لطفا صبرکنید
128090
- اشتراک گذاری
تعدد زوجات(چند همسری) قبل از اسلام، امر عادی بود و محدوده و ضابطۀ مشخصی نداشت، اما اسلام آنرا در چارچوب ضرورتهای زندگی انسان محدود ساخت و برای آن چارچوب و شرایط سنگینی قرار داده است. قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر و مصلحت تمام جامعه وضع شده است. در جامعۀ بشری واقعیتهای زیر انکارناپذیر است:
- مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل میدهند.
- بقای غریزۀ جنسی مردان از زنان طولانیتر است.
- زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالیکه در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
- زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست میدهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.
این عوامل موجب بر هم خوردن تعادل میان مردان و زنان میشود و برای حفظ سلامت جامعه و افراد آن، ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:
الف) مردان تنها به یک همسر در همۀ موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواستههای درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بدون شوهر ماندهاند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمیشود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
از میان این سه راه، اسلام راه سوم را اختیار کرده است. اگر چند شوهری را برای زنان جایز نمیداند برای آن است که اولاّ: چند همسری خلاف طبیعت و روحیات است. ثانیا: بدین وسیله بهداشت و سلامت نسل به خطر میافتد. ثالثا: شناخت انساب از بین خواهد رفت و... .
با بررسی وضع محیطهای مختلف قبل از اسلام به این نتیجه میرسیم که تعدد زوجات، بدون اینکه ضابطه و محدودهای داشته باشد، امر عادی بود و از ابتکارات اسلام نیست، بلکه اسلام آنرا در چارچوب ضرورتهای زندگی انسان محدود ساخت و برای آن قیود و شرایط سنگینی قرار داده است.[1]
قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر است، وقتی مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاریم، فلسفهی تعدد زوجات روشن میشود. هیچکس نمیتواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل میدهند. نیز نمیتوان انکار کرد که بقای غریزۀ جنسی مردان از زنان طولانیتر است؛ زیرا اکثر زنان در سن معینی، آمادگی جنسی خود را از دست میدهند، در حالیکه در مردان چنین نیست.
همچنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالیکه در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
از همهی اینها گذشته زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست میدهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.
با درنظر گرفتن این واقعیتها در اینگونه موارد (که تعادل میان مرد و زن به هم میخورد) ناچاریم یکی از راههای زیر را انتخاب کنیم:
الف) مردان تنها به یک همسر در همۀ موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواستههای درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط یک همسر قانونی داشته باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بدون شوهر ماندهاند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمیشود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اوّل را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود میآید، با فطرت و غرایز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. همچنین عواطف و احساسات اینگونه زنان را نادیده بگیریم، اما این مبارزهای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی شود، جنبههای غیر انسانی آن بر هیچکس پوشیده نیست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از نگاه همسر اوّل بررسی کرد، بلکه از دریچۀ چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعی نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد. آنها که مشکلات همسر اوّل را در صورت تعدد زوجات عنوان میکنند، کسانی هستند که یک مسئله سه زاویهای را تنها از یک زاویه نگاه میکنند؛ زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اوّل، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آنگاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهرهبرداری جنسی قرار میگیرند، نه تأمین دارند و نه آیندهای؛ چنانکه شخصیت آنها پایمال شده است. اینها اموری نیست که انسان آگاه آنرا تجویز کند.
بنابراین، تنها راه سوم میماند که هم به خواستههای فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت داده شود و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه از گرداب گناه بیرون آید.[2]
راز کاستی عاطفه و احساسات در جوامع غربی و پناه بردن آنان به حیوانات با ابراز محبت به آنان همین است، نه حس قوی عاطفۀ بشری آنها. آنان که بشریت را چنان از دم تیغ گذرانده و با وحشیانهترین راهها انسانهای مظلوم را میکشند تا ثروت و سرمایههای آنان را به یغما ببرند، چه بویی از عاطفه بردهاند؟!
اما اینکه چرا چند شوهری برای زنان مجاز نیست؟ در پاسخ میگوییم:
- این خلاف طبیعت و روحیات زن است؛ زیرا از نظر روانشناسی تفاوتی اساسی بین ساختار روانی و گرایشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روانشناسان معتقدند که زنان به طور طبیعی "تک شوهرگرا" هستند و فطرتا از تنوع همسر گریزانند و خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفی و عملی یک مردند و تنوعگرایی در زنان نوعی بیماری است. ولی مردان ذاتا تنوعگرا و "چند زنگرا" هستند و چنانکه میدانید احکام اسلام همه متناسب با نیازهای واقعی و ویژگیها و خصلتهای ذاتی انسانها وضع گردیده است.[3]
- بدین وسیله بهداشت و سلامت نسل به خطر میافتد.
- شناخت انساب و تمیز آنها از بین خواهد رفت و یکی از پیامدهای آن ازبین رفتن عواطف خانوادگی و عدم تمایل به تکثیر نسل و زاد و ولد، خواهد بود؛ چون به حسب طبع، هر کس فرزند خودش را دوست داشته و برای او سرمایهگذاری میکند، اما در قبال کسی که انتسابش به وی مشکوک است، بلکه اصلا معلوم نیست از کیست؟ بیگانه بوده و تعهدی نسبت به او ندارد و از درون نیز چنین انگیزش و تمایلی وجود ندارد.[4]
اینها برخی از مصالح و حکمتهایی است که اسلام بر اساس آن تعدد زوجات(چند همسری) را برای مردان مجاز شمرده، ولی چند شوهری زنان را جایز ندانسته است.
[1]. «چند همسری و احساسات زنان»، 4146؛ «شرایط ازدواج مجدد و چند همسری»، 3103؛ «معنای عدالت در چند همسری»، 33440.
[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 256 – 260، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 19، ص 357 – 361، قم - تهران، صدرا؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 4، ص 290 – 307، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[3]. مجموعه آثار، ج 19، ص 302.
[4]. برای مطالعۀ بیشتر، ر. ک: مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام؛ جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینۀ جلال و جمال؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4.