جستجوی پیشرفته
بازدید
14064
آخرین بروزرسانی: 1392/08/29
خلاصه پرسش
متن نامه تهدیدآمیز معاویه به امپراتور روم چیست؟ آیا این نامه سیاست درست معاویه در جلوگیری از جنگ بود؟
پرسش
«تنها با وحدت و آگاهی امت اسلام می‌تواند پیروز بشود. اگر عبرت از گذشتگان و تاریخ به خوبی یاد بگیرد می‌تواند سربلند بشود. تمام قوّت ضد اسلام مثلاً رومیان که از اختلاف حضرت علی و معاویه بهره گرفته بود. در برگرداندن شکوه روم و نگاهی به ضعف مسلمانان (اختلاف) آنها در صدد حمله به اسلام هستند. معاویه این را به خوبی درک می‌کند و بلافاصله به پادشاه روم نامه‌ای فرستاده که رومیان نباید از اختلاف میان امت اسلام بهره برد و نباید به مسلمانان حمله کند. او گفت: اگر حمله صورت گرفته او (معاویه) سپه‌سالار اسلام می‌شود به اسم حضرت علی در مقابل سپاه رومیان می‌ایستاد». این نقل در کدام کتاب آمده است؟ آیا در «البدایة و النهایة» ابن کثیر در مورد معاویه و ماجرایی که در آن زمان اتفاق افتاده، آمده است؟
پاسخ اجمالی
چنین موضوعی در برخی کتاب‌های روایی و غیر روایی به شرح زیر نقل شده است:
«هنگامى كه معاويه در گيرودار جنگ صفّين، آگاهى يافت كه امپراتور روم آهنگ يورش به سرزمين شام دارد، نامه‌اى تهديدآميز به وى نوشت و به دنبال آن، روميان در برابر دريافت پولى از معاويه با وى صلح كردند. معاويه، گروگان‌هايى از روميان گرفت و آنان را در بعلبک نگاه‌داشت. سپس روميان پيمان‌شكنى كرده گروگان‌هاى مسلمانان را كشتند. ولى معاويه و مسلمانان، از كشتن گروگان‌هاى رومى كه در اختيار داشتند، خوددارى كرده و آنان را رها ساختند و از اين رهگذر بر روميان پيروز گشته و گفتند: در برابر پيمان‌شكنى، استوارى بر پيمان از گسستن آن بهتر است.[1] سوگند به خدا اگر آهنگ خود را كه من از آن آگاه گشته‌ام به انجام رسانى، با دشمن پيكارگر خود آشتى می‌كنم و در پيشاپيش سپاه وى، به كارزار تو می‌آيم و قسطنطنيه بخارآگين را بسان زغالى، سياه می‌گردانم؛ و تو را چون زردكى كه از زمين بيرون كشند، از تخت پادشاهى بيرون می‌كشم و مانند مزدورى، به خوک‌چرانى وادارت می‌سازم».[2]
در نقل دیگری آمده است: «اى ملعون! سوگند به خدا اگر اين انديشه را رها نكنى و به كشور خود بازنگردى، براى پيكار با تو، با پسر عمّ[3] خود آشتى می‌كنم و تو را از همه خاک كشورت بيرون می‌رانم؛ و زمين را با همه فراخى آن، بر تو تنگ می‌گردانم».[4]
اینها نامه معاويه فرمانرواى شام، به امپراتور كنستانتين دوم به هنگام جنگ صفّين به سال 37 هـ. ق است.[5]
