جستجوی پیشرفته
بازدید
13598
آخرین بروزرسانی: 1396/11/26
خلاصه پرسش
«فعل طبیعی» و «فعل اخلاقی» دارای چه معیارهایی هستند؟ چگونه می‌توان «افعال طبیعی» را به «افعال اخلاقی» تبدیل کرد؟
پرسش
چگونه می‌توان افعال طبیعی را به افعال اخلاقی تبدیل کرد؟
پاسخ اجمالی
یکى از بحث‌هاى فلسفه اخلاق، تبیین «فعل اخلاقى» و «فعل طبیعى» و بیان تفاوت و ارتباط میان آنها است.
فعل طبیعى‏
وقتى کسی گرسنه می‌شود، غذا می‌خورد، وقتى تشنه می‌شود، آب می‌آشامد، زمانى که خسته می‌شود، می‌خوابد و زمانى که خطرى متوجه او می‌شود، از خودش دفاع می‌کند. این نوع کارها، همگى فعل طبیعى هستند. اگر بخواهیم ویژگی‌هاى این نوع افعال را برشماریم می‌توانیم آنها را به این صورت بیان کنیم:
1. افعال طبیعى مورد تحسین و تقبیح واقع نمی‌شوند. برای نمونه، وقتى کسى براى رفع تشنگى آب می‌نوشد، ما او را براى این کار، تحسین‏ یا تقبیح نمی‌کنیم.[1]
2. افعال طبیعى بین انسان و حیوانات مشترک است و از این جهت، تفاوتى میان آنها نیست.
3. افعال طبیعى، اکتسابى نیستند و ریشه آنها احساساتی طبیعى بوده که انگیزه آنها به‌طور غیر اختیاری موجود است؛ مثل فرار از خطر.
4. در فعل طبیعى، نیّت نقشى ندارد و اثر فعل، مترتّب بر نیّت خاصى نیست؛ مثلاً، فرد با هر نیّتى آب بنوشد، سیراب می‌شود و این اثر وضعی فعل طبیعی، ربطى به نیّت او ندارد.[2]
فعل اخلاقى‏
در این‌که چه رفتاری «فعل اخلاقى» به شمار می‌آید، نظرات گوناگونى ارائه شده است:
1. غیرخواهى و احساسات نوع‌دوستانه:
بعضى گفته‌اند: رفتاری اخلاقى است که در آن، «غیر» هدف باشد، نه «خود انسان»؛ به عبارتی هر فعلى که هدف از انجام آن، خود انسان باشد، «غیر اخلاقى» و هر آنچه هدفش دیگری باشد، «اخلاقى» خواهد بود. از دیدگاه اینان، تمام رفتارهای عاطفی، «اخلاقى» بوده و تمام رفتارهای غریزی نیز «غیر اخلاقى» به حساب می‌آیند؛ زیرا که در عاطفه، هدف «غیر» است و در غریزه، هدف «خود»!
در مقام نقد باید گفت اگر این معیار را بپذیریم، باید همه احساسات مادرانه - چه در حیوانات و چه در انسان‌ها – را عملی اخلاقى بدانیم، در حالی‌که این حالت در مادران، اکتسابى نیست و همانند یک «خُلق» کسب نشده، بلکه به ‏صورت فطرى و غیر اکتسابى از بدو تولد در وجود و ساختار آنان موجود است. به این دلیل، نمی‌توان نام این حالت را «خُلق» نهاد.[3]
از طرفی، برخى افعال اخلاقى ناشى از احساسات دگردوستى نیستند؛ مثلاً صبر و استقامت از صفات نیک اخلاقى به‌شمار می‌رود که نوع‌دوستانه و غیرخواهانه نبوده و در عین حال صفتی طبیعى، غریزی و غیر اکتسابى هم نیست. بنابراین، تعریف «فعل اخلاقى» به این‌که «همواره عاطفی و غیردوستانه است» شامل تمام رفتارهای اخلاقی نمی‌شود.
نکته دیگر این‌که «فعل اخلاقى» باید شامل رفتارهای مثبت و رفتارهای منفی اخلاقی باشد، اما این تعریف تنها به رفتارهای مثبت می‌پردازد؛ مثلاً، حسادت و کینه‌جویى یک فعل اخلاقى منفی است که اتفاقاَ در آن، پاى غیر نیز در میان است، اما هدف، نفع «غیر» نبوده بلکه ضرر او است.
بنابراین، تعریف «فعل اخلاقى» باید بگونه‌ای باشد که علاوه بر افعال نیک، شامل رفتارهایی نیز شود که هدف از آن «ضرر غیر» است و این تعریف، فاقد چنین خصوصیتی است.
2. تکلیف وجدانى:
این نظریه را «کانت»، فیلسوف آلمانى مطرح کرده است. وى می‌گوید: رفتاری اخلاقى است که دارای شروط ذیل باشد:
الف. با اراده آزاد و از روى اختیار انجام شود.
ب. بر طبق وظیفه و تکلیف وجدانى و هماهنگ با حکم عقل عملى باشد.
ج. به نیت احترام به قانون عقلى و تکلیف وجدانى انجام گیرد.[4]
مهم‌ترین نکته‌اى که کانت بر آن تأکید دارد، شرط سوم است. وى اعتقاد راسخى به وجدان اخلاقى دارد.[5]
به عبارتی نیت فاعل، مهم‌تر از خود فعل است.
3. حسن و قبح ذاتى:
«حُسن» به ‏معناى زیبایى است و هر چیزى که انسان را جذب کند، زیباست، چه محسوس باشد و چه معقول. طبق این نظر، هر رفتاری که ذاتاً زیبا باشد و انسان را جذب کند، فعل اخلاقى پسندیده و هر رفتاری که ذاتاً نازیبا باشد و انسان از آن کراهت داشته باشد، فعل اخلاقى ناپسند است.
در این نظریه، اخلاق از مقوله جمال و زیبایى معقول است. اما بنا به نظریه غیردوستى و عاطفه‌گرایى، اخلاق از مقوله محبّت است و بنابر نظریه کانت، اخلاق از مقوله تکلیف است.[6]
نظریه مزبور، مورد پذیرش بسیاری از اندیشمندان اسلامى است، زیرا آموزه‌های قرآن و سنت بر این نکته تأکید می‌کنند که عقل و فطرت، برخى از ارزش‌ها و حُسن و قبح‌هاى کلى را ذاتاً درک کرده و نیازى به اکتساب ندارند.[7] اکنون اگر فردی که رفتارهای خود را در راستای عقل و فطرت تنظیم می‌کند، رفتار مثبت اخلاقی خواهد داشت.
تنها اشاعره با این نظریه مخالف‌اند؛ زیرا به حسن و قبح عقلى و ذاتى اعتقاد ندارند.
تبدیل افعال طبیعی به افعال اخلاقى‏
به نظر می‌رسد آنچه «فعل طبیعی» را به «فعل اخلاقی» تبدیل می‌کند، نیت و قصد انسان باشد. توضیح این‌که:
نیّت، امرى قلبى و باطنى و - به اصطلاح - فعل نفسانى است. فعل دوگونه است: برخى افعال مربوط به اعضاى بدن هستند؛ مثل خوردن و آشامیدن که به آنها «افعال ‏جوارحى» گفته می‌شود و برخى دیگر از افعال مربوط به قلب و نفس انسانند؛ مثل حُسن ظنّ و سوء ظنّ و نیّت که به اینها «افعال جوانحى» گفته می‌شود.[8]
حقیقت نیّت همان کشش و توجه شدید نفس نسبت به غایت و هدف نهایى در انجام یک فعل است و «توجه» کارى مربوط به نفس و روح انسان‏ است؛ از این‌رو نیّت یک فعل نفسانى شمرده می‌شود.
«نیّت» در واقع، روح عمل است و خود فعل به منزله جسمى براى آن است. همان‌گونه که انسان داراى جسم و روح می‌باشد، در رفتار او نیز روح و جسم عمل هر دو با هم مطرح می‌شود. و همان‌گونه که قوام شخصیت انسان به روح و نفس و ضمیر اوست، قوام رفتار آدمى نیز به نیّت است. تا آن‌جا که اصل بهشتى یا دوزخى شدن انسان و بالتبع، خلود یا عدم خلود در بهشت و دوزخ وابسته به آن شمرده شده است.[9]
از نگاه اسلام، «فعل طبیعی» که در نگاه اول، رفتاری طبیعی به شمار می‌آید، اگر با نیّت الهی باشد، می‌تواند به عمل اخلاقی نیک تبدیل شود، و حتی عبادت محسوب می‌شود. به ‏همین جهت رسول خدا(ص) در نصایح خود به ابوذر غفارى می‌فرماید: «اى اباذر! باید در هر کارى حتّى در خوردن و خوابیدن نیّتی صالح داشته باشى[تا آن کار برایت عبادت محسوب شود و از ثواب آن بهره‌مند شوى]».[10]
نیّت نمودن در غذا خوردن و خوابیدن به این معنا است که انسان مؤمن هنگام خوردن و خوابیدن، قصد می‌کند که غذا می‌خورم و یا می‌خوابم تا نیرو بگیرم و بتوانم بهتر خدا را عبادت کنم و به بندگان خدا خدمت نمایم. چنین قصد و نیتی در آموزه‌های دینی مورد ستایش قرار گرفته و از آن‌جا که پاداشی نیز برای آن مقرر شده است، نشانگر آن است که بیشتر «افعال طبیعی»، اگر با نیت صالح همراه شوند، قابل تبدیل به «افعال اخلاقی» می‌باشند.
 

[1]. مطهرى، مرتضی، مجموعه ‏آثار، ج ‏22، ص 470، تهران، صدرا.
[2]. غرویان، محسن، فلسفه اخلاق، ص 31 - 32، قم، پیک جلال، چاپ دوم، 1379ش.
[3]. مجموعه ‏آثار، ج ‏21، ص 435 – 436؛ فلسفه اخلاق، ص 33 – 34.                       
[4]. مجموعه‏ آثار، ج ‏22، ص 474؛ فلسفه اخلاق، ص 35.
[5]. ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه حقوقى اسلام، ج 1، ص 317، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1391ش؛ فلسفه اخلاق، ص 35.
[6]. فلسفه اخلاق، ص 36.
[8]. فلسفه اخلاق، ص 117.
[9]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏67، ص 212، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[10]. «یَا أَبَا ذَرٍّ لِیَکُنْ لَکَ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ نِیَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّى فِی النَّوْمِ وَ الْأَکْل»؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 464، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق. ‏
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها