لطفا صبرکنید
بازدید
5418
5418
آخرین بروزرسانی:
1397/06/18
خلاصه پرسش
منظور از فراز «فاقد کل مفقود» در برخی دعاها چیست؟
پرسش
منظور از جمله «فاقد کل مفقود» در برخی دعاها چیست؟
پاسخ اجمالی
در مورد معنای جمله «وَ فاقِدَ کُلِ مَفْقُود»[1] که در توقیعی از سوی امام زمان(عج) در دعای ماه رجب، وارد شده است، احتمالاتی وجود دارد:
1. واژه «فقدان» از ریشه «فقد» به معنای عدم و نیستی است،[2] و «فَقَدَهُ»؛ یعنی آنرا نیست کرد.[3] لذا معنای «فاقد کلّ مفقود»، این است که خداوند، نیستکننده هر نیستی است. به عبارت دیگر؛ ذات الهی، خود فاقد هرگونه حدّ و اندازه و امر سلبى(عدم و نیستی) است و واجد همه کمالات وجودى است.[4]
2. ای کسی که هر نابود شدهای را تو نابود کردهای؛ در این معنا «فاقد» به معنای «مُفقِد»(اسم فاعل) است.
3. ای آنکه هر گمشدهای، گویا گمشده توست. به عبارتی خدا دوست دارد تا آن گم شده پیدا شود و به راه راست هدایت شود. این معنا با لفظ همخوان است. البته معلوم نیست که کسی این چنین معنا کرده باشد.
4. ای هر چه گم شده نزد تو پیدا میشود. این ترجمه با لفظ همخوان نیست؛ اما با دعایی دیگر همخوان است که میگوید: «یَا مَنْ یُطْلَبُ عِنْدَهُ کُلُ مَفْقُود».
5. ای هر آنچه مفقود شده، عملاً به سوی تو برگشته که همان معنای «انا لله و انا الیه راجعون»، «کل شیء هالک الا وجهه»، «و یبقی وجه ربک» و ... است.
1. واژه «فقدان» از ریشه «فقد» به معنای عدم و نیستی است،[2] و «فَقَدَهُ»؛ یعنی آنرا نیست کرد.[3] لذا معنای «فاقد کلّ مفقود»، این است که خداوند، نیستکننده هر نیستی است. به عبارت دیگر؛ ذات الهی، خود فاقد هرگونه حدّ و اندازه و امر سلبى(عدم و نیستی) است و واجد همه کمالات وجودى است.[4]
2. ای کسی که هر نابود شدهای را تو نابود کردهای؛ در این معنا «فاقد» به معنای «مُفقِد»(اسم فاعل) است.
3. ای آنکه هر گمشدهای، گویا گمشده توست. به عبارتی خدا دوست دارد تا آن گم شده پیدا شود و به راه راست هدایت شود. این معنا با لفظ همخوان است. البته معلوم نیست که کسی این چنین معنا کرده باشد.
4. ای هر چه گم شده نزد تو پیدا میشود. این ترجمه با لفظ همخوان نیست؛ اما با دعایی دیگر همخوان است که میگوید: «یَا مَنْ یُطْلَبُ عِنْدَهُ کُلُ مَفْقُود».
5. ای هر آنچه مفقود شده، عملاً به سوی تو برگشته که همان معنای «انا لله و انا الیه راجعون»، «کل شیء هالک الا وجهه»، «و یبقی وجه ربک» و ... است.
[1]. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 704، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.
[2]. «فَقَدَ الشَّیْءَ یَفْقِدُه فَقْدًا وَ فِقْدانًا وَ فُقودًا فَهُوَ مَفْقودٌ وَ فَقیدٌ: عَدِمَهُ»؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 3، ص 337، بیروت، دار الفکر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 248، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
[4]. ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، ج 1، بخش 2، ص 314 – 315، قم، مرکز نشر اسرا، چاپ اول، 1375ش.
نظرات