لطفا صبرکنید
بازدید
8657
8657
آخرین بروزرسانی:
1396/02/17
کد سایت
fa78710
کد بایگانی
96153
نمایه
تفاوت بین معرفت، علم و بصیرت
طبقه بندی موضوعی
حدیث|معرفت شناسی
اصطلاحات
علم ، دانش بشری
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معرفت، علم و بصیرتی که در دعای مرزداران صحیفه سجّادیه از آن یاد شده، چه تفاوتی با هم دارند؟
پرسش
سلام علیکم؛ این جمله قسمتی از دعای امام سجّاد(ع) در صحیفه سجّادیه برای اهل ثغور است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا یَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا یُبْصِرُونَ». فرق بین این فقرات دعا چیست؟(عّرف و علّم و بصّر) امام با هر کدام چه درخواست جداگانهای دارد؟
پاسخ اجمالی
کتاب صحیفهی سجادیه مجموعهای از دعاهای امام سجاد(ع) است؛ این مجموعه حاوی مطالب و معارف بسیاری در زمینههای مختلف است که بیست و هفتمین دعای آن به دعای مرزبانان معروف است؛ امام(ع) در این دعا برای پیروزی و موفقیت کسانی که مشغول حفظ و حراست از مرزهای کشورهای اسلامی هستند، دعا میکند. بخشی از این دعا این است: «بار خدایا، درود فرست بر محمد و خاندان او و به مدافعان مرزها، هر چه نمیشناسند آنان را بشناسان و هر چه نمیدانند به آنها بیاموز و چشمانشان را بر هر چه نمیبینند بگشاى».[1]
معنای واژههای معرفت، علم و بصیرت، تقریباً نزدیک بهم است؛ بلکه گاهی به صورت مترادف و به معنای دانش و شناخت به کار میروند.[2]
اما در تفاوت بین معنای معرفت و علم چنین گفتهاند:
1. معرفت، ادراک جزئى و علم ادراک کلى است.
2. معرفت، در تصورات و علم در تصدیقات به کار میرود.
3. معرفت، ادراک جزئى از روى دلیل یا آثار است، ولی علم اختصاص به آن ندارد.
4. معرفت، ادراک دوم از چیزى است که اول آنرا ادراک کرده باشد و بعد از فراموش کردن مجدداً متذکر شود.
5. معرفت، ادراک بعد از جهل یعنی ادراک مسبوق به عدم را گویند.
به همین جهت در مورد خداوند باید گفت؛ خداوند به موجودات علم دارد؛ اما نمیتوان گفت خداوند به موجودات معرفت دارد. همچنین میتوان گفت به خدا معرفت داریم، اما نمیتوان گفت به او علم داریم؛ زیرا شرط علم این است که به احوال معلوم احاطه کامل داشته باشد.[3]
«بصیرت» به معناى دانایى، هوشیارى و به معناى بذل توجه و دقت در مورد چیزی است.[4]
البته در عرفان، بصیرت به عنوان اصطلاحی خاص مطرح است؛ و به معنای نیرویی است در قلبهای نورانی که با آن نیرو شخص حقایق و باطن اشیا را مییابد و میبیند.[5]
از اینرو احتمال دارد این سه جمله به یک معنا باشند، ولی به جهت اهمیت دانش و آگاهی، و نقش مهم آن در حفظ مرزها این موضوع با تعبیرات مختلف بیان شده است. چنانکه این احتمال نیز داده میشود که این سه جمله دارای معنای مختلف باشند؛ زیرا حفظ مرزها نیاز به انواع دانشها دارد؛ از اینرو تعبیرات مختلف امام(ع) هر کدام اشاره به نوع خاصی از دانش دارد؛[6] مانند اینکه یک مرزبان باید نسبت به جغرافیای محیط خود اطلاعات کافی داشته باشد؛ یعنی از امور جزئی نیز مطلع باشد؛ به همین جهت است که امام(ع) فرمود: «عَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ». چنانکه مرزبانان باید از برنامه و طرحهای دشمنان، یعنی امور کلی شناخت کافی داشته باشند؛ لذا امام فرمود: «عَلِّمْهُمْ مَا لَا یَعْلَمُونَ». همچنین حفظ مرزها متوقف بر هوشیاری و بذل توجه و دقت است، به این جهت امام(ع) فرمود: «بَصِّرْهُمْ مَا لَا یُبْصِرُونَ».
