1200
در اصطلاح علم کلام، پذیرش و یا نپذیرفتن «حسن و قبح عقلی» به این معنا است كه آيا عقل در ادراک حسن و قبح و یا شناخت نیکیها و زشتیها «استقلال» دارد و به تنهایى قادر به درک و تشخيص آنها است؟ يا لزوما نيازمند به كمک و راهنمایى شرع است؟
عدهای از متکلمان اسلامی که به معتزله معروف هستند، طرفدار حسن و قبح ذاتى عقلى شده و مسئلهی «مستقلّات عقليّه» را طرح كردند. آنان میگویند؛ ما به روشنی درک مىكنيم كه افعال ذاتاً متفاوتاند، بدون اينكه نيازى به ارشاد شرع داشته باشیم.
اما گروه دیگری از متکلمان که اشاعره نامیده میشوند، حسن و قبح ذاتى و عقلى را انكار کرده و میگویند، نیکیها و زشتیها امورى نسبى و تابع شرایط خاص میباشند که محيطها، زمانها، تقليدها، تلقينها و ... بر آن تأثیرگذار هستند، پس عقل در ادراک حسن و قبحها باید تابع راهنمایى شرع باشد.
بنابر این، اشاعره، به «مستقلّات عقليّه» اعتراف نداشتند و مدعى بودند، به طور كلى در فهم اينكه عدالت چيست؟ ظلم چيست؟ نيكو چيست؟ ناپسند چيست؟ عقل به تنهایی توانایی تشخیص نداشته و همه این موارد بايد از زبان شرع گرفته شود و در اين مسائل باید تابع و تسليم «سنّت اسلامى» بود و بس.
متکلمان شیعه امامیه، معتقد به «حسن و قبح عقلی» و «مستقلات عقلیه» میباشند و بر اساس مکتب شیعی، هر انسان با فطرت سالم میتواند، به عنوان نمونه تشخیص دهد که مهربانی به پدر و مادر از نیکیها بوده و خشونت نسبت به آنان از زشتیهاست.