] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 4، ص 385، ح 5468، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.
[11] کافی، ج 6، ص 445، ح 2.
[12] همان، ج 6، ص 458، ح 12.
[13] همان، ج 6، ص 447، ح 3.
[14] همان، ج 6، ص 443، ح 11.
[15] همان، ج 6، ص 441، ح 4.