شاید به همین جهت برخی این جملات را اینگونه ترجمه کردهاند: «بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و آنچه (از رموز و اسرار جنگ) به آن نادانند به ایشان بشناسان، و آنچه (چگونگى رفتار و دشمنان را که) نمیدانند به آنها بیاموز، و به آنچه (مکر و فریب دشمنان که) نمیبینند بیناشان فرما».[7]
معنای واژههای معرفت، علم و بصیرت، تقریباً نزدیک بهم است؛ بلکه گاهی به صورت مترادف و به معنای دانش و شناخت به کار میروند.[2]
اما در تفاوت بین معنای معرفت و علم چنین گفتهاند:
1. معرفت، ادراک جزئى و علم ادراک کلى است.
2. معرفت، در تصورات و علم در تصدیقات به کار میرود.
3. معرفت، ادراک جزئى از روى دلیل یا آثار است، ولی علم اختصاص به آن ندارد.
4. معرفت، ادراک دوم از چیزى است که اول آنرا ادراک کرده باشد و بعد از فراموش کردن مجدداً متذکر شود.
5. معرفت، ادراک بعد از جهل یعنی ادراک مسبوق به عدم را گویند.
به همین جهت در مورد خداوند باید گفت؛ خداوند به موجودات علم دارد؛ اما نمیتوان گفت خداوند به موجودات معرفت دارد. همچنین میتوان گفت به خدا معرفت داریم، اما نمیتوان گفت به او علم داریم؛ زیرا شرط علم این است که به احوال معلوم احاطه کامل داشته باشد.[3]
«بصیرت» به معناى دانایى، هوشیارى و به معناى بذل توجه و دقت در مورد چیزی است.[4]
البته در عرفان، بصیرت به عنوان اصطلاحی خاص مطرح است؛ و به معنای نیرویی است در قلبهای نورانی که با آن نیرو شخص حقایق و باطن اشیا را مییابد و میبیند.[5]
از اینرو احتمال دارد این سه جمله به یک معنا باشند، ولی به جهت اهمیت دانش و آگاهی، و نقش مهم آن در حفظ مرزها این موضوع با تعبیرات مختلف بیان شده است. چنانکه این احتمال نیز داده میشود که این سه جمله دارای معنای مختلف باشند؛ زیرا حفظ مرزها نیاز به انواع دانشها دارد؛ از اینرو تعبیرات مختلف امام(ع) هر کدام اشاره به نوع خاصی از دانش دارد؛[6] مانند اینکه یک مرزبان باید نسبت به جغرافیای محیط خود اطلاعات کافی داشته باشد؛ یعنی از امور جزئی نیز مطلع باشد؛ به همین جهت است که امام(ع) فرمود: «عَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ». چنانکه مرزبانان باید از برنامه و طرحهای دشمنان، یعنی امور کلی شناخت کافی داشته باشند؛ لذا امام فرمود: «عَلِّمْهُمْ مَا لَا یَعْلَمُونَ». همچنین حفظ مرزها متوقف بر هوشیاری و بذل توجه و دقت است، به این جهت امام(ع) فرمود: «بَصِّرْهُمْ مَا لَا یُبْصِرُونَ».
شاید به همین جهت برخی این جملات را اینگونه ترجمه کردهاند: «بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و آنچه (از رموز و اسرار جنگ) به آن نادانند به ایشان بشناسان، و آنچه (چگونگى رفتار و دشمنان را که) نمیدانند به آنها بیاموز، و به آنچه (مکر و فریب دشمنان که) نمیبینند بیناشان فرما».[7]
[1]. على بن الحسین(ع)، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، ص 126، قم، دفتر نشر الهادى، چاپ اول، 1376ش؛ صحیفة سجادیة، ترجمه، آیتى، ص177، تهران، سروش، چاپ دوم، 1375ش.
[2]. ر. ک: معین، محمد، فرهنگ معین؛ عمید، حسن، فرهنگ عمید، ماده علم، معرفت و بصیرت.
[3]. ر. ک: سجادى، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 1846، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش؛ جمیل صلیبا، ترجمه، صانعى دره بیدى، منوچهر، فرهنگ فلسفى، ص 599، تهران، حکمت، چاپ اول، 1366ش.
[4]. همان، ص 196.
[5]. فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 432.
[6]. کبیر مدنى، سید علیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیّد الساجدین، ج 4، ص 191، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1409ق.
[7]. صحیفة سجادیة، ترجمه و شرح، فیض الإسلام، ص 181، تهران، فقیه، چاپ دوم، 1376ش.
نظرات