لطفا صبرکنید
بازدید
18914
18914
آخرین بروزرسانی:
1394/07/25
کد سایت
id24528
کد بایگانی
71900
نمایه
زندگی ناپایدار دنیا از نگاه قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
دنیا
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا پایان زندگی دنیایی در قرآن کریم به خشکیدن گیاه تشبیه شده است؟
پرسش
لطفاً تفسیر آیه 45 سوره کهف را بیان کنید؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال در آیه 45 سوره کهف، خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید؛ زندگی دنیا را براى مشرکانى که به مال و ثروت مادى خود مغرور هستند؛ مردمانى که محبّت دنیا در قلب و روح آنان ریشه دوانده، و گمان میکنند نعمتهاى دنیا پایدار و همیشگی است، در قالب مثالی توصیف کن:
«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً».
زندگى دنیا مانند آبی است که ما آنرا از آسمان فرو فرستادیم و به وسیله آن گیاهان گوناگون و زیبایى رویید و به هم تنید و منظرهاى بدیع به وجود آورد، ولى پس از مدتى آن گیاهان خشکیدند و ساقههایشان شکسته شد و به صورتى در آمدند که باد آنها را پراکنده ساخت.
«هشیم» از مادّه «هشم»، به معناى شکسته شدن چیزهاى سست و بیدوام؛ مانند گیاهان،[1] و یا شکستن چیزهای توخالی و خشک است.[2]
«ذرو» به معناى جدا و پراکنده کردن است.[3]
در آیات قبلی، سخن از ناپایدارى نعمتهاى جهان ماده بود. اما از آنجا که درک این واقعیت براى افرادی که غرق در زندگی مادی هستند کار چندان آسانى نیست، قرآن در این آیه در قالب یک مثال بسیار زنده و گویا، این صحنه را کاملاً مجسم میکند، تا انسانهای غافل و مغرور با مشاهده این نمونه - که در عمرشان بارها و بارها تکرار شده و میشود - از غرور و غفلتشان بیدار شوند.
در حقیقت زندگى دنیا اینگونه است. در آغاز، زیبایى و طراوت دارد، قطرههاى حیاتبخش باران بر کوه و صحرا میریزد، دانههاى آمادهاى که در زمینهاى مستعد نهفته است، با ریزش آن جان میگیرد و حرکت تکاملى خود را آغاز میکند. پوست سخت و مقاوم دانه در برابر نرمش باران نرم میشود، و به جوانه گیاه اجازه عبور میدهد، سرانجام جوانه نورس از دل خاک سر برمیدارد؛ آفتاب میدرخشد؛ نسیم میوزد، مواد غذایى زمین کمک میکند، و این جوانه نورس با نیرو گرفتن از همه این عوامل حیات، به رشد و نمو خود ادامه میدهد، آنچنانکه بعد از مدت کوتاهى گیاهان زمین سر بر سر هم میگذارند و درهم فرو میروند؛ صفحه کوه و صحرا یک پارچه جنبش و حیات میشود، شکوفهها و گلها و میوهها یکى بعد از دیگرى زینت بخش شاخهها میشوند، ولى دیرى نمیپاید که بادهاى خزان شروع میشود و گرد و غبار مرگ بر سر آنها میپاشد؛ هوا به سردى میگراید، آبها کم میشود و این صحنه دلانگیز به شاخهها و برگهاى پژمرده و بیفروغ تبدیل میشوند که با اندک نسیمی به این طرف و آن طرف پرت میشوند.
داستان زندگی انسان نیز اینگونه است. پس از گذشت زمان و از بین رفتن جوانى، انسان شکسته میشود و طراوت و شادابی خود را از دست میدهد و مدت چندانی نمیگذرد که تسلیم مرگ شده و بعد از مرگ نیز بدن او متلاشی شده و تنها استخوانی از او باقی میماند و همان استخوان نیز تهی و تکهتکه میشود که اگر در مسیر باد قرار گیرد، با آن شاخههای درهمشکسته، تفاوت چندانی نخواهد داشت.
بنابراین، عاقل کسى است که به زندگى دنیا مغرور نشود و به آن دل نبندد و فقط به خداوند متعال و اعمال شایسته خود و پاداشهاى الهى در جهان دیگر، امیدوار باشد و بداند که خداوند بر هر چیزى توانا است و میتواند در قیامت او را پاداشى نیکو دهد و زندگى دائمی باطراوت و زیبا و لذت بخشى پیدا کند.[4]
علاوه بر این آیه، تشبیه زندگى ناپایدار به گیاه خشکیده و خورد شده در چند آیه دیگر از قرآن نیز آمده است.[5]
«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً».
