جستجوی پیشرفته

تاریخ تولد و نسب

بر اساس گزارش طبرسی، عباس(ع) بن علی بن ابی‌طالب(ع) در سن حدود 34 سالگی به شهادت رسید؛[1] از این‌رو تولد ایشان باید در سال 26 هجری رخ داده باشد و به طور طبیعی با توجه به محل زندگی امیر المؤمنین(ع) در شهر مدینه، محل تولد عباس(ع) نیز در همان شهر بود. از طرفی چون عمر شریف امام حسین(ع) هنگام شهادت 57 سال بود،[2] اختلاف سنی عباس(ع) با برادرشان حدود 23 سال بود.

کنیه و القاب

مشهورترین کنیه‌ی حضرت عباس، ابوالفضل(ع) است. و كنيه‌ی ابو قِربَه(صاحب مَشک) نیز یکی دیگر از کنیه‌های او است.[3]

قمر بنی‌هاشم،[4] علمدار[5] و سقاء[6] هم از القاب آن‌حضرت به شمار می‌آید.

مادرش «فاطمه» بنت حزام،[7] با کنیه‌ی ام‌البنین مشهور است[8] که پس از شهادت حضرت فاطمه(س) با معرّفى عقيل به همسرى حضرت على(ع) در آمد.[9]

مشخصات ظاهری

بسیاری از آنچه که در منابع معتبر در مورد شکل و شمایل ائمه و یارانشان گفته می‌شود، توصیفاتی کلی بوده و نمی‌توان تصویر دقیقی را از آنها برداشت کرد.

در مورد حضرت عباس(ع) نیز ایشان را مردی زیبا، تنومند و آراسته وصف کرده‌اند که هرگاه بر اسب تناوری سوار می‌شد پاهایش به زمین می‌رسید، و به جهت زیبایی چهره به او ماه بنی‌هاشم می‌گفتند: «و كان العبّاس رجلا جسيما و سيما جميلا، و كان يركب الفرس المطهّم‏ و رجلاه تخطّان الأرض، و كان يقال له قمر بني‏ هاشم‏».[10]

 همسر و فرزندان

حضرت ابوالفضل(ع) با لبابه دختر عبدالله (عبیدالله[11])[12] بن عباس،[13] پسر عموی پیامبر(ص) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی بود که در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد. همچنین ایشان از کنیزی نیز دارای فرزند شده بودند.

برخی فرزندان ایشان که گزارش شده‌اند عبارت‌اند از: عبیدالله،[14] فضل،[15] عبدالله،[16] محمد[17] - که گفته می‌شود به همراه پدرش به شهادت رسید[18] - و حسن که مادرش کنیز بود.[19] بنابر نقل‌های متأخر، فرزندی از ایشان به نام قاسم در کربلا حضور داشت و وقتی ندای امام حسین(ع) را شنید، به یاری ایشان شتافت.[20] در تاریخ دمشق برای ابوالفضل(ع) دختری به نام نفیسه نیز گزارش شده است؛[21] اما در بخش دیگری از همین کتاب[22] و نیز دیگر منابع، وی را فرزند عبیدالله بن عباس دانسته‌اند که بر این اساس، او نوه‌ی حضرت ابوالفضل(ع) بود.[23]

گفته می‌شود که افراد زیادی از نسل حضرت ابوالفضل(ع) باقی نمانده‌اند[24] و نسل ایشان تنها از فرزندش عبیدالله ادامه یافت.[25]

لبابه بعد از واقعه‌ی کربلا و شهادت حضرت عباس(ع)، با زید بن حسن،[26] ازدواج کرد.[27] در مورد حضور لبابه در کربلا، گزارشی در منابع تاریخی موثّق وجود ندارد؛ اما دلیل مسلّمی هم وجود ندارد که ایشان در کربلا حضور نداشت. بر این اساس، نفیاً و اثباتاً نمی‌توان در این زمینه نظری ارائه کرد.

جنگ صفین

اگرچه از زندگی حضرت عباس تا قبل از واقعه‌ی کربلا اطلاعات چندانی در دسترس نیست؛ اما گزارش‌هایی در مورد حضور ایشان در نبرد صفین وجود دارد:

فردی به نام کریب از سپاه معاویه به میدان آمد و امام علی(ع) را به مبارزه طلبید. وی توانست مرتفع بن وضاح، شرحبیل بن بکر و حرث بن جلاح از سپاه امام(ع) را به شهادت رسانده بود. امام علی(ع) به عباس(ع) - که به سن کاملی رسیده بود- خواست تا ‌از اسب پیاده شود و لباس خود را دربیاورد. عباس(ع) به دستور پدر عمل کرد؛ امام علی(ع) لباس عباس را پوشید و بر اسب او سوار شد و لباس خود را به عباس پوشانده و وی را به اسب خود سوار کرد تا کریب در مبارزه‌ی با امام(ع) هراسان نگردد.

قبل از حرکت امام(ع) عبدالله بن عدی بن حاتم طائی، از ایشان خواست تا وی به جنگ کریب برود که یا کریب را به قتل برساند و یا در رکاب امام(ع) به شهادت برسد. عبدالله با اجازه‌ی حضرت به میدان رفت و با کریب جنگید و بعد از مدتی کریب او را به زمین‌ انداخت. بعد از آن امام(ع) به صورت ناشناس به میدان رفت و کریب را دو نیم کرد و به زمین‌ انداخت.[28] لذا برخی می‌گویند وی در جنگ صفین حضور داشت، اما نجنگید.[29]

منابع متأخر نیز گزارش کرده‌اند که عباس(ع) از جمله افرادی بود که به فرماندهی امام حسین(ع) در جنگ صفین به فرات حمله کردند و برای لشگریان امام علی(ع) آب آوردند .[30] این گزارش را در منابع کهن نیافتیم.

سقای کربلا

حضرت عباس(ع) از آغاز قيام امام حسين(ع)، همراه و در کنار آن‌حضرت حضور داشت و در هنگامه‌ی نبرد كربلا، پرچم‌دار سپاه او بود. عبّاس(ع)، در روزهاى سخت محاصره‌ی امام حسین(ع) و يارانش، مسئولیت آب‌رسانى سپاه امام و اهل حرم را بر عهده داشت.[31]

رجزهای حضرت عباس(ع) در روز عاشورا

ابن شهر آشوب در بخش به شهادت رسیدن حضرت عباس(ع) می‌گوید:

حضرت عباس(ع) سقا، قمر بنی‌هاشم، پرچم‌دار امام حسين و بزرگ‌ترين برادران خود بود. وقتى عباس(ع) برای تهیه‌ی آب رفت، لشكر دشمن به آن بزرگوار حمله كردند و او نيز در حالی که این رجز را می‌خواند به آنان حمله‌ور شد:

لا أَرهبُ الموتَ إذا الموتُ رَقی                              حَتَّى أُوَارَى فِي الْمَصَالِيتِ لَقَا

نَفْسِي لِنَفْسِ الْمُصْطَفَى الطُّهْرِ وَقَا                          إِنِّي أَنَا الْعَبَّاسُ أَغْدُو بِالسِّقَا

وَ لَا أَخَافُ الشَّرَّ يَوْمَ الْمُلْتَقَى؛[32]

هنگامى كه مرگ با من روبرو شود باكى از آن ندارم تا اين‌كه در ميان دلاوران داخل شوم‏. جان من به فداى جان مصطفاى طيّب و طاهر باد. من همان عباسم كه آب براى فرزندان امام حسين می‌برم. و در روز جنگ از شرّ دشمن خوفى ندارم.

عباس دشمنان را متفرّق كرد. زيد بن وَرقاى جُهَنى، در پشت درخت خرمايى به كمين او نشست و حَكيم بن طُفَيل سِنبِسى نيز او را يارى کرد و بر دست راست عبّاس(ع) ضربه‌اى زد [و آن‌را قطع كرد]. عبّاس(ع)، شمشير را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنين رَجَز می‌خواند:

و اللّهِ إِن قَطَعْتُمُ یَمِینى                                 إِنِّى اُحامى اَبَداً عَن دینى

وَ عَنْ إِمَامٍ صَادِقِ الْيَقِين‏                             نَجْلِ النَّبِيِّ الطَّاهِرِ الْأَمِين؛‏[33]

به خدا سوگند، اگر دست راستم را قطع كنيد من، هميشه از دينم حمايت می‌كنم. و نيز از امام راستگو و استوارباورى كه نواده پيامبرِ پاک و امين است.