گفتنی است؛ معاویه هر چند در این‌جا این سیاست را انجام داد و همه نيروهاى مادى و معنوى خود را براى تجهيز و توان‌بخشى ارتش خود به‌كار می‌برد و به مجرّد اين‌كه می‌خواست با امپراطورى روم درگيرى پيدا كند با او پيمان ترک مخاصمه بست و باج‌ها و هديه‌هاى فراوانى پيشكش امپراطور كرد تا جنگى بین آنها در نگيرد و به ‌علاوه، سپاهيانش را براى جنگ و فتوحات به جایى نفرستاد، اما این موضوع، نقطه قوّتی برای معاویه به شمار نمی‌آید، بلکه دلیلی بر شیطنت او است؛ زیرا او با این کار می‌خواست آمادگى و نشاط و نيروى سپاهیان خود را برای جنگ صفین حفظ کند. در حالی‌که اگر او در صدد حفظ وحدت میام مسلمانان بود، باید به فرمان امام علی(ع) که به اعتراف تمام مسلمانان صلاحیت بیشتری برای جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص) نسبت به معاویه داشت، گردن می‌نهاد. و جنگ صفّين را راه نمی‌انداخت.[6]
 

[1]. «أن الروم صالحت معاوية عَلَى أن يؤدي إليهم مالا وارتهن معاوية منهم رهناء فوضعهم ببعلبك، ثُمَّ أن الروم غدرت فلم يستحل معاوية والمسلمون قتل من في أيديهم من رهنهم وخلوا سبيلهم، وقالوا: وفاء بغدر خير من غدر بغدر»؛ بلاذری، أحمد بن يحيى، فتوح البلدان، ص 159، دار ومكتبة الهلال، بيروت، 1988م.
[2]. «في حَدِيثِ مُعاوِيَةَ، و ذلِكَ أَنَّه لَمّا بَلَغَه خبرُ صاحِبِ الرُّومِ أَنَّه يُرِيدُ أَنْ يَغْزُوَ بلادَ الشّامِ أَيَّامَ فِتْنَةِ صِفِّينَ كَتَبَ إِليْهِ يَحْلِفُ باللَّه «لئِنْ تَمَّمْتَ على ما بَلَغَنِي من عَزْمِك لأُصالِحَنَّ صاحِبِي، و لأَكُونَنَّ مُقَدِّمَتَهُ إِليك، فلأَجْعَلَنّ القُسْطَنْطِينِيَّةَ البَخْراءَ حُمَمَةً سَوْداءَ، و لأَنْزِعَنَّكَ من المُلْكِ انْتِزاعَ الإِصْطَفْلِينَةِ، و لأَرُدَّنَّك إِرِّيساً من الأَرارِسَة تَرْعَى الدَّوَابِلَ»؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ‏10، ص 381 ، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1414ق.‌
[3]. اینجا منظور پسر عموی به معنای عرفی امروز نیست، بلکه چون نسب امام علی(ع) و معاویه به چندین واسطه یکی هستند، لذا عرب این گونه نام می‌برد؛ نسب امام علی(ع) چنین است: «عليّ بن أبي طالب بن عبد المطلب‏ بن هاشم بن عبد مناف» (شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏1، ص 5، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق). نسب معاويه نیز به عبدمناف برمی‌گردد: «معاوية بن ابوسفيان بن حرب بن امية بن عبدالشمس بن عبدمناف»؛ ابن کثیر دمشقی‏، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏8، ص 20، دار الفکر، بیروت، 1407ق.  
[4]. «فَكَتَبَ إِلَيْهِ مُعَاوِيَةُ: وَاللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ وَتَرْجِعْ إِلَى بِلَادِكَ يَا لَعِينُ لَأَصْطَلِحَنَّ أَنَا وَابْنُ عَمِّي عَلَيْكَ وَلَأُخْرِجَنَّكَ مِنْ جَمِيعِ بِلَادِكَ، وَلَأُضَيِّقَنَّ عَلَيْكَ الْأَرْضَ بِمَا رَحُبَتْ. فَعِنْدَ ذَلِكَ خَافَ مَلِكُ الرُّومِ وَانْكَفَّ، وَبَعَثَ يَطْلُبُ الْهُدْنَةَ»؛ البدایة و النهایة، ج ‏8، ص 119.
[5]. حميد الله‏، محمد، مجموعة الوثائق السياسية للعهد النبوي و الخلافة الراشدة، ص 544، دار النفائس‏، بیروت، چاپ ششم، 1407ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها