لطفا صبرکنید
23233
- اشتراک گذاری
کتب انبیای الهی؛ مانند تورات و انجیل، از جمله کتاب های آسمانی بوده که ارزشمند و مورد احترام ما نیز هستند. با این حال دلیل قاطعی بر معجزه بودن آنها وجود ندارد، بلکه از برخی منابع، معجزه نبودن آنها نیز به دست می آید. البته معجزه نبودن این کتاب ها منافاتی با ارزش و اهمیت آنها ندارد؛ زیرا اصل این کتاب ها توسط پروردگار نازل شده و به طور قطع با ارزش و اهمیت است.
همچنین حتی اگر معجزه بودن این کتاب ها را ثابت کنیم، این اعجاز از اهمیت کمتری نسبت به دیگر معجزات پیامبران مطرح بوده است و این برعکس داستان پیامبر ما است؛ که قرآن به عنوان معجزه اصلی ایشان بیان شده و معجزات دیگرشان نمود کمتری داشته است.
معجزه، مهم ترین و اصلی ترین ابزار شناخت پیامبران الهی بوده که بحث های مفصلی پیرامون آن وجود دارد.[1] سازگاری إعجاز با شرایط زمانی و مکانی، از مهم ترین عوامل پذیرش معجزه است که مرتبط با بحث ما نیز بوده و در ادامه به آن می پردازیم. اما قبل از بررسی إعجاز بودن کتاب های آسمانی، ذکر نکاتی لازم است:
1. بحث ما در إعجاز بودن کتب آسمانی، شامل قرآن نیست؛ زیرا تمام مسلمانان قرآن را معجزه پیامبر اسلام (ص) می دانند و ادله فراوانی نیز بر آن دلالت می کند. بنابر این، بحثی که در ادامه می آید، پیرامون کتب آسمانی دیگر خواهد بود.
2. پیامبرانی مانند حضرت موسی(ع) و عیسی(ع) و ... که دارای کتاب بودند، معجزات بسیاری را بر قوم خود عرضه داشتند و به این معجزات نیز شهره اند؛ به عنوان مثال حضرت موسی آب دریا را گشود و بنی اسرائیل را از آن عبور داد؛ حضرت عیسی مرده را زنده کرد، حضرت داوود آهن را نرم کرد و ... .
3. تورات و انجیل در نزد پیروانشان به عنوان دو کتاب آسمانی، مقدس و ارزش مندند؛ آنها در طول روز این کتاب ها را مطالعه می کنند؛ در نماز، قسمت هایی از آن را می خوانند، آن را مورد کنکاش و تفسیر قرار می دهند و در مباحث علوم دینی از آن استفاده بسیار می کنند و ... .
4. به اعتقاد ما مسلمانان، تمام کتاب های آسمانی به جز قرآن دچار تحریف شده اند و در طول زمان مورد حذف و اضافه قرار گرفته اند. البته بسیاری از مطالب انجیل و تورات مورد تأیید دین اسلام می باشد و حتی بسیاری از آنها در منابع اسلامی نیز ذکر شده اند.
اما در اینکه کتاب های آسمانی پیامبران، جزو معجزات آنها بوده یا خیر باید بگوییم که دلیل قاطعی که معجزه بودن آنها را اثبات کند، نیافتیم، بلکه از برخی منابع، معجزه نبودن آنها نیز به دست می آید:
الف. «ابن سکیت نقل می کند؛ از امام موسی کاظم (ع) سؤال کردم چرا خداوند حضرت موسی را با عصا و ید بیضاء و إعجازی در باب جادو فرستاد؛ عیسی را با اعجازی از طب و حضرت محمد (ص) را با کلام و خطبه ها؟ امام (ع) فرمودند: همانا خداوند موسی (ع) را مبعوث کرد در حالی که سحر در میان مردم شایع بود و موسی از طرف خداوند چیزی را آشکار کرد که انجامش خارج از توان مردم بود و از این طریق حجت را بر آنها تمام کرد و همانا خداوند عیسی (ع) را مبعوث کرد در حالی که مریضی ها بسیار شده بود و مردم به طب نیاز مُبرَمی داشتند. پس عیسی از طرف خداوند چیزی را انجام داد که از عهده آنها خارج بود؛ مردگان را زنده کرد، کور مادر زاد را بینا کرد، پیسی را درمان بخشید و حجت را بر آنها تمام کرد. همانا خداوند محمد (ص) را در زمانی مبعوث کرد که رایج در زمانش، کلام و سخنوری بود. پس پیامبر از جانب خداوند موعظه ها و حکمت هایی را آورد که کلام آن ها را نابود و حجت را بر ایشان ثابت کند.[2]
در این روایت بر اصل تطابق معجزه و مقتضیات زمان تأکید شده و از مضمون آن به دست می آید که کتب مقدس حداقل معجزه برتر انبیاء نبوده اند.
ب. امام رضا (ع) در مناظره ای که با رهبران دینی از ادیان دیگر داشته اند، به رأس الجالوت رهبر یهودیان که بیان داشت معجزات عیسی را ندیده و بنابر این نمی تواند نبوت عیسی (ع) را بپذیرد، می گوید: «آیا آنچه که موسی به عنوان شاهد نبوت آورده است، دیده ای؟»[3] در این روایت امام، رأس الجالوت را به اقرار به ندیدن معجزات موسی سوق می دهد در حالی که تورات در آن زمان وجود داشته و اگر این تورات معجزه بوده است، یقیناً رأس الجالوت پاسخ پرسش امام را می داد، در حالی که در مقابل سؤال امام عاجز ماند.
البته معجزه نبودن این کتاب ها منافاتی با ارزش و اهمیت شان ندارد؛ زیرا اصل این کتاب ها توسط پروردگار نازل شده و به طور قطع با ارزش و اهمیت بوده است.
در انتها خاطر نشان می کنیم که حتی اگر معجزه بودن این کتاب ها را ثابت کنیم، این اعجاز از اهمیت کمتری نسبت به دیگر معجزات پیامبران مطرح بوده است و این برعکس داستان پیامبر ما است؛ به این که قرآن به عنوان معجزه اصلی ایشان بیان شده و معجزات دیگرشان نمود کمتری داشته است.
[1]. برای اطلاعات بیشتر ر. ک: پاسخ 115
[2]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی ج 1، ص 24، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
[3]. ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 167، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.