آن‌گاه، جنگيد تا ناتوان شد. حَكيم بن طُفَيل طايى، از پشت درخت خرما به او كمين زد و بر دست چپش ضربه‌اى زد [و آن‌را قطع كرد]. عبّاس(ع) نيز خواند:

يَا نَفْسُ لَا تَخْشَيْ مِنَ الْكُفَّار                    وَ أَبْشِرِي بِرَحْمَةِ الْجَبَّار

مَعَ النَّبِيِّ السَّيِّدِ الْمُخْتَار                            قَدْ قَطَعُوا بِبَغْيِهِمْ يَسَارِي

فَأَصْلِهِمْ يَا رَبِّ حَرَّ النَّار؛[34]

اى جان! از كافران مترس و به رحمت خداى جبران كننده، بشارتت باد! همراه با پیامبر(ص)، سَرور برگزيده! با سركشی‌شان، دست چپم را قطع كردند. پروردگارا! آنان را به داغىِ آتش برسان!

بعد از این، آن ملعون، با عمود آهنين [به او زد و] عبّاس(ع) را به شهادت رساند.[35]

البته در تاريخ طبرى نقل شده است؛ حضرت عباس بن علی(ع) در غیر ماجرای آوردن آب نیز نبردهایی داشت:

«عمر بن خالد، جابر بن حارث سلمانى، سعد، غلام عمر بن خالد و مُجَمّع بن عبد اللّه عائِذى در آغاز جنگ، به پيكار برخاستند و با شمشيرهايشان، به سوى دشمنان، يورش بردند و وقتی به ميان آنها فرو رفتند، سپاهيان به سوى آنها حمله كردند و آنها را ميان گرفته، از يارانشان جدا كردند. عبّاس بن على(ع)، به آنان حمله كرد و ايشان را از دست دشمنان نجات داد. آنان، [از حلقه دشمن] زخمى، بيرون آمدند...».[36] سرانجام حکم(حکیم) بن طفیل ایشان را به شهادت رساند.[37]

مقام عباس

در مورد مقام و جایگاه حضرت عباس در نزد خدای متعال، امام سجاد(ع) می‌فرماید: «عباس، پیش خدا جایگاهی دارد که روز قیامت تمام شهدا نسبت به آن غبطه می‌خورند».[38] «خداوند عباس را رحمت کند که برادرش حسین(ع) را بر خود ترجیح داد و خود را در راه او فدا کرد تا جایی که دستانش قطع شد. خداوند نیز در مقابل آن، دو بال به او عطا کرد که با آن در بهشت پرواز می‌کند...».[39]

امام سجاد(ع) فرموده است: «براى عبّاس، نزد خدای تبارک و تعالى، منزلتى است كه همه شهدا در روز قیامت، به او رَشک می‌برند».[40]

امام صادق(ع) فرمود: عمویم، عباس، انسانى هوشمند و ژرف‌نگر و آراسته به ايمانى آگاهانه و استوار و عميق بود.[41]

حرم حضرت عباس

حضرت عباس(ع) کنار نهر علقمه و در همان مکانی که به شهادت رسید دفن شد.

آرامگاه ایشان در فاصله‌ی نسبتا نزدیکی با حرم امام حسین(ع) قرار داشته و یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌‌های شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس(ع) و حرم امام حسین(ع) را بین الحرمین می‌نامند.

زیارت‌نامه حضرت عباس

امام صادق(ع) فرمود: هرگاه خواستید حضرت عباس(ع) زیارت نمایید، در مقابل درب بایستید و این‌گونه بگویید:

«سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ، وَ جَمِيعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ، وَ الزَّاكِيَاتِ الطَّيِّبَاتِ فِيمَا تَغْتَدِي وَ تَرُوحُ، عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْمُرْسَلِ، وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَ الدَّلِيلِ الْعَالِمِ، وَ الْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ، وَ الْمَظْلُومِ الْمُضْطَهَدِ «1» فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ، بِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَالَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَاءِ الْفُرَاتِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ.

جِئْتُكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَافِداً إِلَيْكُمْ، وَ قَلْبِي مُسَلِّمٌ لَكُمْ، وَ أَنَا لَكُمْ تَابِعٌ، وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ، إِنِّي بِكُمْ وَ بِإِيَابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ بِمَنْ خَالَفَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ مِنَ الْكَافِرِينَ، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَ الْأَلْسُنِ.

سپس به کنار قبر رفته و بگویید:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ، الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ، السَّلَام‏ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ.

أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ الْبَدْرِيُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِي جِهَادِ أَعْدَائِهِ، الْمُبَالِغُونَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ، الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ، فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ، وَ أَوْفَرَ جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَيْعَتِهِ، وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَ أَطَاعَ وُلَاةَ أَمْرِهِ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَالَغْتَ فِي النَّصِيحَةِ، وَ أَعْطَيْتَ بِهِ غَايَةَ الْمَجْهُودِ، فَبَعَثَكَ اللَّهُ فِي الشُّهَدَاءِ، وَ جَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِ، وَ أَعْطَاكَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلًا، وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً، وَ رَفَعَ ذِكْرَكَ فِي الْعِلِّيِّينَ، وَ حَشَرَكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً.

أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْكُلْ، وَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ، مُقْتَدِياً بِالصَّالِحِينَ، وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِيِّينَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ فِي مَنَازِلَ الْمُحْسِنِينَ، فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ».

سپس به سمت سر مطهر ایشان رفته و دو رکعت نماز بخوانید و بعد از آن دعا نمایید و بعد بگویید:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَدَعْ لِي فِي هَذَا الْمَكَانِ الْمُكَرَّمِ وَ الْمَشْهَدِ الْمُعَظِّمِ ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَهُ، وَ لَا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَهُ، وَ لَا مَرَضاً إِلَّا شَفَيْتَهُ، وَ لَا عَيْباً إِلَّا سَتَرْتَهُ، وَ لَا رِزْقاً إِلَّا بَسَطْتَهُ، وَ لَا خَوْفاً إِلَّا آمَنْتَهُ، وَ لَا شَمْلًا إِلَّا جَمَعْتَهُ، وَ لَا غَائِباً إِلَّا حَفِظَتْهُ وَ أَدَّيْتَهُ، وَ لَا حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ لَكَ فِيهَا رَضًى وَ لِيَ فِيهَا صَلَاحٌ إِلَّا قَضَيْتَهَا، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

بعد از آن به سمت پای حضرت رفته و این گونه بگویید:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ بْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلَاماً وَ أَقْدَمِهِمْ إِيمَاناً وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِينِ اللَّهِ وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلَامِ.

أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِيكَ، فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِي، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ الْمَحَارِمَ، وَ انْتَهَكَتْ حُرْمَةَ الْإِسْلَامِ.

فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجَاهِدُ الْمُحَامِي النَّاصِرُ، وَ الْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِيهِ، الْمُجِيبُ إِلَى طَاعَةِ رَبِّهِ، الرَّاغِبُ فِيمَا زَهِدَ فِيهِ غَيْرُهُ، مِنَ الثَّوَابِ الْجَزِيلِ وَ الثَّنَاءِ الْجَمِيلِ، فَأَلْحَقَكَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبَائِكَ فِي دَارِ النَّعِيمِ.

اللَّهُمَّ إِنِّي تَعَرَّضْتُ لِزِيَارَةِ أَوْلِيَائِكَ، رَغْبَةً فِي ثَوَابِكَ وَ رَجَاءً لِمَغْفِرَتِكَ وَ جَزِيلِ إِحْسَانِكَ، فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِي بِهِمْ دَارّاً، وَ عَيْشِي بِهِمْ قَارّاً، وَ زِيَارَتِي بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَ حَيَاتِي بِهِمْ طَيِّبَةً، وَ أَدْرِجْنِي إِدْرَاجَ الْمُكْرَمِينَ، وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَنْقَلِبُ مِنْ زِيَارَةِ مَشَاهِدِ أَحِبَّائِكَ مُنْجِحاً، قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَ سَتْرَ الْعُيُوبِ وَ كَشْفَ الْكُرُوبِ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ».[42]

همچنین در زیارت‌نامه ناحیه‌ی امام زمان(عج) این‌گونه به ایشان سلام داده است:

«السَّلامُ عَلى‏ أَبِي الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، الْمُواسِي أَخاهُ بِنَفْسِهِ، الآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ، الْفادِي لَهُ، الْواقِي السّاعِي إِلَيْهِ بِمائِهِ، الْمَقْطُوعَةِ يَداهُ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِيهِ يَزِيدَ بْنَ الرُّقادِ الْحَيْتِي وَ حَكِيمَ بْنَ الطُّفَيْلِ الطَّائِی».[43] و ...[44]


[1]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 395، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب‏، ص 327، قم، انصاریان، 1417ق.

[2]. اعلام الوری، ج ‏1، ص 420.

[3]. أبو عبد الله زبيري، مصعب بن عبد الله، نسب قريش، ص 43، قاهره، دار المعارف، چاپ سوم، بی‌تا؛ ابن ابی دنیا قرشی، أبو بكر عبد الله بن محمد، مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، محقق، صالح، إبراهيم، ص 102، دمشق، دار البشائر، چاپ اول، 1422ق.

[4]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 108، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.

[5]. همان.

[6]. اعلام الوری، ج ‏1، ص 395.

[7]. عمدة الطالب، ص 327.

[8]. شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 82، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.

[9]. عمدة الطالب، ص 328.

[10]. حسینی موسوی، محمد، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین ع)، محقق، مصحح، حسون، کریم فارس، ج 2، ص 329، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1418ق.

[11]. مصعب بن عبدالله‏، نسب قريش‏، مصحح، لوى پرووانسال، اواريست، ص 79، قاهره، دارالمعارف‏، چاپ چهارم، 1999م‏.

[12]. این منابع تاریخی، لبابه را دختر عبیدالله بن عباس دانسته‌اند؛ ابن حبیب هاشمی(م 245ق)، محمد، المحبر، تحقیق، ایلزه لیختن شتیتر، ص 441، بیروت، دارالآفاق الجدیده؛ زبیری(م 236ق)، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، تحقیق، لیفی بروفنسال، ص 32، قاهره، دارالمعارف، چاپ سوم، بی‌تا.

[13]. المجدی فی أنساب الطالبیین‏، ص 436.

[14]. همان.

[15]. همان.

[16]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 10، ص 251، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ابن عساکر، علی بن حسن‏، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، محقق، شیری، علی‏، ج 40، ص 18، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق. البته احتمال دارد که سهو قلمی در نام وی اتفاق افتاده باشد و وی همان عبیدالله باشد.

[17]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ‏4، ص 112.

[18]. همان.

[19]. جمال الدین یوسف بن حاتم شامی‏، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم‏، ص 440، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اوّل‏، 1420ق.

[20]. أبو اسحاق، الإسفرايني، نور العين في مشهد الحسين ع، ج 1، ص 43، تونس، المنار، بی‌تا.

[21]. تاریخ مدینة دمشق، ج ‏43، ص 26.

[22]. همان، ص 25.

[23]. جمهرة انساب العرب‏، ص 67.

[24]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب‏، ص 219، قم، انصاریان، 1417ق.

[25]. جمهرة انساب العرب‏، ص 67.

[26]. زید بن حسن بن علی بن ابی‌طالب؛ کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عبدالقادر عطا، محمد، ج 5، ص 244، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410ق.

[27]. علوی، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبین، تحقیق، مهدوی دامغانی، احمد، مرعشی، سید محمود، ص 231، قم، مکتبه آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1409ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 2، ص 391.

[28]. خوارزمى، موفق بن احمد، المناقب،‏ ص 227، قم، جامعه مدرسين‏، چاپ دوم، 1411ق.‏

[29]. امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 7، ص 429، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، چاپ اول، 1403ق.

[30]. حائری، محمد مهدی، معالی السبطین، ص 402، بی‌جا، صبح صادق، چاپ اول، 1425ق.

[31]. الأخبار الطوال، ص 255؛ ابن عدیم عقیلی، عمر بن أحمد، بغية الطلب في تاريخ حلب، محقق، سهيل زكار، ج 6، ص 2627، بیروت، دار الفكر، بی‌تا.

[32]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ‏4، ص 108.

[33]. همان.

[34]. همان.

[35]. ر. ک: «رجزهای حضرت عباس(ع) و چگونگی شهادتش در روز عاشورا»، 7095.

[36]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‏5، ص 446، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق. 

[37]. الاختصاص، ص 82.

[38]. «إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 68، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1403ق.

[39]. شیخ صدوق، الامالی، ص 462 - 463، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.

[40]. همان، ص 463.

[41]. عمدة الطالب، ص 327.

[42]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 388 – 391، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.

[43]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ج 3، ص 74، قم، ‌انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1415ق.

[44]. البته برای حضرت عباس(ع) زیارت‌نامه‌های دیگری نیز وارد شده است که می‌توان به کتاب‌های ادعیه مراجعه نمود.

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها