این پرسش مقداری کلی است؛ اما در عین حال چند نکته را متذکر می‌شویم:
1. هر نقل تاریخی در این زمینه قابل اعتماد نیست؛ زیرا بسیاری از فلاسفه به جهت شرایط خاص محیطی سخنان خود را به صورت رمز و کنایه بیان می‌کردند؛ از این‌ رو برخی که نتوانستند به رموز سخنان آنان پی ببرند نسبت کفر و زندقه به آنان دادند؛ علاوه این‌که گاهی مسائل سیاسی و فرقه‌ای نیز در این انتساب‌ها دخالت داشته است.
2. دلایل انکار وجود خداوند از سوی برخی از فیلسوفان یکسان نیست؛ زیرا انگیزه‌های انکار متفاوت است: انگیزه برخی مسائل سیاسی بوده است؛ برخی به دلیل بر خورد با دلایل ضعیفی که از سوی خداپرستان اقامه می‌شد، وجود خدا را انکار کردند؛ بعضی نیز به دلیل غوطه‌ور شدن در علوم طبیعی و حسی منکر وجود خداوند شدند؛ در نظر اینان تنها معیار و ملاک واقعیت داشتن، درک شدن توسط علوم طبیعی و حسی است؛ از این‌ رو خداوند که توسط ابزار حسی و دستگاه‌های آزمایشگاهی دیده نمی‌شود، وجود او مورد تردید واقع شده است. در هر صورت مهم‌ترین دلیل فیلسوفانی که وجود خداوند را باور ندارند نیافتن دلیل(به گمان خودشان) بر وجود خداوند است و گرنه هیچ فیلسوفی نه توانسته و نه می‌تواند دلیلی بر عدم وجود خداوند اقامه کند؛ در نتیجه، نهایت چیزی که می‌توانند بگویند این است که در وجود خداوند تردید داریم.
برای اطلاع بیشتر در این زمینه پاسخ 12196 را مطالعه کنید.