زندگى دنیا مانند آبی است که ما آنرا از آسمان فرو فرستادیم و به وسیله آن گیاهان گوناگون و زیبایى رویید و به هم تنید و منظرهاى بدیع به وجود آورد، ولى پس از مدتى آن گیاهان خشکیدند و ساقههایشان شکسته شد و به صورتى در آمدند که باد آنها را پراکنده ساخت.
«هشیم» از مادّه «هشم»، به معناى شکسته شدن چیزهاى سست و بیدوام؛ مانند گیاهان،[1] و یا شکستن چیزهای توخالی و خشک است.[2]
«ذرو» به معناى جدا و پراکنده کردن است.[3]
در آیات قبلی، سخن از ناپایدارى نعمتهاى جهان ماده بود. اما از آنجا که درک این واقعیت براى افرادی که غرق در زندگی مادی هستند کار چندان آسانى نیست، قرآن در این آیه در قالب یک مثال بسیار زنده و گویا، این صحنه را کاملاً مجسم میکند، تا انسانهای غافل و مغرور با مشاهده این نمونه - که در عمرشان بارها و بارها تکرار شده و میشود - از غرور و غفلتشان بیدار شوند.
در حقیقت زندگى دنیا اینگونه است. در آغاز، زیبایى و طراوت دارد، قطرههاى حیاتبخش باران بر کوه و صحرا میریزد، دانههاى آمادهاى که در زمینهاى مستعد نهفته است، با ریزش آن جان میگیرد و حرکت تکاملى خود را آغاز میکند. پوست سخت و مقاوم دانه در برابر نرمش باران نرم میشود، و به جوانه گیاه اجازه عبور میدهد، سرانجام جوانه نورس از دل خاک سر برمیدارد؛ آفتاب میدرخشد؛ نسیم میوزد، مواد غذایى زمین کمک میکند، و این جوانه نورس با نیرو گرفتن از همه این عوامل حیات، به رشد و نمو خود ادامه میدهد، آنچنانکه بعد از مدت کوتاهى گیاهان زمین سر بر سر هم میگذارند و درهم فرو میروند؛ صفحه کوه و صحرا یک پارچه جنبش و حیات میشود، شکوفهها و گلها و میوهها یکى بعد از دیگرى زینت بخش شاخهها میشوند، ولى دیرى نمیپاید که بادهاى خزان شروع میشود و گرد و غبار مرگ بر سر آنها میپاشد؛ هوا به سردى میگراید، آبها کم میشود و این صحنه دلانگیز به شاخهها و برگهاى پژمرده و بیفروغ تبدیل میشوند که با اندک نسیمی به این طرف و آن طرف پرت میشوند.
داستان زندگی انسان نیز اینگونه است. پس از گذشت زمان و از بین رفتن جوانى، انسان شکسته میشود و طراوت و شادابی خود را از دست میدهد و مدت چندانی نمیگذرد که تسلیم مرگ شده و بعد از مرگ نیز بدن او متلاشی شده و تنها استخوانی از او باقی میماند و همان استخوان نیز تهی و تکهتکه میشود که اگر در مسیر باد قرار گیرد، با آن شاخههای درهمشکسته، تفاوت چندانی نخواهد داشت.
بنابراین، عاقل کسى است که به زندگى دنیا مغرور نشود و به آن دل نبندد و فقط به خداوند متعال و اعمال شایسته خود و پاداشهاى الهى در جهان دیگر، امیدوار باشد و بداند که خداوند بر هر چیزى توانا است و میتواند در قیامت او را پاداشى نیکو دهد و زندگى دائمی باطراوت و زیبا و لذت بخشى پیدا کند.[4]
علاوه بر این آیه، تشبیه زندگى ناپایدار به گیاه خشکیده و خورد شده در چند آیه دیگر از قرآن نیز آمده است.[5]
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 842، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 611، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. همان، ج 14، ص 282،
[4]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 444- 445، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ جعفری، یعقوب، کوثر، ج 6، ص 414، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
[5]. مانند، یونس، 24؛ حدید، 20.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات